به عهد و پیمان خود وفا کنید (قران کریم)
خوش آمدید - امروز : سه شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲
  • خرید کتاب از گوگل
  • چاپ کتاب PDF
  • خرید کتاب از آمازون
  • خرید کتاب زبان اصلی
  • دانلود کتاب خارجی
  • دانلود کتاب لاتین
  • A
    خانه » اخبار » اخبار جامعه و عمومی » اختلال هویت جنسی و زحمت هایی که تمام نمی شود

    اختلال هویت جنسی و زحمت هایی که تمام نمی شود

    فرقی نمی‌کند دختر یا پسر، انگار همه آنها در مظان اتهامند و زندگی‌شان پر است از سرزنش‌های بیهوده. در عالی ترین حالت پدر و مادرشان آنها را از منزل بیرون نمی‌کنند!

    اختلال هویت جنسی و زحمت هایی که تمام نمی شود

    فرقی نمی کند دختر یا پسر، انگار همه آنها در مظان اتهامند و زندگی ارزش پر است از سرزنش های بیهوده. در عالی ترین حالت پدر و مادرشان آنها را از منزل بیرون نمی کنند!

    ترنس بودن جرم نیست!

     «از کدام بگویم؟ از کودکی از دست رفته ام؟ از نوجوانی تباه شده است ام؟ از جوانی بدون جوانی ام کودکی ام در حسرت گذشت، حسرت های کودکانه، حسرت بازی در حلقه دخترکان خردسال در کوچه های محله. حسرت مقنعه و کفش های پر زرق وبرق دخترانه، حسرت گوشواره و گردنبند دختر همسایه، حسرت زیستن و نفس کشیدن در کنار کسانی که می دانی از آنها هستی، ولی آنها تو را از خود نمی دانند.

    عبارات مهم : خواهر و برادر – خانواده
    اما انگار فقط حسرت نبود. کودکی ام در نفرت هم گذشت. نفرت از زنگ تفریح و شروع شیطنت ها و هیاهوهای پسرانه، نفرت از کنج حیاط نشستن و تماشا کردن، نفرت از احساس تنهایی در میان انبوهی از شور و شوق کودکانه، نفرت از مسخره شدن به وسیله همسالانت، نفرت از متفاوت بودن، از تنبیه ها و سرزنش ها، از عتاب های تند پدر و مادر، خواهر و برادر و تکرار این پرسش که آیا تو تفاوت داری؟ چراهایی بدون پاسخ، چراهایی که حامل شرمند، ولی پاسخی برایشان نیست. در توانم نیست، آیا می فهمند؟»

    حسرت، نفرت، تنهایی، اضطراب، پیکار با خانواده و جامعه، فرار، اعتیاد و در نهایت سرازیری، تک تک این واژه ها می تواند یک سناریو باشد جهت زندگی شان، یک زندگی که با متفاوت بودن شروع می شود و معلوم نیست به کجا ختم شود؛ یک آینده نامعلوم جهت «ترنس ها».

    فرقی نمی کند دختر یا پسر، انگار همه آنها در مظان اتهامند و زندگی ارزش پر است از سرزنش های بیهوده. در عالی ترین حالت پدر و مادرشان آنها را از منزل بیرون نمی کنند!

    من مرد نیستم!

    نگار، یکی از آنهاست. او سال هاست که در وحشت و اضطراب زندگی کرده هست. قبلا در تنهایی، اضطراب و وحشت از پسرهایی که مجبور بود با آنها در یک جا باشد، به این علت که ظاهرش مردانه بود؛ ولی خودش نه. حالا هم در اضطراب این که کسی متوجه ترنس بودنش نشود؛ در ۳۰ سالگی هم آرامش ندارد. آن قدر از تباه شدن زندگی اش می ترسد که حتی اجازه ضبط صدایش را هم نمی دهد، ولی برایم از روزگاری می گوید که غمش هنوز هم در چشمان دخترانه اش هویداست: از بچگی همبازی پسر نداشتم و اصلا نمی توانستم در جمع های پسرانه طاقت بیاورم. هر لحظه با دخترها بازی می کردم و یواشکی لباس دخترانه می پوشیدم. در مدرسه گوشه گیر و خجالتی بودم. از همان کودکی فهمیدم که من پسر نیستم؛ هرچند که همه می درخواست کردند باشم!

