اینترنت همانند دریاست ، کسی که آن را نمی شناسد همانند کسی ست که شنا را نمی داند.
خوش آمدید - امروز : جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
  • خرید کتاب از گوگل
  • چاپ کتاب PDF
  • خرید کتاب از آمازون
  • خرید کتاب زبان اصلی
  • دانلود کتاب خارجی
  • دانلود کتاب لاتین
  • A
    خانه » دنیای مد » گفتگو با تام کروز ستاره هالیوودی با رویاهای بزرگ

    گفتگو با تام کروز ستاره هالیوودی با رویاهای بزرگ

    بازیگران هالیوود | فیلم های معروف | نیکول کیدمن | معروف ترین | کارگردانی | سینمایی | بازیگری | بازيگري | کارگردان | بازیگران | بازیگر

    گفتگو با تام کروز ستاره هالیوودی با رویاهای بزرگ

    صحبت با تام کروز ستاره هالیوودی با رویاهای بزرگ 

    تام کروز یکی از برترین و گرانقیمت ترین بازیگران هالیوود هست, وی در شمار زیادی از پروژه های بزرگ سینمایی نقش بازی کرده هست. تام کروز در سیراکیوز از شهرهای مرکزی ایالت نیویورک ایالات امریکا به دنیا آمد. نام کامل وی توماس کروز ماپوتر چهارم هست.پدرش مهندس برق و مادرش معلم بود. خانواده انها در اصل ریشه ای آلمانی, انگلیسی و ولزی دارند. تام دارای سه خواهر است که ماریان, لي آن و کاس نام دارند. لي آن کار تبلیغات تام کروز را بر عهده دارد.

    زندگی آن ها در مکان ثابتی نبود و خانواده انها به شهرهای مختلفی مهاجرت کردند. بنابر گفته تام کروز وی تا به آخر رساندن دوره دبیرستان, در ۱۵ مدرسه گوناگون درس خواند. تام دوازده ساله بود که والدینش از هم جدا شدند. وی و خواهرش تحت سرپرستی مادرشان قرار گرفتند و در سال های بعد در شهرهای مختلفی ساکن شدند.

    گفتگو با تام کروز ستاره هالیوودی با رویاهای بزرگ

    تام مدتی اموزش مذهبی دید و قصد داشت کشیش شود ولی از اینکار رویگردان و درنهایت در سال ۱۹۸۰ از دبیرستانی در نیوجرسی فارغ التحصیل شد.

    تام کروز در سال ۱۹۸۷ با میمی راجرز, هنرپیشه آمریکایی ازدواج کرد. میمی باعث آشنایی او با آیین مذهبی ساینتولوژی شد. این زوج در سال ۱۹۹۰ از هم جدا شدند. در همین سال هنگام بازی در فیلم «روزهای تندر» با نیکول کیدمن, بازیگر استرالیایی آشنا شد و مدتی بعد با وی ازدواج کرد.

    بازیگران هالیوود | فیلم های معروف | نیکول کیدمن | معروف ترین | کارگردانی | سینمایی | بازیگری | بازيگري | کارگردان | بازیگران | بازیگر

    این ازدواج ١١ سال دوام یافت. این زوج معروف, خوشگل و پرطرفدار, تا سال ها از معروف ترین زوج های هالیوود به شمار می آمدند. انها دو طفل را به فرزندی پذیرفتند. در سال ۲۰۰۱ درحالی که نیکول سه ماهه آبستن بود از یکدیگر جدا شدند که موجب شد نیکول طفل مذکور را سقط کند.

    برخی نیز معتقدند علت جدایی وی از نیکول, ناتوانی نیکول کیدمن در فرزند دار شدن بوده هست. وی تا سال ۲۰۰۴ با پنه لوپه کروز, بازیگر اسپانیایی ارتباط داشت. در سال ۲۰۰۵ با کیتی هولمز, بازیگر آمریکایی آشنا شد و مدتی بعد بر فراز برج ایفل به وی توصیه ازدواج داد. مراسم ازدواج آن ها در دسامبر ۲۰۰۶ در براچیانو ایتالیا برگزار شد.

