کسی که اختلال روانی دارد دائماً در شور و حال اولیه است او رابطه را مجموعه ای از احساس دوست داشتن، پرسشها روزمره، خستگی، اختلاف نظر و بی حوصلگی نمی داند و برداشت او از هر نوع کم توجهی به خاطر خستگی و فشار روزانه یا بی حوصلگی فقط نفرت و بی علاقگی است.

عاشق یا دیوانه؟

زندگی با کسی که دچار یکی از اختلالات عشق است بسیار دشوارتر از آن است که بخواهید نام رابطه را باعشق بگذارید. توهم عاشقی، عشق وسواسی و اختلال OCD و اختلال دلبستگی، چهار اختلال روانی در رابطه است که با علاقه آتشین و دوست داشتن خالصانه در شروع و مراحل اولیه یک رابطه اشتباه گرفته می شوند.

۴ اختلال روانی که با علاقه اشتباه گرفته می‌شوند!

۱٫ توهم عاشقی ( اروتومانیا)‏

دوست داشته شدن عالی هست. هیچ کس از اینکه مورد پذیرش، تائید و علاقه یک نفر قرار بگیرد بدش نمی آید. ولی واقعیت این است که بسیاری از ما نمی توانیم هر روز و هر لحظه انتظار چنین چیزی را داشته باشیم. طرف دیگر رابطه حق دارد که گاهی اصلا حوصله نداشته باشد و ابراز علاقه نشان ندهد. اصلا ممکن است هیچ رابطه یا موقعیت باعشق ای وجود نداشته باشد. ولی کسی که توهم عاشقی دارد تصور می کند که یک نفر او را هر لحظه و عمیقا دوست دارد. کسی که توهم عاشقی دارد دائما احساس می کند دیگری در حال تله پاتی، فرستادن یک خبر رمزآلود و خاص و رفتارهای باعشق است. او دائما در حال تفسیر رفتارهاست و تلاش می کند از هر چیزی برداشتی باعشق داشته باشد.

۲٫ علاقه وسواسی

کسی که اختلال روانی دارد دائماً در شور و حال اولیه است او رابطه‌ را مجموعه‌ای از احساس دوست داشتن، پرسشها روزمره، خستگی، اختلاف نظر و بی‌حوصلگی نمی‌داند

علاقه شدید عاطفی و میل به جهت با هم بودن و ابراز علاقه در ابتدای هر رابطه طبیعی است ولی این چیزی نیست که بخواهد در یک رابطه طولانی دوام پیدا کند. شور علاقه به مرور وقت کمتر می شود و با احساسات و تجربه های رومرزه در می آمیزد. در رابطه طبیعی شما متعهد هستید و به نیازهای یکدیگر توجه می کنید؛ یکی از خواسته های مهم و اساسی هر آدمی احترام به حریم شخصی است،اما متأسفانه کسی که اختلال وسواس در عاشقی دارد دائماً در شور و حال اولیه است او رابطه را مجموعه ای از احساس دوست داشتن، پرسشها روزمره، خستگی، اختلاف نظر و بی حوصلگی نمی داند و برداشت او از هر نوع کم توجهی به خاطر خستگی و فشار روزانه یا بی حوصلگی فقط نفرت و بی علاقگی است. چنین افرادی به خود و شریک زندگی ارزش آسیب می زنند، تهدید به خودکشی می کنند و واقعیت زندگی را همانگونه که است نمی پذیرند. آنها شکاک هستند و تمایل زیادی به کنترل قربانی خود دارند.

۳٫ اختلال دلبستگی

معمولاً افرادی از این اختلال زحمت می برند که در کودکی ارتباط عاطفی سالمی با مراقبان خود نداشته اند. در شکل سالم دلبستگی نیازهای کودک به وسیله نخستین مراقبانش برآورده می شود، تغذیه، مواظبت از سلامت جسمی کودک، تماس جسمی، برقراری ارتباط چشمی، به آغوش کشیدن و لبخند زدن نیازهای اولیه کودک تازه متولد شده است است که باید به وسیله والدین برآورده شود. در رابطه باعشق و عاطفی این افراد به دو شیوه عمل می کنند. آنها یا از هر رابطه نزدیکی اجتناب می کنند یا درخواست زیادی جهت یک ارتباط عاطفی شدید دارند. گروه اول ترس شدیدی از صمیمیت دارند و احساس بی اعتمادی و خشم و ناراحتی می کنند.

۴٫ اختلال ارتباط OCD

۴ اختلال روانی که با علاقه اشتباه گرفته می‌شوند!

این اختلال ناشی از یک وحشت شدید و عمیق است که فرد قادر به خنثی کردن آن به شیوه های معمول نیست. OCD می تواند اختلال وحشت و وسواس از میکروب، بلندی، کثیفی یا تمیزی یا هر چیز دیگری باشد. این اختلال وسواس شدید همراه با وحشت در رابطه نیز است. فرد دچار اضطراب دائماً از خودش می پرسد:

آیا او دوستم دارد؟

آیا من در رابطه درستی هستم؟

آیا او مرا ترک می کند؟

کسی که اختلال روانی دارد دائماً در شور و حال اولیه است او رابطه‌ را مجموعه‌ای از احساس دوست داشتن، پرسشها روزمره، خستگی، اختلاف نظر و بی‌حوصلگی نمی‌داند

به احتمال زیاد اکنون برایتان تشخیص علاقه واقعی و علاقه بیمارگونه آسانتر شده است است. کسی که شما را تحت فشار علاقه خود قرار می دهد، تلاش می کند شما را به بهانه علاقه کنترل کند، شک و وحشت هایش را به حساب علاقه می گذارد، از شما انتظار دارد هر لحظه در حال و هوای عاشقی باشید، به حریم شخصی تان احترام نمی گذارد، خودش را صاحب و مالک شما می داند و دائماً به دنبال تأیید شماست. او یک عاشق واقعی نیست.