دستانی که کمک می کنند پاکتر از دستهایی هستند که رو به آسمان دعا می کنند (کوروش کبیر)
خوش آمدید - امروز : شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
  • خرید کتاب از گوگل
  • چاپ کتاب PDF
  • خرید کتاب از آمازون
  • خرید کتاب زبان اصلی
  • دانلود کتاب خارجی
  • دانلود کتاب لاتین
  • A
    خانه » آرایش و زیبایی » آرایش صورت » گفتگوی جالب و خواندنی با شقایق دهقان بازیگر طنز

    گفتگوی جالب و خواندنی با شقایق دهقان بازیگر طنز

    بیوگرافی شقایق دهقان | مهراب قاسم خانی | طراحی منزل | مهران مدیری | شقایق دهقان | تلویزیون | دانشگاه | تلویزیون | مسابقه | طراحی | سریال

    گفتگوی جالب و خواندنی با شقایق دهقان بازیگر طنز

    گفتگوی دیدنی و خواندنی با شقایق دهقان بازیگر طنز 

    شقایق دهقان بازیگر خنده آمیز سینما و تلویزیون کشور عزیزمان ایران هست،او را همه ي وقت در کنار همسرش در حال خنده و خوش حالی می بینیم آیا که همسرش نیز در کارهای خنده آمیز نویسنده هست. شقایق دهقان و مهراب قاسم خانی زوج هنرمند و دوست داشتنی کشورمون می باشند که در گفت و گو اي به بیان جزئیاتی از زندگی شخصی ارزش پرداخته اند.

    اگر در همان کشور آلمان که متولد شدي، بزرگ می شدي به نظرت همین حالا کجا بودی و چه می کردي؟

    گفتگوی جالب و خواندنی با شقایق دهقان بازیگر طنز

    واقعا تصوری ندارم. فقط این را می دانم که از کودکی خیلی به بازیگری علاقه داشتم. همین حالا حتی نمی دانم سینمای کشور آلمان چه وضعیتی دارد. در کل دو تا فیلم آلمانی هم زیاد ندیده ام که گرچه فیلمهای خوبی هم بودند. دقیقا نمی دانم چه اتفاقی می افتاد، ولی فکر می کنم همین کار را میکردم که همین حالا میکنم.

    نخستین بار در چند سالگی این حس را تجربه کردی که کسی را دوست داشته باشی و طرف برابر بی خبر باشد؟

    بیوگرافی شقایق دهقان | مهراب قاسم خانی | طراحی منزل | مهران مدیری | شقایق دهقان | تلویزیون | دانشگاه | تلویزیون | مسابقه | طراحی | سریال

    من تقریبا هر کس راکه دوست داشتم باخبر بوده. چون اصولا بلد نیستم چیزی را مخفی کنم. هرچیزی که در دلم باشد را میگویم. ترسی هم از این ندارم که طرف برابر چه واکنشی شنان میدهد.

    در این هوای بارانی امروز استان تهران، دوست داشتی با کدام یک از این گزینش ها قدم بزنی؟ الناز شاکردوست، نغمه ثمینی یا مریل استریپ؟

    با نغمه ثمینی. اتفاقا مدت هاست او را ندیده ام و همین حالا هوس کردم کاش این جا بود و با هم قدم می زدیم.

    گفتگوی جالب و خواندنی با شقایق دهقان بازیگر طنز

    مهم ترین چیزی که در زندگی بی خیالش شدي چی بوده؟

    در زندگی بی خیال رانندگی شدم و اصلا هم از این عنوان ناراحت نیستم.

    بیوگرافی شقایق دهقان | مهراب قاسم خانی | طراحی منزل | مهران مدیری | شقایق دهقان | تلویزیون | دانشگاه | تلویزیون | مسابقه | طراحی | سریال

    اگر به توصیه پدرت عمل می کردي و مهندس می شدي، همین حالا مهندس چی بودی؟

    در دوران دبیرستان رشته ریاضی خواندم و اتفاقا ریاضی هم دوست داشتم. شاید مهندس مکانیک میشدم.

