باران باش و ببار و نپرس کاسه های خالی از آن کیست.(کوروش کبیر)
خوش آمدید - امروز : پنج شنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
  • خرید کتاب از گوگل
  • چاپ کتاب PDF
  • خرید کتاب از آمازون
  • خرید کتاب زبان اصلی
  • دانلود کتاب خارجی
  • دانلود کتاب لاتین
  • A
    خانه » اخبار » اخبار جامعه و عمومی » گزارشی خواندنی از نظر مردم در مورد معتادان متجاهر

    گزارشی خواندنی از نظر مردم در مورد معتادان متجاهر

    این گوشه از شهر آنقدر به ستوه آمده که به آسانی از فوت آنهایی سخن می‌گویند که به آخر خط رسیده‌اند و به جای زندگی سالم، کارتن‌خوابی را پیشه کرده‌اند.

    گزارشی خواندنی از نظر مردم در مورد معتادان متجاهر

    این گوشه از شهر آنقدر به ستوه آمده که به آسانی از فوت آنهایی سخن می‌گویند که به آخر خط رسیده‌اند و به جای زندگی سالم، کارتن‌خوابی را پیشه کرده‌اند.

    چینی ها معتادانشان را به دریا ریختند!

    روزنامه آفتاب یزد می نویسد: از در که بیرونش می‌کنی از پنجره وارد می شود، پنجره را که ببندی دیوار مغزت را سوراخ می‌کند و دوباره به دنبال جایی است جهت خودش. اعتیاد بیش از آن که وابستگی جسمی داشته باشد وابستگی معنوی و روانی دارد. دولت تدبیر و امید که آمد زیاد در مورد این بیماری حرف زدند و این بیماری از بایکوت خبری چندین و چند ساله خارج شد. می‌گویند نباید گرفتارش شد آیا که اگر کسی در دامش اسیر شود به این راحتی‌ها نمی‌تواند از بندش خلاص شود.

    دولت‌ها هم تلاش بسیاری جهت رهایی شهر از وجود افیون کردند، ولی نشد که بشود. حالا معتادان متجاهر جولان می‌دهند در خیابان‌های کلانشهرها به خاص خیابان‌های پایین شهر پایتخت. کافی است چند خیابان از میدان بهارستان پایین‌تر بروی، وجودشان را حس می‌کنی و در میدان محمدیه و خیابان خیام گاه می‌بینی که علنا کنار خیابان مواد مصرف می‌کنند. پلیس که می‌آید، با کمر‌های خمیده و چشم‌هایی خمار، تلو تلو خوران دنبال سوراخی می‌گردند جهت پنهان شدن. دولت تلاش می‌کند با اجتماعی کردن رویکرد مبارزه با موادمخدر، آن را به میان مردم برده، همکاری آنها را جلب کند. ولی مردم در مورد این معضل بزرگ که همچون ماری هزار سر روی کشور چمبره زده چه می‌گویند؟

    گزارشی خواندنی از نظر مردم در مورد معتادان متجاهر

    **دخترم در امان نیست

    زنی دارد از خیابان رد می‌شود دست دخترش را گرفته. از قد کوتاه، مانتوی سورمه‌ای با یقه رنگی و مقنعه صورتی کمرنگ معلوم است که دبستانی هست. یک معتاد نشسته گوشه‌ای از کوچه و پایپ به دست گرفته‌، زن ناخودآگاه دخترش را به خودش می‌چسباند و شروع می‌کند زیر لب به غرولند کردن. آنقدر عصبانی است که با دیدنم خودش شروع می‌کند به حرف زدن و می‌گوید: «جرات ندارم دخترم را همین دو قدم تنها بگذارم. یعنی اگر یک روز نباشم، نمی‌گذارم از منزل بیرون بیاید حتی جهت رفتن به مدرسه. نمی‌دانم آیا دولت اینها را جمع نمی‌کند؟»

    می‌پرسم: «جمع‌شان کند چه کار کند؟» می‌گوید: «به من چه این همه پول مملکت را می‌گذارند جهت مبارزه با موادمخدر. خب بدهند به آنهایی که درسش را خوانده‌اند. آنها بهشان می‌گویند که چه کار کنند.»

    این گوشه از شهر آنقدر به ستوه آمده که به آسانی از فوت آنهایی سخن می‌گویند که به آخر خط رسیده‌اند و به جای زندگی سالم، کارتن‌خوابی را پیشه کرده‌اند.