    این زوج هنری به اختصار با عنوان تام کت نیز آشنا میشوند. پیش از آن در ماه آوریل همان سال نخستین فرزند آن ها به دنیا آمد که نام سوری را جهت وی برگزیدند. سوری نخستین فرزند تنی تام و کیتی است و سومین فرزند تام کروز به حساب می آید. این زوج آخر چند سال پیش از هم جدا شدند.

    گفتگو با تام کروز ستاره هالیوودی با رویاهای بزرگ

    تام کروز در سالهای دبیرستان در فیلم موزیکالی از طرف مدرسه شرکت کرد و مورد تحسین قرار گرفت. همین مسأله باعث شد وی به بازیگری به طور جدی علاقه مند شود. نخستین بازی جدی وی, تنها یک سال بعد از به آخر بردن دوره دبیرستان, در فیلم «عشق بی آخر» به سال ۱۹۸۱ رخداد افتاد.

    تا سال ۱۹۸۶ در چندین فیلم بازی کرد که عمده شهرتی برایش نداشت. ولی در این سال وی به عنوان بازیگر مهم فیلم تاپ گان برگزیده شد. حکایت این فیلم پیشامد ای در مورد اموزش خلبانان هواپیماهای شکاری در ارتش ایالات متحده بود. این فیلم پرفروش ترین فیلم سال ایالات امریکا شد و جهت تام کروز شهرت فراوانی به همراه آورد. سال ها بعد, حضور تام کروز در فیلم های معروف نمایان تر شد.

    بازیگران هالیوود | فیلم های معروف | نیکول کیدمن | معروف ترین | کارگردانی | سینمایی | بازیگری | بازيگري | کارگردان | بازیگران | بازیگر

    در سال ۱۹۸۹ به همراه داستین هافمن در فیلم مرد بارانی بازی کرد که این فیلم نامزد هشت جایزه اسکار شد, ولی وی یک سال بعد توانست نخستین بار نامزد جایزه اسکار برترین بازیگر نقش اول مرد جهت بازی در فیلم «متولد چهارم ژوئیه» شود. در همین سال با بازی در فیلم «روزهای تندر» با نیکول کیدمن آشنا شد و بعدها با وی ازدواج کرد.

    تام کروز در سال ۱۹۹۶ به عنوان تهیه کننده و بازیگر نقش اول در فیلم ماموریت غیرممکن حاضر شد که با بخت فراوان مواجه شد. چشمان کاملا بسته به کارگردانی استنلی کوبریک با حضور تام کروز و نیکول کیدمن در نقش یک زوج ثروتمند نقطه عطف دیگری در آثار هنری تام کروز به حساب می آید.

    گفتگو با تام کروز ستاره هالیوودی با رویاهای بزرگ

    این فیلم در سال ۱۹۹۹ توزیع شد. قسمت دوم فیلم ماموریت غیرممکن در سال ۲۰۰۰ توزیع شد و سومین فیلم پرفروش سال شد. از آن به بعد تا به حال ٦ فیلم از این مجموعه به توزیع درآمده هست.

    اضافه بر بازیگری, تام کروز از سال ۱۹۹۶ به عنوان تهیه کننده در تعدادی از فیلم های سینمایی همکاری کرده هست. وی از سال ۲۰۰۶ همراه با پائولا واگنر صاحب شرکت فیلمسازی یونایتد آرتیستز شد. شهرت و محبوبیت تام کروز باعث شده است تا همواره در لیست بازیگران برگزیده در مجلات گوناگون بدرخشد. وی در سال ۱۹۹۷ از جانب مجله امپایر به عنوان یکی از پنج بازیگر برتر تاریخ سینما برگزیده شد.

    دو سال گذشته همین مجله او را در لیست یک صد بازیگر قشنگ برتر سینما جای داد. در سال های ۱۹۹۰, ۱۹۹۱ و ۱۹۹۷ در لیست ٥٠ انسان زیبای هفته نامه مردم قرار گرفت. در سال ۲۰۰۶ از جانب مجله فوربس برترین صورت معروف سال آشنا شد. در همان سال از جانب مجله پرمیر چهاردهمین صورت معروف نیرومند دنیا لقب گرفت

    او تا به حال سه بار نامزد جایزه اسکار شده است و ده ها جایزه مهم دیگر ازجمله سه جایزه گلدن گلوب را به دست آورده هست. وی با بازی در فیلم تاپ گان «۱۹۸۶» به شهرت جهانی رسید و از آن پس, نزدیک سه دهه است که هم چنان فعالانه در فیلم های گوناگون حاضر می شود. همین طور تام کروز دو بار برنده جوایز سینمایی ام تی وی و یکبار برنده جایزه ساترن و دیدنی تر این که هفت بار هم نامزد دریافت جایزه ساترن شده است هست.