    گفتگوی جالب و خواندنی با شقایق دهقان بازیگر طنز

    در دانشگاه سراسری دختران هم می توانند این رشته را بخوانند ولی در دانشگاه آزاد نه…

    شما فکر می کنید من فقط دانشگاه آزاد قبول میشدم؟

    خودم هم یک دانشگاه آزادی هستم…

    من سه بار دانشگاه آزاد، رشته نمایش قبول شدم ولی نرفتم، چون اعتقاد دارم در کشور ما تجربه کاری مهم تر از تحصیل هست. من از ۱۸ سالگی با تئاتر عروسکی کارم را شروع کردم. همزمان درس هم می خواندم تا دانشگاه قبول شوم. در همان مقطع متوجه این عنوان شدم که در تمام دنیا همه ي تحصیل میکنند تا درآمدشان از افراد دیگر بالاتر رود ولی در کشور ما این طوری نیست.

    این جا کسانی که تحصیل کرده اند باید بروند انتهای صف کسانی بایستند که کر کردند و تجربه دارند. بنابراین از همان وقت تلاش کردم تجربه کسب کنم. این هم یکی از موارد مهمی است که در زندگی بی خیالش شدم و اصلا پشیمان نیستم.

    بین شغل هایي که تا به حال تجربه کرده اي در کدام بی استعدادتری؟ بازیگری، نویسندگی، طراحی صحنه یا عروسک گردانی؟

    تا به حال طراحی صحنه انجام نداده ام و اصلا استعدادی هم ندارم. گرچه مهراب تجربه طراحی صحنه دارد، حتی طراحی منزل خود ما را هم من انجام نمیدهم و به مهراب می سپارم.

    آیا مهراب از نظر روان شناسی نِرد محسوب میشود؟ زندگی با چنین آدمی چه جذابیت و مشکل هایي دارد؟

    دیروز خواهرم یک مسیج جهت من فرستاد با این مضمون که هنگامی که همسرتان به منزل می آید آیا از او به گرمی استقبال میکنید؟ ولی من فکر کردم که این اتفاق هیچ وقت جهت من نمی افتد چون شوهر من هیچ وقت از منزل بیرون نمیرود که من به گرمی به استقبالش بروم.

    خودم هم قبلا نویسندگی را تجربه کردم، اصلا با مهراب حین یک پروژه که هر دو نویسنده بودیم آشنا شدم، بنابراین شرایط شغلی او را درک می کنم.

    در کل فضای منزل ما براساس کار مهراب شکل گرفته هست. جهت مثال فرزند من از دو یا سه سالگی می دانست که صبح ها نباید سر و صدا کند چون پدرش خواب هست. زیاد نویسنده ها شب ها کار و روزها استراحت می کنند.

    منظورتان از کارکردن شب تا صبح همان فیلم و سریال مشاهده است دیگر؟

    معلوم است با همان یک گفت و گو اي که با او داشتید، خیلی بافایده نسبت به او آشنایی پیدا کردید.

    برگ برنده شما در مسابقه خندوانه کاراکتر زن شیرزاد بود. این ایده را چه کسی داد؟

    اجرای زن شیرزاد در مسابقه ایده مهراب بود. اجرای دومم را پیمان طراحی کرد و مهراب نوشت.

    در فصل اول خندوانه ۱۴ جلسه استندآپ کمدی اجرا کردم. در فصل دوم حضورمان کمرنگ شد چون می گفتند بافایده نیست یک زن بیاید چیزی تعریف کند و بقیه بخندند. این محدودیت ها به هر حال در صدا و سیما وجود دارد. توصیه مهراب این بود که من در یکی از اجراهای فصل دوم زن شیرزاد را اجرا کنم. خودم هم موافق بودم چون مرتب از مردم می شنیدم که آن نقش را دوست دارند و می پرسند آیا ساختمان پزشکان ۲ را نمی سازند تا دوباره زن شیرزاد را ببینیم.

    وقتی مسابقه شروع شد و قرعه من با رضا شفیعی جم افتاد، مطمئن بودم نمیتوانم برنده بشوم. جهت همین احساس کردم همین حالا باید برگ برنده ام را رو کنم.

    دیدنی اینجاست بعضی از من ایراد می گرفتند که آیا کاراکتری که در یک سریال دیگر بازی کردم را در برنامه دیگری اجرا میکنم، بارها مجبور شدم توضیح بدهم اینکار را خیلی از کمدین هاي مشهور دنیا انجام می دهند.