    **من دزد نیستم

    سراغ مرد معتاد می‌روم. پایپش پر است از دود. می‌پرسم: «چرا مواد می‌زنی؟» می‌گوید: «هر وقت از دیوارتان بالا رفتم مچم را بگیر. مال پدرت را که نمی‌کشم.» می‌پرسم: «تا حالا نشده که بخواهی ترک کنی؟» می‌گوید: «چرا. ۵-۶ باری ترک کردم. آخر هنگامی که ترک می‌کنی و دوباره شروع می‌کنی حالش زیاد است.» می‌پرسم: «نه جهت حال بیشتر. جهت زندگی سالم.» می‌گوید: «برای چه باید ترک کنم؟ من اینطوری راحتم، شما اونطوری. فرقش چیست؟ هیچ فرقی بین من و شما نیست. فقط شما کار داری و پول من در خیابان می‌خوابم و پول ندارم. گاهی اوقات باری، چیزی این طرف و آن طرف می‌کنیم و مغازه‌دارها یک پولی می‌دهند که می‌شود پول مواد و غذایم را دربیارم. گاهی هم آشغال‌گردی می‌کنم. من از آن معتادهای دزد نیستم. ولی دیدم کسانی که جهت موادشون هر کاری می‌کنند.» می‌گویم:‌«شاید به زودی مثل آنها شوی.» می‌خندد و می‌گوید: «نه همه چیز دست خود آدم هست. فقط این لعنتی (به پایپش اشاره می‌کند) خیلی راحت از آدم نمی‌کند و سریع نمی‌شود از شرش راحت شد.»

    **معتادان متجاهر باید بمیرند؟

    سوار تاکسی می‌شوم. تاکسی از کنار متروی مولوی رد می‌شود. یکی از متجاهران روی سکوی مترو نشسته، چرت می‌زند. راننده تاکسی شروع می‌کند به فحش دادن و می‌گوید: «ببین. آخر این دلسوزی دارد؟ هی می‌گویند اینها بیمارند اینها بیمارند. کجا بیمارند؟ کی قرار است خوب شوند؟ هر لحظه باید بیمار بمانند؟»

    گزارشی خواندنی از نظر مردم در مورد معتادان متجاهر

    مسافری که جلو نشسته‌، می‌گوید: «آقا! اینها بقیه را هم خراب می‌کنند. این چه زندگی‌ای ‌است که می‌کنند؟ فقط زندگی دیگران را به گند می‌کشند. کسی جرات ندارد از کنارشان رد شود که. می‌گویند این شیشه را که می‌کشند حالی‌شان نیست چه کار می‌کنند. ممکن است یک نفر را بکشند. آن لحظه که نشئه‌ هستند نمی‌فهمند که چکار می‌کنند.»

    راننده تاکسی رشته کلام را از او می‌گیرد و می‌گوید: «نمی‌دانم دولت آیا کاری نمی‌کند؟» می‌پرسم: «چکار کنند؟» می‌گوید: «این همه کمپ دارند ببرندشان آنجا و ترکشان دهند.» می‌گویم: «تا خودشان نخواهند که ترک نمی‌کنند. دوباره برمی‌گردند و شروع می‌کنند به کشیدن موادمخدر.» مسافری که جلو نشسته، سریع جواب می‌دهد: «خب مثل چین، همه‌شان را بریزند در دریا. شما یادتان نمی‌آید، جوانید. می‌گفتند دولت چین همه معتادها را سوار کشتی کرده و ریخته وسط دریا. آنها هم غرق شدند و مردند. اینطوری کشورشان را از دست اینها نجات داده‌اند.»

    می‌گویم: «این که قتل است.» دختری که کنارم نشسته می‌گوید: «من دانشجوی علوم اجتماعی هستم.» کتاب قطور علوم اجتماعی را از کیفش در می‌آورد و دوباره در کیفش می‌گذارد تا مطمئن شوم صادق هست. اسمش را هم روی آن نوشته. نرگس، می‌گوید: «به نظرم اول باید دولت باید خودش توزیع موادمخدر را در دست بگیرد و یک مهلت دو – سه ماهه به معتادان بدهد که ترک کنند. اگر بعد از این مدت ترک نکردند در موادمخدرشان سمی، چیزی بریزند تا آنها بمیرند.»

    این گوشه از شهر آنقدر به ستوه آمده که به آسانی از فوت آنهایی سخن می‌گویند که به آخر خط رسیده‌اند و به جای زندگی سالم، کارتن‌خوابی را پیشه کرده‌اند.

    این گوشه از شهر آنقدر به ستوه آمده که به آسانی از فوت آنهایی سخن می‌گویند که به آخر خط رسیده‌اند و به جای زندگی سالم، کارتن‌خوابی را پیشه کرده‌اند.

    **همه ارکان پای کار بیایند

    دکتر نعمت‌اله بابایی دکترای پزشکی – اجتماعی است و در عرصه پیشگیری از اعتیاد در حوزه رسانه، محیط کار و اجتماع فعالیت می‌کند. او در مورد واکنش‌ها با معتادان به آفتاب می‌گوید: «تجربه کشورهای موفق دیگر در این زمینه نشان می‌دهد که علی رغم آنچه که می‌گویند معتادان باید در اردوگاه نگهداری شوند، یا کشته شوند، آنها را باید در مراکز کم کردن آسیب نگهداری کرد.»