    نویسنده هالیوود ریپورتر درمورد تام کروز می نویسد: هنگامی که قرار گفت وگو را با تام کروز گذاشتم, فکر میکردم با آدمی با ادا و اطوار سوپراستاری روبه رو خواهم شد. این نحوه فکر خیلی ها در مورد اوست. خيلي از انها که «تام کروز» را از نزديک نمی شناسند, فکر می کنند که فقط به فکر پول درآوردن هست.

    اين را خود کروز در يکي از گفت و گو هايش گفته بود. ولي ماجرا اصلا اين طور نيست و تام کروز بخشي از درآمدش را هميشه صرف کارهاي خير مي کند. ظاهراً به کمک همين پول ها بوده که مدرسه ای در يکي از کشورهاي آفريقايي ساخته شده است هست. با اين همه ي, خودش دوست ندارد

    که راجع به قضيه حرف بزند. قرارمان در يک رستوران چيني کوچک بود که قبلا هم به آن سر زده بوديم. به پيشنهاد کروز, خورش چيني خورديم با پائوستو غنوعي نان بخارپز و بعد از تمام شدن غذا سخن گفتن را از سر گرفتيم.

    تام کروز از کارگردانان بزرگ زندگی اش می گوید

    یا رفیق می شویم یا اخراج میکنم

    در گفت وگویی که چند وقت پیش با هم داشتیم به شما گفتم که خيلي از کارگردان ها از شما دفاع میکنند و کافي است کسي بخواهد پشت سر شما چيزي بگويد تا حسابي از شما دفاع کنند. آیا ارتباط خوبي با کارگردان ها داريد؟ یادم می آید در گفت وگویی با «پل تامس اندرسن», او طوري از شما دفاع کرد که فکر کردم سرمايه فيلمش مال شما هست.

    بله, حق با شماست. به نظر میرسد ارتباط خوبي با کارگردان های فیلم هایم دارم. گرچه این عنوان بستگي دارد که آن کارگردان چه کسي است و همکاری مان چطور پیش رفته هست. اگر برابر من کارگرداني باشد که یا متوجه نشود یا تحت تأثیر قرار گیرد و رویش نشود به من بگوید

    دارم بد بازي میکنم, به احتمال عمده قراردادم را فسخ میکنم و حتی از آن هم بدتر; اگر سهمي در تهیه فيلم داشته باشم, قطعا کارگردان ديگري را استخدام می کنم. اين همان چيزي است که ظاهراً به مذاق بعضي کارگردان ها خوش نمی آيد.

    پیشینه هم دارد اینکار؟

    ترجیح می دهم به نام افراد اشاره نکنم. ولی باید بگویم هيچ وقت بازیگر پرکاری نبوده ام; از انها که سالي هفت, هشت فيلم بازي می کنند. جهت من سالی يکي, دوتا فیلم کافی هست, بنابراين همه ي وقت حق گزینه داشته ام. یعنی این امکان را داشته ام که فيلم ها و کارگردان ها را گزینش کنم. دفتر ایجنتم پر است از فيلمنامه ها یا خواهش هايي که به نتیجه نرسیده و بايگاني شده است هست.

    خیلی سختگیرید؟

    فقط این را می دانم که از هر هشتاد خواهش, يکي ارزش به درد میخورد و تازه آن يکي هم تام و تمام نیست و بستگي به چيزهاي ديگر دارد. مثلاً جهت من این توصیه خيلي مهم است که فيلمبرداري کي شروع میشود و کي به پايان میرسد. باید این را توضیح دهم که سينما را دوست دارم,

    اما اینکار تمام زندگي من نيست. این درست است که سینما بخش مهمي از زندگي من هست, ولي همه ي آن نيست و حاضر نيستم به علت سینما بقیه جوانب و بخش های زندگیم را کنار بگذارم.

    به این علت هم خیلی منعطف هستم. بارها پیش آمده که براي شرکت در يک مراسم خيريه, يا جلسه ای که در کليسا دارم, از کارگردان خواسته ام فیلم برداری را يک روز تعطيل کند. گرچه بارها این هم پیش آمده که حس کرده ام کار به سخت خورده و در نتیجه بدون جایزه اضافه در صحنه هايي اخیر بازي کرده ام.