    این شخصیت زن شیرزاد از کجا آمده؟ از کسی الگو گرفتید؟

    ریشه این شخصیت از یک سریالی است که مهراب سال ها پیش آن را طراحی کرد به نام «باشگاه بیکاران جوان». فکر میکنم سال ۷۹ یا ۸۰ نوشته شد، ولی این سریال هیچ وقت ساخته نشد…

    چرا ساخته نشد؟ بدآموزی داشت؟

    نه. داستان در مورد این موسسات کاریابی بود که در آن وقت مد شده است بود. من خیلی از طرح ها و فیلمنامه هایي که در قبل نوشتیم را نگه می دارم و دور نمی اندازم.

    یکبار حین مرور متن هاي قدیمی آن سریال به کاراکتر یک منشی برخوردم شبیه همین منشی سریال ساختمان پزشکان، گرچه نه به این پختگی. از طرفی مهراب قبلا در شرکتی کار میکرد که یک منشی با همین خصوصیات داشت.

    یعنی واقعا جهت طرف باید توضیح می دادند که زن محترم کامپیوتر را با دکمه پاور کیس خاموش نکن! باید از داخل محیط ویندوز شات داون کنید. هر کاری هم به او میگفتند اشتباه انجام می داد. در عین حال خیلی هم اعتماد به نفس داشت، یعنی اعتقاد بود هر کاری که انجام میدهد، درست است و همکارانش اشتباه میکنند. این ماجرا مربوط به ۱۲ سال قبل از نوشتن ساختمان پزشکان هست.

    واکنش مردم بعد از اجرا در مسابقه خندوانه چطور بود؟

    بعد از اجرای استندآپ کمدی خیلی اتفاقات عجیبی افتاد. در دور اول که من با رضا شفیعی جم مسابقه دادم اصلا فکر نمیکردم برنده شوم ولی در دور دوم مطمئن بودم که هنگامی که چنین متنی دارم حتما برنده خواهم شد.

    زمانی که پیمان لطف کرد به من مشاوره داد حس کردم این متن بیننده را گیج میکند. می ترسیدم مخاطب دچار سوءتفاهم بشود. بعد از اجرا اتفاق بد این بود که به من اتهام ضدمرد بودن زدند. در صورتی که من عاشق مردهای زندگی ام هستم. یعنی پدرم، برادرم، شوهرم و پسرم. بعد به هیچ عنوان نمیتوانم ضدمرد باشم.

    سعی کردم کاراکتر کسی را بازی کنم که ظاهرا طرفدار زن هاست ولی بخشی از حرف هایش دقیقا معنی تصویر می دهد. جهت مثال هنگامی که میگویم اگر یک خانمی بخواهد پارک کند ۱۰ دقیقه کوچه را بند می آورد، منظورم زیر پرسش بردن آن واکنش‌ها زن هم هستم. بعد از این ماجراها پیش خودم گفتم مسئولان تلویزیون حق دارند که همه ي وقت به ما میگویند واضح و روشن حرف تان را به مردم بزنید. ظاهرا هنوز جامعه ما ظرفیت پذیرش ظرافت این شوخی ها را ندارد.

    حالا در اینترنت که هر چه دل ارزش میخواهد می گویند ولی در خیابان هم بعضی به من می گویند: «خب هرچی دل تان خواست به مردها گفتید» حتی زن ها به من می گویند به چه حقی به مردها توهین کردید؟!

    این نظرات چه اهمیتی دارد؟ شما هر طوری شوخی کنید بالاخره به یک قوم و گروه و صنفی بر می خورد…

    روحیه من این طوری است که دوست دارم همۀ وقت} بیننده را راضی نگه دارم. راستش کمی ترسو هم هستم. از این که اتهام چیزی که نیستم را بشنوم، ناراحت میشوم. من توقع بیشتری داشتم.

    فکر میکردم مردم متوجه شوخی هایم میشوند. این اتفاقات تازه روی کارهای بعدی من قطعا تاثیر خواهدگذاشت.

