اسایش و راحتی امروز حاصل رنج و زحمت دیروز است.(کوروش کبیر)
خوش آمدید - امروز : جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳
  • خرید کتاب از گوگل
  • چاپ کتاب PDF
  • خرید کتاب از آمازون
  • خرید کتاب زبان اصلی
  • دانلود کتاب خارجی
  • دانلود کتاب لاتین
  • A
    خانه » آرایش و زیبایی » آرایش صورت » خلبان شدن کودک ۱۱ ساله سرطانی که به آرزویش رسید

    خلبان شدن کودک ۱۱ ساله سرطانی که به آرزویش رسید

    هیجان انگیز | نیروی هوایی | ادای احترام | بیمارستان | شوق پرواز | فرودگاه | خلبانی | خلبانان | بنیامین | پرواز | فرزند

    خلبان شدن کودک 11 ساله سرطانی که به آرزویش رسید

    خلبان شدن کودک ۱۱ ساله سرطانی که به آرزویش رسید 

    کودک ۱۱ ساله که به مریضی سرطان مبتلا بود به آرزویش رسید و به وسیله خلبانان بافایده ایرانی توانست پرواز موفقی انجام دهد. خلبان شدن کودک سرطانی کاری بود که یک گروه جوان جهت تحقق آرزوی وی انجام دادند. گروهی به نام “آرزوم” در کشور عزیزمان ایران شروع به فعالیت کرده و کودکان سرطانی را به آرزوی خود می رسانند. حال این گروه از نیروی هوایی ارتش کمک گرفت تا آرزوی بنیامین کوچولو را برآورده کنند.

    گروه جوان «وروجکا» که دو سال پیش با بر آورده کردن آرزوی «مهدیس» شروع به کار کرده حالا به «آرزوم» عوض کردن نام داده و قرار است کلی کارهای هیجان انگیز انجام دهند.بچه هاي این گروه استارتاپی راه انداخته اند که از امکانات، توانایی ها و ارتباطات آدم ها بهره گیری میکند تا روی زندگی ها تاثیر مثبت بگذارند.وروجکا به آدم ها انگیزه می دهند تا مریضی هاي ارزش را شکست بدهند و کارشان صرفا برآورده کردن آرزو نیست.

    خلبان شدن کودک ۱۱ ساله سرطانی که به آرزویش رسید

    این گروه با متخصصین پزشکی رابطه تنگاتنگی دارند و هیچ کاری را بدون مشورت دکترها و روانشناس هاي کاربلد انجام نمی دهند.وروجکا ناممکن ها را ممکن میکنند تا به فرزند ها یاد بدهند میتوانند با سخت ترین مریضی ها هم مبارزه کرد و موفق شد. این گروه در تازه ترین فعالیت ارزش آرزوی بنیامین را برآورده کردند.

    تبلت یا شوق پرواز؟

    هیجان انگیز | نیروی هوایی | ادای احترام | بیمارستان | شوق پرواز | فرودگاه | خلبانی | خلبانان | بنیامین | پرواز | فرزند

    بنیامین پسر یازده ساله اي اهل شمال است که به علت مریضی مشکل که دارد مدام به شهر تهران سفر میکند و در بیمارستان بستری می شود. امروز شنبه هست.بنیامین چند روز بعد آماده ي عمل پیوند مغز استخوان میشود حالا ولی روی تخت نشسته و بازی می کند.عاشق تبلت و گیم هاي کامپیوتری است و آرزویش این است که یک تبلت داشته باشد.

    بچه هاي گروه «آرزوم» با کمک روانشناسان آرزوی فرزند ها را راستی آزمایی می کنند تا از سطح عبور کنند و آرزوی عمیق تر فرزند ها را کشف کنند.در حین این صحبت ها فرزند ها متوجه می شوند که بنیامین عاشق سریال «شوق پرواز» و بازی شهاب حسینی در نقش شهید بابایی است و زیاد دیالوگ هاي سریال را حفظ کرده.

    دکترها هم تایید میکنند که بنیامین قهرمان زندگی اش را در سریال «شوق پرواز» دیده است و خیلی دوست دارد رابطه نزدیکی با قهرمانش پیدا کند.سناریویی طراحی می شود تا بنیامین به آرزویش برسد و با انرژی اي که میگیرد بتواند به مریضی اش غلبه کند.گروه تمام هم و غم ارزش را گذاشتند تا با تمام ارگان ها و افراد مربوط وارد مذاکره شوند و سناریوشان به برترین شکل ممکن انجام شود.