    دوست دارم بپرسم که ارتباط تان با «استنلي کوبريک» کجاي اين قضیه قرار دارد. می گویند کوبريک سر فیلم چشمان کاملا بسته يک صحنه را ٨٩بار تکرار کرد تا به صحنه مطلوبش برسد و شما هم بعد از اين همۀ تکرار از هوش رفتيد و نيم ساعتي کار تعطيل شد. آیا این ارتباط تان را خراب نکرد؟

    کوبریک آدم عجیبی بود, ولی نه این که دیوانه باشد. مشاهده نمایید, شايعه سازي ها درمورد فیلم «چشمان کاملا بسته» چند دليل داشت. نخستین علت اين بود که کوبريک سال ها بود فيلم جدیدی نساخته بود. علت دوم اين بود که حکایت فيلم اقتباسي از يک رمان عجيب و جنجالي بود. علت سوم هم اين بود که بازيگرهاي فيلم یعنی من و نیکول, همسران بودیم. خبرنگاران و شایعه سازها اين سه توصیه را کنار هم می گذاشتند و بي نهايت نتيجه می گرفتند.

    آیا می دانستی کوبریک چطور آدمی هست؟

    خودش گفته بود. دقیقا روز اولي بود که با او قرار داشتيم و هنگامی که به ديدن کوبريک رفتيم, همان اول کار به ما توضيح داد که سبک سينمايي خاص خودش را دارد. همین طور این را هم گفت که اصولا آدمی وسواسي است و تا به چيزي که در ذهن دارد, نرسد از گرفتنش دست برنمي دارد.

    حتی تا این حد واضح و رک بود که به خود ما گفت بعيد نيست يک صحنه را تا ١٢٠ بار تکرار کند. درست است که آن لحظه خنده ام گرفته بود, ولي بعدها وقت فيلمبرداري ديدم که او کاملا مصمم است و همۀ چیز را راست گفته هست.

    در چه مواردی تاکید داشت؟

    همۀ چیز. در جزیی ترین موارد هم باید به خواسته اش می رسید. بارها و بارها درمورد راه رفتن کاراکتر با هم حرف زديم. کوبریک نوع خاصي از راه رفتن را در ذهن داشت و با تاکید تمام میگفت بايد همان جور راه بروي و تا لحظه ای که به این راه رفتن نرسی, برداشت ها ادامه خواهد داشت. گاهي بدتر هم می شد و حتي از اين هم فراتر می رفت و حتی نوع نگاه کردن, به هم ساييدن دست ها یا چگونگی بازکردن در و همه ي چیز را آن جور که در ذهن داشت, میخواست.

    این گونه خلاصه می کنم که توقع داشت من همان جور باشم که او در ذهنش دیده هست. تا آن وقت من با کارگردان های زيادي کار کرده بودم, ولي باید اعتراف کنم که با وجود دشواری های فراوان و بحران های بی شمار, کارکردن با او وقت بي نظيري بود تا بازیگر بهتری شوم و خودم را چند پله بالاتر ببرم.

    فراموش نباید کرد که اين فيلم, پخته ترين کار کوبريک است و انگار خودش هم میدانست که این فیلم آخرين کارش هست, بعد ظاهراً طبيعي بود که اين قدر وسواسي و دقيق کار کند.

    ظاهراً يکي از صميمي ترين رفقا تان «کامرون کرو» هست. آیا شما به عنوان بازیگر و گرچه رفیق حاضريد در هر فيلمي که بگويد بازي کنيد؟

    حتماً. بله, حتماً. ما با هم گاهي اوقات می رويم سفر يا قرار گردش های دیگری بيرون شهر می گذاريم. کامرون کرو یک فیلمساز سرشار از خلاقيت هست. این پسر شيفته سينماست و وقتي درمورد سینما یا مثلاً از فيلم های محبوبش حرف میزند, چنان با علاقه اینکار را می کند

    که دیوانه تان میکند. ضمنا مشاور خوبي هم هست. پيشنهاد میکند کدام فيلم را تماشا کنم, يا چه کتابي را بخوانم. ماهي يک بار هم می رويم براي خريد مجموعه های موسيقي. در موسيقي هم سليقه خوبي دارد. موسيقي متن فيلم هايش که معمولاً انتخابي هست, آدم را ديوانه می کند.