    برخی در زندگی شخصی ارزش هم همین روحیه را دارند و دائم می خواهند همۀ را راضی نگه دارند. حتی اگر از کسی دروغی هم بشنوند که از غیرواقعی بودن آن مطمئن میباشند، به روی خودشان نمی آورند تا هرگز باعث خجالت زدگی طرف برابر بشوند…

    من دقیقا همچنین هستم. در این شرایط خودم استرس این را می گیرم هرگز طرف برابر بفهمد که می دانم دارد دروغ می گوید این یک نوع بیماری هست. ریشه این روحیه من در این است که از کودکی پدرم به من تکرار میکرد باید طوری واکنش‌ها کنی که همۀ شقایق را دوست داشت باشند، حتی بعد از ازدواج هم مهراب به من همین را می گفت.

    سر کار با هر شخصی مسئله پیدا میکردم مهراب میگفت تو نباید واکنشی نشان بدهید چون تو را همه ي دوست دارند، گرچه یک بار یکی ازدوستانم گفت اگر غیر از این بود در جایگاه فعلی ات نبودی یعنی من این مشکل را به جان خریدم که در عین حال بتوانم کاراکتری پیدا کنم که دوستم داشته باشند.

    هیچ وقت به این فکر کردی که در بحبوحه خداحافظی کنی؟

    من از سال ۸۱ بعنوان یک کمدین زن در سریال پاورچین بازی کردم و نقشم دیده شد. تا به امروز زیاد فعالیتم کمدی بوده و در زیاد سریالهای پیروز تلویزیون در این ژانر حضور داشتم.

    از جشنواره ها و مسابقه هایي و با خودم میگویم تاحالا برگزار شده است و رای آوردم مشخص است از نظر مردم کارنامه قابل قبولی دارم. حالا به خودم میگویم با اوضاع فعلی تلویزیون قرار است مگر چه اتفاق بزرگ تری بیفتد؟ این فکر آدم را مایوس می کند که سقفش همین جا بود؟

    یعنی معتقدی هم اکنون به سقف هنرپیشگی رسیده اي؟

    شما به تازگی کار خوشگل کمدی و پربیننده در تلویزیون دیدید؟ امید دارید با این سیستم حاکم بر تلویزیون اتفاق خاصی رخ بدهد؟

    ما چی کاره ایم؟!

    بعنوان یک بیننده امید دارید؟ گرچه از یک زاویه دیگر هم میتوان به عنوان نگاه کرد. همۀ وقت} زن هاي پا به سن گذاشته اي که بتوانند نقش هاي کمدی بازی کنند، کم داشته ایم. من دوست دارم بتوانم هنگامی که به آن سن می عرف آن نوع نقش را هم ایفا کنم. اخیرا مهراب مشغول نوشتن سریالی بود مربوط به دهه ۶۰٫ به من توصیه شد نقش مادر یک دختر ۱۸ ساله را بازی کنم و دیدم میتوانم بدون گریم اینکار را انجام دهم، چون ۳۸ سالم هست.

    کار کردن با کدام کارگردان جهت تو خوشایندتر بوده؟

    مهران مدیری. من با زیاد کارگردان هایي که سریال روتین کمدی در تلویزیون می سازند، کار کرده ام. همه ي را هم دوست داشته ام و از انها هم چیزهای زیادی یاد گرفته ام. ولی به نظرم همۀ فرزند هایي که بعدا در تلویزیون بازیگران موفقی شدند کسانی بودند که در دوره اي با مهران مدیری کار کردند.

    مدیری جنس بازی و ریتم را خیلی بافایده می شناسد و از بازیگران بازی متفاوتی میگیرد.مهمترین چیزی که از مدیری یاد گرفتم همین ریتم در بازی بود.

    این که قید حضور در شبکه هاي مجازی را زدی به این علت است که از رو به رو شدن با مخاطبانت می ترسیدی؟

    بله واقعا می ترسم. در اینترنت به عده اي که شهامت ندارند رو در روی شما حرف بزنند این موقعیت را می دهید که بیایند هرچه دل ارزش می خواهد بگویند. من با این مساله موافق نیستم.