    خلبان شدن کودک ۱۱ ساله سرطانی که به آرزویش رسید

    بچه هاي گروه «آرزوم» نامه اي به نیروی هوایی ارتش می نویسند و ماجرا را توضیح میدهند.مکاتبات خیلی سریع جواب میدهد و شرایط جهت حضور بنیامین در پایگاه یکم شکاری و دیدار از آشیانه ي میگ۲۹ مهیا میشود.فرماندهان نیروی هوایی جهت بنیامین سنگ تمام میگذارند و تقریبا هیچکس باورش نمیشود یک نیروی نظامی جهت برآورده کردن آرزوی یک کودک انقدر هزینه و انرژی صرف کند.

    دور دور در شهر تهران

    قرار میشود یک بار که بنیامین جهت درمان به بیمارستان می رود، به بهانه اي از بیمارستان خارج شوند و سناریو را شروع کنند. امروز شنبه هست. بنیامین بی خبر از همۀ جا مانند همه ي وقت جهت انجام مراحل درمانش به بیمارستان آمده تا جهت پیوند مغز استخوان آماده شود.

    هیجان انگیز | نیروی هوایی | ادای احترام | بیمارستان | شوق پرواز | فرودگاه | خلبانی | خلبانان | بنیامین | پرواز | فرزند

    روی تختش نشسته و بازی میکند. یکی از فرزند هاي گروه که از گذشته با بنیامین رفیق شده است با هماهنگی خانواده اش بنیامین را سوار خودرو میکند تا با هم دوری در خیابانها بزنند و کمی خوش بگذرانند.در نخستین مقصد اعضای گروه «آرزوم» منتظر ایستاده اند و به محض پیاده شدنش احترام نظامی می گذراند و یک به یک با لقب کاپیتان و خلبان خطابش می کنند.یک پاکت بهش می دهند که با کنجکاوی بازش می کند. داخل پاکت یک لباس خلبانی نیروی هوایی هست.

    بنیامین ذوق زده شده است و مدام لباس را ورانداز می کند. به کمک فرزند ها لباس را میپوشد و خیلی شاد سوار خودرو میشود تا به سمت بیمارستان برگردد و لباسش را به مادرش نشان بدهد؛ ولی خودرو حرکت نمیکند.دو لندکروز سفید و یک لندروور ارتشی قرمز جلوی راه را می گیرند و راننده ها با احترام از بنیامین درخواست می کنند که همراه ارزش برود.

    خلبان شدن کودک ۱۱ ساله سرطانی که به آرزویش رسید

    بنیامین شوکه شده است ولی بدون معطلی سوار لندروور قرمز می شود.لندکروزها بال خودرو بنیامین میشوند و در خیابان هاي شهر حرکت می کنند.بنیامین خیال میکند که کل ماجرا همین بوده و خیلی سریع به بیمارستان بر می گردد ولی این تازه شروع ماجرا هست.

    من همانی ام که عاشق پدرش هستی

    به ورودی پایگاه اول شکاری نیروی هوایی ارتش که میرسند، چشم هاي بنیامین چهار تا می شود و مدام به اطراف نگاه میکند تا متوجه ماجرا شود.اتومبیل ها جلوی ورودی پایگاه پارک میکنند و چند سرهنگ و چند خلبان و چند نیروی نظامی نیروی هوایی ارتش به استقبال بنیامین می آیند و بهش احترام نظامی میگذارند.

    چشمان بنیامین برق می زنند و با خنده اي سرخوشانه در جواب سرهنگ ها احترام نظامی کج و کوله اي میگذارد.وارد آلبوم که میشوند همۀ ي نیروهای نظامی بهش احترام میگذارند.یکی از سرهنگ ها خیلی شق و رق احترام میگذارد و با صدای بلند و به سبک ارتشی ها میگوید: «خیلی خوشحالیم که به پایگاه ما سر زدید، کاپیتان.

    امیدواریم که از این دیدار رضایت داشته باشید.» بنیامین هنوز باورش نشده که کجاست و مات و مبهوت به آدم ها و محیط نگاه می کند و فقط لبخند رضایت میزند.همه ي ي افراد چند دقیقه اي منتظر می شوند تا یک نفر دیگر هم به جمع اضافه شود.