    نوجوانی ام همراه با وحشت بود؛ وحشت از همسن و سال های تازه به بلوغ رسیده، وحشت از تماس هاس بدنی با پسرها و خجالت از آنچه که بودم. نمی دانستم چرا، ولی این گونه بودم. خجالتی که تمسخرها، نیشخندها و تحقیرها در وجودم ایجاد می کرد. در همان دوران بود که جنگیدن را شروع کردم. از تغییراتم نفرت داشتم، دنیا روی سرم خراب می شد هنگامی که که می دیدم مویی روی صورتم ضخیم تر شده. طعم لذت از رشد و بلوغ را نچشیدم، ولی ای کاش تجربه می کردم، ای کاش بار دیگر به دنیا می آمدم، ای کاش… .

    روحی که مرده بود

    او از دوران پر التهاب جوانی اش می گوید، دورانی که باید در اوج شور و اشتیاق می گذشت: «از زندگی خسته بودم، احساس می کردم که در اوج جوانی پیر شده است ام. شوق دختران همسنم را می دیدم، ولی من چه؟ غمگین، تنها، سرکوب شده، یک مرده! آری، درونم مرده بود. از جنگ و دعوای منزل و آزارهای همکلاسی هایم خسته بودم. مدرسه برایم مثل جنگلی بود که بی پناه در آن رها شده است بودم. هنگامی که هم که درمانده از مدرسه به منزل می آمدم، جنگ دیگری ادامه داشت. در اتاقم و کنار سجاده اشک می ریختم و می گفتم خدایا تو کمکم کن! تو مرا آفریدی، بعد نجاتم بده!»

    ۱۶ سالگی نگار همراه می شود با آشنایی با «عمل عوض کردن جنسیت». او می گوید: آن وقت نمی دانستم ترنس سکشوال چیست و هر لحظه دعا می کردم دوجنسیتی باشم و روزی برسد که جراحی کنم. ولی کم کم فهمیدم که ترنس هستم. آرام آرام و با کمک مشاور مساله را به خانواده ام گفتم. برخوردشان خیلی شوک آور بود و اصلا نمی پذیرفتند. برایشان قابل قبول نبود که پسرشان بخواهد دختر شود.

    یک خودافشایی ترسناک

    او بارها در طول مصاحبه تأکید می کند که زندگی ایده آل یک ترنس این است که مانند یک فرد عادی زندگی کند. ما نمی خواهیم که هر لحظه به عنوان یک ترنس آشنا شویم. ما فقط می خواهیم زندگی کنیم.

    به نظر من موفقیت در زندگی رها شدن از این پرسشها هست. چون این عنوان مانند برچسبی است که به آدم می چسبد. به عنوان نمونه در خانواده من هنوز هم بین من و خواهرم تفاوت قائل می شوند و انگار که مرا به رسمیت نمی شناسند. همه ما یک فوبیا داریم که نکند دیگران عنوان را بفهمند. صحبت کردن راجع به این عنوان یک خودافشایی ترسناک هست. چون این مساله چیزی است که باید با فرهنگسازی درست شود .

    پدر و مادری که «باید» پناه باشند

    نگار ابتدا به خانواده اش می گوید که قصد عمل ندارد، اما… «نمی توانستم با هویتم کنار بیایم. چهار سال طول کشید تا توانستم خانواده ام را به عمل کردن راضی کنم، آنها در این حد رضایت دادند که بعد از عمل از منزل بیرونم نکنند! با کمک بهزیستی جراحی کردم، ولی بعد از آن تا چند سال از نظر عاطفی بایکوت بودم. خانواده ام اصلا اجازه نمی دادند که در مهمانی ها یا جلوی اقوام بیرون بیایم. به عنوان نمونه هنگامی که مهمان داشتیم مادرم پنجره اتاق را با روزنامه می پوشاند تا مشخص نباشد که چراغی روشن و کسی در اتاق هست. به همه می گفتند که او منزل نیست. به من هم می گفتند از اتاقت بیرون نیا. واقعا سخت است پدر و مادری که باید پناهت باشند، در مقابلت قرار بگیرند. واقعا از پدر و مادرم انتظار نداشتم. پدر و مادری که باید تکیه گاهم باشند، مرا شکستند.»

    از شرایط این روزهای زندگی و رابطه اش با خواهر و برادرش می پرسم، می گوید: بعد از عمل پدربزرگ و مادربزرگم طوری با من برخورد کردند که خواهر لیسانسه ام نکرد. آنها مرا پذیرفتند، ولی خواهرم هنوز هم…. البته برادرم که اوایل مقابلم بود، الان حمایتم می کند و هر لحظه می گوید که ما اشتباه کردیم و باید با تو بهتر برخورد می کردیم.