    خیلی خوشحالم که سایر همکارانم از مهراب گرفته تا بهاره و بهنوش بختیاری در اینترنت فعال میباشند و طرفدار دارند. به نظرم این ها دارند تحمل می کنند تا فرهنگ بهره گیری از شبکه هاي مجازی جا بیفتد ولی من به شخصه شهامت رو به رو شدن با آن نقدهای بی ادبانه و فحاشی مرسوم در شبکه هاي مجازی را ندارم.

    اگر فرض کنیم با چنین رفتاری رو به رو شوی چه تصویر العمل نشان می دهی؟

    من اگر عضو این شبکه ها بودم قطعا کامنت هاي توهین آمیز را پاک و شخص توهین کننده را بلاک می کردم، چون اعتقاد دارم اگر جواب آن آدم را بدهم انگار او را به موفقیت رسانده ام. جهت مثال آن آدمی که اسلحه بر می دارد و میرود در یک مدرسه همۀ را میکشد، هدفش این است که مشهور بشود.

    وقتی او را در اخبار نشان می دهند و روی جلد مجلات می رود به موفقیت او کمک شده است هست. به همان نسبت هنگامی که شما جواب کسی راکه فحاشی می کند می دهید طرف را به هدفش رسانده اید.

    علی پروین یکبار در مورد شخصی گفته بود: «جوابش را نمی دهم چون گنده میشود» بعد شما در این مورد با اسطوره پرسپولیس هم نظرید…

    بله صددرصد، گرچه برخورد مردم در خیابان معمولا خیلی بافایده هست. خیلی کم پیش می آید کسی حرف ناجوری بزند.

    فوتبال می بینید؟

    نه فوتبال نگاه نمی کنم، چون اصلا روحیه مسابقه طلبی ندارم. زیاد دلم جهت تیم حریف می سوزد حتی هنگامی که بازی هاي ملی است تلاش می کنم شاد باشم ولی بعد فکر میکنم مردم کشور برابر ما هم هم اکنون به اندازه ما استرس دارند و می خواهند تیم ارزش برنده شود.

    با این که فوتبال تماشا نمیکنم ولی کسانی که فوتبال نگاه می کنند را خیلی دوست دارم. چون بعضی از اطرافیانم مانند خواهرم و همسرم به شدت فوتبالی میباشند و می بینم که این کل کل کردن ها می تواند صمیمیتی در جامعه به وجود بیاورد.

    به علت همین هم برزیل نرفتی؟

    بله یکی از دلایلش همین بود.

    آخرین کتابی که خواندی چه بود؟

    خیلی دوست دارم مطالعه کنم و فیلم و سریال ببینم ولی از هنگامی که پسرم به دنیا آمده مجبورم کتاب هاي گروه سنی کودکان را جهت فرزندم بخوانم. اخیرا یک نمایشنامه خواندم به نام منهای دو که افشین هاشمی در حال تولید فیلمی براساس آن است و من هم نقش کوتاهی در فیلم دارم. قبل تر هم دایی وانیا را دوباره بازخوانی کردم.

    اتفاقات عجیب دوره ام کرده هست

    آخرین بازیگری که ترجیح می دهی با او هم بازی باشی از این گزینش ها چه کسی هست؟ صدف طاهریان، رضا شفیعی جم یا احمد پورمخبر؟

    احمد پورمخبر.

    چند تا آخرین بار در زندگی ات تجربه کردی که نمی دانستی آخرین بار هست؟

    یکبار پدرم داشت ساختمانی می تولید به من گفت: «از من و کارگرها تصویر می گیری؟» من گفتم: «نه بابا باید بروم وقت ندارم.» تنبلی کردم و نرفتم دوربین بیاورم تصویر بگیرم. نمی دانستم آن دفعه آخرین بار است و هر وقت یادم میوفتد، غصه میخورم.

    وقتی مورد نیاز داری چیزی را فراموش کنی چی کار می کنی؟

    خیلی دلم می خواست بتوانم راحت هر چیزی را فراموش کنم ولی نمی توانم. هر وقت تلاش می کنم چیزی را فراموش کنم بدتر در ذهنم می ماند. به آن ماجرا آن قدر حرف میزنم که ماجرا خود به خود هیجان و کیفیتش را از دست بدهد.