    از دور آقایی کت و شلواری با یک حلقه گل به گروه نزدیک میشود. مرد مرموز با بنیامین دست میدهد و حلقه ي گل را به گردنش می اندازد و خیلی عجیب خودش را معرفی میکند: «می دونی من کی ام؟ من همونی ام که باباش رو خیلی دوست داری.»بنیامین چشم هاي را تنگ می کند و چند لحظه به فکر فرو می رود ولی گذشته از این که چیزی به ذهنش برسد مرد مرموز خودش را کامل معرفی میکند: «من محمد پسر شهید بابایی ام.»

    بنیامین ذوق زده می شود و به بغل پسر شهید بابایی می پرد و از عشقش به سریال «شوق پرواز» و شهید بابایی می گوید و انقدر دیالوگ هایي که حفظ کرده را پشت سر هم میگوید که دهان همۀ باز میماند. بخش پر سوز و گداز ماجرا که تمام می شود، همۀ با خودرو ها اسکورت به سمت باند فرودگاه حرکت می کنند تا بخش هیجان انگیز ماجرا شروع شود.

    خلبان شدن کودک سرطانی

    خبردار به افتخار کاپیتان بنیامین

    به نزدیکی آشیانه ي میگ هاي ۲۹ که میرسند، گروه مارش نظامی به افتخار کاپیتان بنیامین، موزیک نظامی میزنند.بنیامین ادای احترام می کند و به سمت هواپیماهای جنگنده حرکت میکند. چند نفر از خلبان ها با بنیامین دست می دهند و برایش از شاخصه هاي هواپیمای میگ۲۹ می گویند.

    بنیامین با ذوق و شوق گوش می دهد و پرسش می پرسد.خلبان ها هم که انتظار این همه ي استقبال را نداشتند سر ذوق می آیند و دور تا دور هواپیما میچرخند و در مورد کلیاتش توضیح می دهند.توضیحات که تمام میشود یکی از خلبان ها داخل میگ مینشیند و هنگامی که از فاصله گرفتن همه ي مطمئن میشود با سر و صدای عجیبی شروع به حرکت میکند. میگ۲۹ به افتخار بنیامین روی فرودگاه به اصطلاح تاکسی میکند.

    همۀ از دور ناظر حرکات سریع هواپیما روی باند فرودگاه میباشند.نمایش میگ ۲۹ که به اتمام می رسد، امیر سرتیپ دوم خلبان «محمد تسویه چی» فرمانده ي پایگاه یکم شکاری همراه با چند همراه به سراغ بنیامین می روند تا ببینند پسرک بیمار چقدر سر شوق آمده و روحیه گرفته.

    کمی که خوش و بش میکنند و یک ماکت هواپیمای جنگی با شرح بسیار دقیق به بنیامین هدیه می دهند. بعد هم به سراغ هواپیماهای مسافربری میروند و متخصصین از شرح و شاخصه هاي هواپیما صحبت می کنند.بنیامین هم که همه ي وقت آرزو داشته کابین خلبان را ببیند، به همراه خلبان هاي ارتش وارد کابین میشود و با هیجان روی صندلی خلبان می نشیند ولی خبری از پرواز نیست و آرزوی پریدن در دل بنیامین میماند.

    دکترها از گذشته گفته اند که بنیامین به علت شرایط جسمی اش نمیتواند با هواپیمای جنگنده بپرد.از طرفی هم به دلایل پرسشها امنیتی پرواز کردن هواپیماهای شخصی در استان تهران ممکن نیست.برای همین فرزند هاي «آرزوم» با شرکت «برآور پارس» مذاکره کرده اند تا بنیامین را با هواپیمایی آموزشی از فرودگاه سپهر به پرواز در بیاورد.

    وقتی از پایگاه اول شکاری خارج میشوند، بنیامین در پوست خودش نمی گنجد و شاید حتی به پرواز کردن فکر هم نمی کند.اما راننده هاي خودرو هاي اسکورت با سرعت تمام حرکت میکنند تا گذشته از تاریکی هوا به فرودگاه سپهر برسند و بنیامین را آماده ي پرواز کنند.بنیامین انقدر چیزهای عجیب دیده که دیگر از چیزی متعجب نمی شود ولی اصلا باورش نمیشود که قرار است تا چند دقیقه ي دیگر پرواز کند.