    با کلي از خواننده ها و نوازنده ها آشناست و خبر دارد که مشغول چه کاري میباشند. بعد از «جري مگوآير» فرصتي پيش نيامد تا مجدد همکاري کنيم تا اينکه به او پيشنهاد کردم از روي «چشم هايت را باز کن» الخاندرو آمه نابارف فيلمي بسازد. او هم «آسمان وانيلي» را تولید که به نظرم فيلم خوبي هست.

    به نظر میرسد که ترجيح می دهيد در فيلم های پرتحرک بازي کنيد و هنوز هم به اين نوع فيلم ها روي خوش نشان می دهيد; مثلاً مجموعه ماموریت غیرممکن…

    حکایت این سری فیلم های «ماموريت: غيرممکن» با بقیه فیلم های اکشن تفاوت می کند. یعنی منظورم این است که بازی در این مجموعه به این معنا نیست که هر فیلم اکشنی به من توصیه شود, می خواهم بازی در آن را قبول کنم. من فيلم های پرتحرکي که بتواند تماشاگر را سرگرم کند

    و حکایت جذابي هم داشته باشد, دوست دارم و از این جور فیلم ها حمايت می کنم. براي همين هم است که اضافه بر بازي در اين مجموعه فيلم, يکي از تهيه کننده ها هستم.

    چرا از «برايان دي پالما» دعوت نکرديد که بقیه قسمت ها را بسازد؟

    این درست است که دوست داشتیم با دی پالما ادامه دهیم و حتی با او در اين مورد صحبت کردم, ولي به این نتیجه رسیدیم که او دیگر علاقه ای به کارگرداني فيلم های سريالي ندارد.

    کارهای خیریه

    وظیفه انسانی آمریکایی ها

    ظاهراً دوست داريد بخشي از درآمدتان را صرف کارهاي خير کنيد. مي دانم که هزينه تولید مدرسه ای را در آفريقا پرداخته ايد و می خواهيد بيمارستاني هم در افغانستان يا عراق بسازيد.باید بگویم که دوست دارم به آدم هايي که در محروميت زندگي میکنند, کمک کنم. من پیش از این بارها به آفريقا رفته و دیده بودم

    که با چه دشواری های زيادي روبه رو میباشند. گرچه این قضیه در مورد عراق يا افغانستان تا حد زیادی تفاوت میکند. این را همۀ مان میدانیم که بخش زیادي از ويراني آن کشور, به دست آمريکايي ها انجام شده است و فکر میکنم بايد مجدد آن کشورها را به صورت اولش بازسازي کنيم. این درواقع یک وظیفه انسانی هست.

    آخرین سامورایی
    عمیق ترین

    من در آخرين سامورايي بازي کردم, چون فیلم درجه یکی بود. یعنی که چيزهاي ديگر و عميق تري نسبت به حکایت فیلم در آن پيدا بود. مشاهده نمایید این همۀ فیلم ساخته می شود, ولی در سينماي اين سال ها از اين نوع فيلم ها کم داريم. آخرين سامورايي, فيلمي در ستايش انسانيت و دوست داشتن هست. مطمئنم که خود زوئيک بر همين زمینه فيلمش را ساخته هست.

    اسپیلبرگ

    او پاسخ هر سوالی را دارد..

    اسپيلبرگ يک ويژگي فوق العاده دارد: سر صحنه کاملا آرام هست. عصبي نيست و دستورهاي الکي نمی دهد. گذشته از شروع فيلمبرداري, چند جلسه درمورد فيلمي که می خواهد بسازد, حرف می زند. تقريبا پاسخ همۀ پرسش هايي که در ذهن من هست, در حرف های او پيدا می شود. فکر میکنم يکي از نقطه های بحبوحه کارنامه ام, همکاري با استيون اسپيلبرگ هست.