    اگر بگویند وقت فوت میتوانی یک شخص یا وسیله اي را همراهت ببری چه چیزی یا چه کسی را گزینش می کني؟

    مهراب راکه نمیبرم چون آن دنیا هم باید کارهایش را انجام دهم، غذا درست کنم، لباس برایش بخرم. نویان هم که دوست دارم بعد از رفتن من صد سال بماند. خواهرهایم را دوست دارم ببرم. چون در این جا خیلی به انها نیاز دارم و مطمئنم آن دنیا هم بدون خواهرانم نمیتوانم زندگی کنم.

    بیوگرافی شقایق دهقان :

    شقایق دهقان بازیگر ایرانی هست. همسر او مهراب قاسم خانی نویسنده و طراح صحنه کارهای نودشبی تلویزیون است که در جریان سریال پاورچین با هم آشنا شدند. زیاد فعالیت وی در سریال هاي نودشبی مهران مدیری هست. از بازی هاي مشهور او ایفای شخصیت زن شیرزاد در سریال ساختمان پزشکان به کارگردانی سروش صحت در سال ۱۳۹۰ هست.

    شقایق دهقان چهارم اسفند ۱۳۵۷ در لان گسین کشور آلمان متولد شد و سه ماه بعد هم وقت با اتمام تحصیلات پدرش به همراه خانواده به کشور عزیزمان ایران بازگشت. مدت ۶ سال به علت کار پدرش در یکی از شهرهای شمال کشور عزیزمان ایران ساکن شدند و سپس به شهر تهران آمدند.

    وی کارهای هنری را در سن ۱۸ سالگی شروع کرد؛ زمانی که جهت گذراندن اوقات فراغت در یکی از کلاس هاي عروسک گردانی فرهنگ سرای امیرکبیر عضویت کرده بود «تابستان ۱۳۷۴». دو سال بعد، هم وقت با امتحانات نهایی سال چهارم دبیرستان از طرف معلمی که در آن کلاس با او آشنا شده است بود به یک گروه تئاتر عروسکی که جهت جشنواره عروسکی آماده می شدند

    معرفی شد و شروع به کار کرد. سپس از طریق یکی از همکارهایش به گلچهره سجادیه معرفی شد و با همکاری با گروه او اجرای یک نمایش جدی را تجربه کرد. در همین وقت کار نوشتن جهت برنامه کودک را هم انجام می داد.

    پس از آن به توصیه یکی از کارگردان هاي گروه کودک تلویزیون در سریال او بازی کرد و بدین ترتیب کارش را در تلویزیون با فعالیت در گروه کودک شروع کرد و به قول خودش عضو جدایی ناپذیر خانواده تلویزیونی ها شد. در این بین در دو کار سینمایی هم بازی کرد: زیر نور ماه و نقش کوتاهی در فیلم سیندرلا.

    در پاییز سال ۱۳۸۱ توصیه بازی در آلبوم خنده آمیز پاورچین را پذیرفت و درپی آشنایی با مهراب قاسم خانی، نویسنده و طراح صحنه این آلبوم، زندگی یکسان خود را با او شروع کرد. حاصل این ازدواج یک پسر به نام نویان هست.

    واژه های کلیدی: بیوگرافی شقایق دهقان | مهراب قاسم خانی | طراحی منزل | مهران مدیری | شقایق دهقان | تلویزیون | دانشگاه | تلویزیون | مسابقه | طراحی | سریال

    گفتگوی جالب و خواندنی با شقایق دهقان بازیگر طنز

    گفتگوی جالب و خواندنی با شقایق دهقان بازیگر طنز

    گفتگوی جالب و خواندنی با شقایق دهقان بازیگر طنز

    گفتگوی جالب و خواندنی با شقایق دهقان بازیگر طنز

    اخبار

    آرشیو

    گالری عکس

    آرشیو

    اس ام اس های تازه

    آرشیو

    آهنگ های پیشواز

    آرشیو
  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • خرید منابع پزشکی اورجینال
  • کتب خلبانی زبان اصلی
  • خرید کتاب خارجی pdf
  • افست کتاب لاتین
  • خرید کتاب خارجی
  • خرید کتاب زبان اصلی فیزیک
  • منابع اورجینال رباتیک
  • خرید کتاب کاغذی از آمازون
  • دانلود فایل های زبان اصلی خودرو
  • دانلود فایل های زبان اصلی ریاضی فیزیک