    یک هواپیمای آموزشی دو نفره روی فرودگاه منتظر است تا بنیامین را به بحبوحه آسمان ها ببرد.این بار خیلی تشریفاتی وجود ندارد و خلبان بعد از خوش و بش با بنیامین، آماده ي پروازش میکند. بنیامین در کاکپیت عقب می نشیند و چند دقیقه بعد هواپیما سرعت میگیرد و از آسفالت کنده میشود.

    بنیامین ده دقیقه اي در آسمان است و خبری ازش نیست ولی هنگامی که بعد از لندینگ از هواپیما بیرون می پرد، هیجانش ده برابر شده است و خودش را به مادرش می رساند و با هیجان از تجربه ي پروازش می گوید. همه ي چیز به صورت ایده آل برگزار می شود و بنیامین و مادرش به بیمارستان بر میگردند تا روز رویایی ارزش را به شب برسانند.

    گفت وگو با بنیامین چند روز بعد از تجربه ي هیجان انگیزش

    مطمئنم نتیجه ي عملم بافایده میشود!

    *فکر میکردی قرار است کجا بروی؟

    نمی دانستم کجا می رویم اصلا

    *گذشته از این اتفاق چه آرزویی داشتی؟

    همه ي وقت دوست داشتم خلبان شوم ولی می ترسیدم

    *چرا؟

    قبلا وحشتناک بود ولی هم اکنون عاشقشم.

    *بعد از این که همۀ چیز تموم شد چه حالی داشتی؟

    خیلی بافایده بود. خیلی شاد شدم

    *حس و حال خوبت سریع به آخر رسید یا هنوز هم ادامه دارد؟

    هنوز هم است و مطمئنم عملمم خیلی بافایده میشه.

    مادر بنیامین هم از تاثیر عجیب این ماجرا بر روحیه ي پسرش می گوید:

    آرزوهای ما هم برآورده شد

    *شما اطلاع داشتید قرار است چه اتفاقی بیفتد و بنیامین چطور سورپرایز شود؟

    من فقط می دانستم قرار است به فرودگاه برویم ولی نمی دانستم قرار است انقدر کار بکنند جهت بنیامین. واقعا دستشان درد نکند خیلی بینظیر بود

    *کدام بخش ماجرا جهت تان خوشگل تر بود؟

    لباسی که تن فرزند ام کردند خیلی حس خوبی داشت و مشاهده هواپیماها هم خیلی هیجان انگیز بود. هنگامی که من انقدر خوشحالی پسرم را دیدم فهمیدم که واقعا به آرزویش رسیده هست

    *بعد از این ماجرا حال بنیامین جطور بود؟

    خیلی حالش بافایده شد. تصویر هایي که من گرفته ام را همه ي جا نشان میدهد و هم اکنون هم مدام منتظر است فیلم هایش را ببیند و لذت ببرد

    *فکر می کنید به اصلاح مریضی اش هم کمکی می شود؟

    حتما همینطور است چون جهت بهبودی، روحیه ي بالا خیلی تاثیر می گذارد.

    واژه های کلیدی: هیجان انگیز | نیروی هوایی | ادای احترام | بیمارستان | شوق پرواز | فرودگاه | خلبانی | خلبانان | بنیامین | پرواز | فرزند

    خلبان شدن کودک 11 ساله سرطانی که به آرزویش رسید

    خلبان شدن کودک ۱۱ ساله سرطانی که به آرزویش رسید

    خلبان شدن کودک 11 ساله سرطانی که به آرزویش رسید

    خلبان شدن کودک ۱۱ ساله سرطانی که به آرزویش رسید

    اخبار

    آرشیو

    گالری عکس

    آرشیو

    اس ام اس های تازه

    آرشیو

    آهنگ های پیشواز

    آرشیو
  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • دانلود فایل های زبان اصلی بیماری های مغز و اعصاب
  • خرید کتاب خارجی pdf
  • چاپ کتاب آمازون
  • خرید منابع پزشکی اورجینال
  • منابع اورجینال پزشکی بالینی
  • خرید کتاب زبان اصلی فیزیک کوانتومی
  • دانلود فایل های زبان اصلی خودرو
  • کتب خلبانی زبان اصلی
  • کتاب های پزشکی مولکولی اورجینال
  • خرید کتاب کاغذی از آمازون