قدر زمان حال را بدانید که گذشته هرگز برنمی گردد و آینده شاید نیاید.(گالیله)
خوش آمدید - امروز : جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
  • خرید کتاب از گوگل
  • چاپ کتاب PDF
  • خرید کتاب از آمازون
  • خرید کتاب زبان اصلی
  • دانلود کتاب خارجی
  • دانلود کتاب لاتین
  • A
    خانه » تفریح و سرگرمی » داستان کوتاه «پزشک و سه مریض»

    داستان کوتاه «پزشک و سه مریض»

    کارهای خیر خواهانه | داستان کوتاه | داستان کوتاه | خانواده | داستان | همراه | زندگی | تجارت

    داستان کوتاه «پزشک و سه مریض»

    داستان کوتاه «پزشک و سه مریض»

    عبارات مهم : کارهای خیر خواهانه – داستان کوتاه

    داستان کوتاه

    داستان کوتاه «پزشک و سه مریض»

    سه بیمار جواب آزمایش هایشان را در دست داشتند . به هر سه ، دکتر گفته بود که بر اساس آزمایشات انجام شده است به بیماری های لاعلاجی مبتلا شده است اند به صورتی که دیگر امیدی به ادامه زندگی جهت آنها وجود ندارد.

    در آینده ای نزدیک عمرشان به آخر می رسد. آنها داشتند در این باره صحبت می کردند که می خواهند باقیمانده عمرشان را چه کار کنند.

    نفر اول گفت: من در زندگی ام هر لحظه مشغول کسب و تجارت بوده ام و حالا که نگاه می کنم حتی یک روز از زندگی ام را به تفریح و استراحت نپرداخته ام . ولی حالا که متوجه شده است ام بیش از چند روزی از عمرم باقی نمانده می خواهم تمام ثروتم را در این چند روز خرج کامجویی و لذت از دنیا کنم. می خواهم جاهایی بروم که یک عمر خیال رفتنش را داشتم . چیزهایی را بپوشم که دلم می خواسته ولی نپوشیده ام . کارهایی انجام دهم که به علت مشغله زیاد انجام نداده ام و چیزهایی بخورم که تا به حال نخورده ام .

    نفر دوم می گوید: « من نیز یک عمر درگیر تجارت بوده ام و از اطرافیانم غافل بوده ام . نخستین کاری که می کنم اینست که می روم سراغ پدر و مادرم و آنها را به منزل ام می آورم تا این چند روز را در کنار آنها و همراه با همسر و فرزندانم سپری کنم . در این چند روز می خواهم به تمام دوستان و فامیلم سر بزنم و از بودن با آنها لذت ببرم . در این چند روز باقی مانده می خواهم نصف ثروتم را صرف کارهای خیر خواهانه و عام المنفعه بکنم . و نیمی دیگر را جهت خانواده ام بگذارم تا بعد از فوت من دچار پرسشها مالی نشوند .»

    نفر سوم با شنیدن سخنان دو نفر اول لحظه ای ساکت ماند و اندیشید و سپس گفت : « من مثل شما هنوز نا امید نشده ام و امیدم را از زندگی از دست نداده ام . من می خواهم سالهای سال عمر کنم و از زنده بودنم لذت ببرم نخستین کاری که من می خواهم انجام بدهم اینست که دکترم را عوض کنم می خواهم سراغ دکترهای با تجربه تر بروم من می خواهم زنده بمانم و زنده می مانم .

    منبع:asriran.com

    واژه های کلیدی: کارهای خیر خواهانه | داستان کوتاه | داستان کوتاه | خانواده | داستان | همراه | زندگی | تجارت

    اخبار

    آرشیو

    گالری عکس

    آرشیو

    اس ام اس های تازه

    آرشیو

    آهنگ های پیشواز

    آرشیو
  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • افست کتاب لاتین
  • خرید کتاب زبان اصلی فیزیک
  • خرید کتاب خارجی pdf
  • جعبه هدیه کتاب
  • هاردکپی کتاب های سرمایه گذاری
  • خرید کتاب کاغذی از آمازون
  • هاردکپی کتاب های دندانپزشکی
  • منابع اورجینال رباتیک
  • چاپ کتاب لاتین
  • خرید کتاب زبان اصلی فیزیک کوانتومی