    وی با اشاره به این که مراکز باید پیشرفته و چند تخصصی باشند، می‌افزاید: «این مراکز باید کارآفرین و مهارت افزا باشد و معتادان از نظر جسمی، روانی و اجتماعی تحت نظر قرار گرفته و بازپروری شوند.»

    گزارشی خواندنی از نظر مردم در مورد معتادان متجاهر

    اما گاهی بازپروری آنها به آسانی انجام نمی‌شود لیکن آنها نمی‌خواهند یا نمی‌توانند از موادمخدر بگذرند، دکتر بابایی در این مورد تاکید می‌کند: «آنهایی که نمی‌خواهند بازپروری بشوند باید در رسته کم کردن آسیب‌ها قرار گیرند. یعنی موادمخدرشان به مرور کم کردن یابد و به عنوان مثال اگر کسی هروئین مصرف می‌کند آن را به مصرف قرص‌های متادون تبدیل کنند.»

    وی با اشاره به این که در شهر پایتخت کشور عزیزمان ایران پیشنهاد خوبی را ارائه کردیم ولی اجرایی نشد، می‌گوید: «برای آن که شاهد معتادان به خاص متجاهرین نباشیم پیشنهادی که شهرداری اعلام کرده بود را مورد بررسی قرار دادیم. در این پیشنهاد شهرداری می‌خواست یک ساختمان بزرگ سه طبقه چند منظوره بسازد، ولی ما اعلام کردیم به علت آن که احتمال قتل یا خودکشی وجود دارد، بهتر است ساختمان یک طبقه باشد و دوربین‌های مداربسته هم داشته باشد. ولی بنا به دلایلی این پروژه متوقف شد و نظرات تخصصی خاصی که وجود داشت، اعمال نشد.»

    به گفته دکتر بابایی، جهت مقابله با معتادان، باید سیستم پایش چند محوره وجود داشته باشد که وزارت بهداشت، وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، شهرداری و NGOها، بهزیستی و حتی قوه‌قضائیه با هم همکاری کنند تا تصمیم‌گیری به آسانی صورت گیرد و به صورت فرابخشی اداره شود. معتادان هم در عین بازپروری جذب کانون‌هایی شوند تا مهارت‌آموزی کنند.

    وی با اشاره به این که هر گامی که در این راستا برداشته می‌شود بسیار مهم و حیاتی هست، می‌افزاید: «البته نباید طوری عمل شود که همه جهت رسیدن به مهارت و شغل به این کانون‌ها پا بگذارند بلکه باید شغل های محدود و خاصی در اختیار معتادان در حال بازپروری و یا بهبودیافته قرار گیرد.»

    دکتر بابایی با اشاره به معتادان متجاهر تاکید می‌کند: «در مورد معتادان متجاهر ولی این برنامه‌ریزی بسیار سخت و سخت می‌شود. جهت آنها باید شهرداری و دولت با هم همکاری کنند و دو گروه اجرا و پایش را همزمان با هم به کار بگیرند تا بتوانند آنها را ترغیب به ترک یا کم کردن آسیب کنند. مراکز خاص و NGOها وارد این حیطه نمی‌شود لیکن صلاح نمی‌دانند با متجاهرینی که میل به یا امکان ترک ندارند، روبرو شوند. اکثر این متجاهرین به علت شکست‌های احساسی، اقتصادی، اجتماعی و حتی فرهنگی به این درد مبتلا شده‌اند. بنابراین بیگاری کشیدن یا طرح کشتن آنها اصلا منطقی و انسانی نیست و مهم‌تر آن که از نظر شرعی هم چنین ایده‌هایی مردود است.»

    منبع: سلامت نیوز

    واژه های کلیدی: مبارزه با موادمخدر | شهرداری | موادمخدر | خیابان | زندگی | تاکسی | خبر | اجتماعی

    اخبار

    آرشیو

    گالری عکس

    آرشیو

    اس ام اس های تازه

    آرشیو

    آهنگ های پیشواز

    آرشیو
  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • کتب چشم پزشکی زبان اصلی
  • منابع اورجینال پزشکی بالینی
  • افست کتاب لاتین
  • خرید کتاب زبان اصلی فیزیک
  • دانلود فایل های زبان اصلی بیماری های مغز و اعصاب
  • کتاب های الکترونیک اورجینال
  • خرید کتاب خارجی
  • چاپ کتاب لاتین
  • دانلود فایل های زبان اصلی خودرو
  • دانلود فایل های زبان اصلی ریاضی فیزیک