گفتگو با خردمندان و دانشوران ، پاداشی کمیاب است.
خوش آمدید - امروز : پنج شنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
  • خرید کتاب از گوگل
  • چاپ کتاب PDF
  • خرید کتاب از آمازون
  • خرید کتاب زبان اصلی
  • دانلود کتاب خارجی
  • دانلود کتاب لاتین
  • A
    خانه » تفریح و سرگرمی » معما و تست هوش » حکایت های کوتاه شیخ بهایی

    حکایت های کوتاه شیخ بهایی

    کشکول شیخ بهایی کتابی جُنگ‌ مانند از شیخ بهایی مشمول بر شعرها و نثرهای مورد علاقه او هست. بعضی از این شعرها و نثرها از خود وی و بعضی

    حکایت های کوتاه شیخ بهایی

    حکایت های کوتاه شیخ بهایی

    عبارات مهم : مسجد الحرام – غذا خوردن

    حکایت های کوتاه شیخ بهایی

    حکایت های کوتاه شیخ بهایی

    کشکول شیخ بهایی کتابی جُنگ مانند از شیخ بهایی مشمول بر شعرها و نثرهای مورد علاقه او هست. بعضی از این شعرها و نثرها از خود وی و بعضی نیز گردآوری او از دیوان ها و کتاب های مورد علاقه اش هستند. مطالب این کتاب، مضامینِ دینی، تاریخی، ادبی، ریاضی و نجومی دارند. این مطالب اغلب بی هیچ نظم خاصی به دنبال هم آمده اند. با این حال این اثر بیش از سایر تالیفات وی خواننده را به ضمیر فکری شیخ بهایی نزدیک می کند.

    حکایت ۱

    روزی مردی با عیالش مشغول غذا خوردن بود ودر میان سینی ایشان مرغ بریان شده است ای قرار داشت.در آن حال ،سائلی به در منزل امد وآنها او را مایوس کردند.

    اتفاق افتاد که آن مرد فقیر شد وزنش را طلاق داد،وآن زن شوهر دیگری اختیار کرد.

    روزی شوهر با او غذا می خورد ومرغ بریانی نزد ایشان بود که ناگاه سائلی به در منزل آمد.

    ان مرد به عیالش گفت:این مرغ را به این سائل بده .آن زن چون مرغ را نزد سائل برد. دید شوهر اولش است؛مرغ را به او داد وگریان برگشت.

    شوهر از باعث گریه اش پرسش کرد ؛گفت :سائل شوهر سابق من بود وقصه محروم نمودن آن سائل را نقل کرد.

    شوهرش گفت :و الله آن سائلی که محرومش نمودید،من بودم!

    کشکول شیخ بهایی کتابی جُنگ‌ مانند از شیخ بهایی مشمول بر شعرها و نثرهای مورد علاقه او هست. بعضی از این شعرها و نثرها از خود وی و بعضی

    کشکول شیخ بهایی

    حکایت ۲
    عارفی می گوید:که روزی دزدان قافله ما را غارت کردند،پس نشستند ومشغول طعام خوردن شدند.

    یکی از ان ها را دیدم که چیزی نمی خورد به اوگفتم که آیا با آنه در غذا خوردن شریک نمی شوی؟ گفت :من امروز روزه ام،

    گفتم : دزدی وروزه گرفتن عجب است.

    گفت :ای مرد!این راه،راه صلح است که با خدای خود واگذاشته ام،شاید روزی باعث شود وبا او آشنا شدم.

    آن عارف می گویدکسال دیگر او را در مسجد الحرام دیدم که طواف می کند وآثار توبه از وی مشاهده کردم؛رو به من کرد وگفت:

    دیدی که آن روزه چگونه مرا با خدا آشنا کرد.

    داستانهای شیخ بهایی

    حکایت ۳
    حکیمی گوید:هر که دنیا را بر آخرت ترجیح دهد به شش کیفر خدایی گرفتار شود:

    سه در دنیا وسه در آخرت.

    در دنیا:آرزوی بی پایان.
    حرص وآز شدیدی که به هیچ چیز قانع نشود.
    نچشیدن شیرینی ایمان در حال عبادت.

    در آخرت:

    هول روز قیامت
    حساب سخت.
    حسرت دور و دراز.

    حکایت های کوتاه شیخ بهایی

    گردآوری:بخش سرگرمی بیتوته

    واژه های کلیدی: مسجد الحرام | غذا خوردن | حکایت | شهر حکایت

    حکایت های کوتاه شیخ بهایی

    حکایت های کوتاه شیخ بهایی

    حکایت های کوتاه شیخ بهایی

    حکایت های کوتاه شیخ بهایی

    اخبار

    آرشیو

    گالری عکس

    آرشیو

    اس ام اس های تازه

    آرشیو

    آهنگ های پیشواز

    آرشیو
  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • خرید کتاب های زبان اصلی علم شیمی
  • هاردکپی کتاب های سرمایه گذاری
  • چاپ کتاب اورجینال
  • دانلود فایل های زبان اصلی ریاضی فیزیک
  • خرید منابع پزشکی اورجینال
  • هاردکپی کتاب های سخت افزار
  • خرید کتاب زبان اصلی فیزیک کوانتومی
  • افست کتاب لاتین
  • خرید کتاب کاغذی از آمازون
  • دانلود فایل های زبان اصلی خودرو