    یک سناریوی استثنایی یا واقعیتی که نمی بینیم؟

    او محکم حرف می زند، انگار مشکل ایام از او زنی قدرتمند ساخته و علی رغم سناریوهای تکراری که در ذهنمان می آید، او موفق هست. یک دختر موفق که بعد از عوض کردن جنسیتش درس خواندن را ادامه داد و الان هم در مقطع کارشناسی ارشد روان شناسی موقعیت خوبی دارد. هرچند که زندگی اش با دنیایی از حسرت های همیشگی عجین شده است است.

    کاش فکر کنیم همه ترنس هایی که از حمایت خانواده و دوستانشان محروم شدند، می توانند موفق باشند، اگر ما تنهایشان نگذاریم.

    نگار برایم می گوید: بزرگ ترین مسئله ترنس ها این است که خانواده با عمل عوض کردن جنسیت موافقت نمی کند. بیشترین آسیب هم از طرف خانواده هاست، نه از طرف جامعه و دولت؛ آیا که گاهی فرزند ها را از منزل بیرون می کنند و آنها را با هزاران ترساندن تنها می گذارند. در این راه کسانی موفق می شوند که خانواده در کنارشان باشد.

    می خواهند پنهان بمانند

    به او می گویم شاید اگر خودتان را معرفی کنید، جامعه نسبت به این عنوان آگاه شود و این گارد سفت و سخت مقابلتان نباشد، ولی پاسخ می دهد: نه، در افراد ترنس مسائلی وجود دارد که کسی جز خود فرد آنها را درک نمی کند. شاید مردم این مساله را بپذیرند، ولی هر لحظه تفکراتی است که هر کار ما را به ترنس بودنمان نسبت می دهد و این عنوان واقعا آدم را اذیت می کند. به خاطر همین هیچ وقت دوست ندارم که دیگران متوجه مشکلمان بشوند؛ چون زندگی مان خراب می شود. من الان به دانشگاه رفتم و تحصیل کردم و هیچ کس متوجه ترنس بودنم نشده و هیچ مشکلی هم نداشتم. ولی به محض این که متوجه شوند هر رفتارم را به ترنس بودنم نسبت می دهند و این برایم غیرقابل تحمل هست. راستش مردم این عنوان را به عنوان یک نقص توی سر آدم می زنند و این واقعا درد دارد. حتی افراد فرهیخته جامعه هم ممکن است این عنوان را قبول کنند، ولی رفتارهای ریزی از آنها سر می زند که آزاردهنده هست. البته هر لحظه هم مسئله از آنها نیست، بلکه درک چنین موضوعی سخت و پیچیده است.

    ترنس بودن جرم نیست!

    انگار هنوز خیلی ها نمی دانند که«ترنس» بودن انحراف نیست، اختلالی است که با جراحی درمان می شود. نباید ترنس ها را با چوب بی اخلاقی یا انحراف جنسی آزار داد. انگار این روزها باید فریاد زد که ترنس بودن جرم نیست. نگار هم در این باره می گوید: ترنس ها این طور نیستند که به همه گرایش جنسی داشته باشند. اگر بعضی از ترنس ها دچار پرسشها اخلاقی می شوند، درست نیست که این پرسشها را به همه ترنس ها نسبت دهیم. ما هم مانند آدم های عادی هستیم که ممکن است اشتباه کنیم. نباید ترنس ها را قضاوت کنیم.

     

    اختلال هویت جنسی و زحمت هایی که تمام نمی شود

    گردآوری: گروه خبر سیمرغ
    seemorgh.com/news
    منبع: isna.ir

     

     

    واژه های کلیدی: خواهر و برادر | خانواده | اضطراب | زندگی | جراحی | تنهایی | اضطراب | خبر

    اخبار

    آرشیو

    گالری عکس

    آرشیو

    اس ام اس های تازه

    آرشیو

    آهنگ های پیشواز

    آرشیو
  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • خرید کتاب های زبان اصلی علم شیمی
  • هاردکپی کتاب های دندانپزشکی
  • دانلود فایل های زبان اصلی خودرو
  • خرید کتاب خارجی
  • کتاب های پزشکی مولکولی اورجینال
  • خرید کتاب کاغذی از آمازون
  • کتب خلبانی زبان اصلی
  • منابع اورجینال رباتیک
  • کتب چشم پزشکی زبان اصلی
  • افست کتاب لاتین