    مایکل مان

    من اعتراف می کنم…

    بازي کردن در يکي از فيلم های مان آرزوي من بود. اعتراف میکنم که دلم می خواست در فيلم «مخمصه» بازي میکردم. از ديدن آن فيلم مو به تنم سيخ شد. «افشاگر» هم همين طور بود و همۀ اينها به کنار, او همان کارگرداني است که براساس زندگي يکي از پرطرفدار ترین شخصيت های زندگي ام,

    «محمدعلي کلي» فيلم ساخته هست. خبرهاي مربوط به فيلمنامه هم دست را از زبان آشناها و تهيه کننده ها می شنيدم. میدانستم که «مارتين اسکورسيزي» هم قصد ساختنش را داشته هست. وقتي کارگزارم تماس گرفت و گفت که فيلمنامه را فرستاده اند, خيلي شاد شدم.

    در نخستین ديدار با مان, شيفته اش شدم. به نظرم رسيد که اين آدم همۀ چيز را درمورد سينما می داند. بعد, راجع به فيلمنامه صحبت کرديم و مان از من پرسيد دلت می خواهد در کدام نقش بازي کني؟ شوکه شدم. هر دوتا نقش به يک معنا اصلي بودند. خود مان تاکید داشت که «وينسنت» بيشتر به من میخورد.

    شاید اين منفي ترین نقشي است که تاکنون بازي کرده ام. شروع کرديم درمورد شخصيت وينسنت صحبت کردن و هرچه مان بيشتر درمورد اش گفت, اشتياق من براي بازي در اين نقش بيشتر شد.فکر کردم مان فقط اين شخصيت را تا اين اندازه شکافته هست, براي همين راجع به شخصيت های

    فرعي تر با او حرف زدم و ديدم که انها هم به همين اندازه مورد توجهش میباشند. بعد از چشمان کاملا بسته, اين دومين فيلمي بود که فکر می کنم مسيرم را کاملا مشخص کرد. از آن به بعد, میتوانم نقش های منفي را هم با آرامش کامل بازي کنم.

    «اليور استون» و «مارتين اسکورسيزي»

    انها جایی جهت من ندارند…

    هيچ گاه وقت مجدد ای براي بازي در فیلم های این دو کارگردان بزرگ پيش نيامده هست. گاهي که اسکورسيزي و استون را می بينم, به ياد آن سال ها که متولد چهارم جولای یا رنگ پول را می ساختیم خوش می گذرانيم. گرچه نوع فيلمسازي استون تغيير کرده است و او طور ديگري فيلم می سازد

    و در اين نوع تازه, فعلاً جايي براي من پيدا نمی شود. شايد يک موقعي مجدد فيلم هايي بسازد که من در آن ها بازي کنم. ولی در مورد اسکورسيزي بايد بگويم که حاضر همکاري ام.

    او هنوز هم فيلم هايي می سازد که می توانم کمکش کنم. شايد حتي می شد وقت تولید فیلم «دار و دسته نيويورکي» نقشي هم به من می داد يا حتی در «هوانورد». ولی به هرحال سال هاست دی کاپریو را دارد که با هم ساده کار میکنند. او هم يکي از معدود کارگردان هايي هست

    که می تواند با بازيگر سر و کله بزند. آن قدر فيلم ديده که می تواند بگويد داري اداي کدام بازيگر را درمي آوري. هميشه به من می گفت وقتي شبيه خودت واکنش‌ها می کني, بازيگر بهتري هستي.

    بازنشستگی

    سال ها تا بازنشستگي شما باقی هست, ولی به هرحال در کل به این روز فکر می کنيد که دست از بازيگري بکشيد؟

    بازيگري بازنشستگي ندارد. وقتي پل نيومن را در «جاده ای به سوي پرديشن» ساخته زهر منديز می بينيد, می فهميد که بازيگرهاي بافایده هيچ وقت بازنشسته نمیشوند. بازیگران بزرگ تا فوت ارزش بازی می کنند. گرچه خودم را با نيومن مقايسه نمی کنم, منظورم اين است که می شود

    هميشه بازي کرد و از کارافتاده به نظر نرسيد. حقیقتش این است که من هيچ وقت دلم نخواسته پادشاه بازيگري باشم, دوست دارم بازيگر باشم. به همین علت شايد هم روزي تصميم گرفتم بازيگري را رها کنم. ولی آن روز قطعا زماني خواهد بود که حس کنم به بحبوحه بازيگري رسيده ام و هنوز تا رسيدن به اين بحبوحه, کلي راه باقیمانده هست.

    آن روز چه می کنيد؟

    يکي از دلايلي که به هر فيلمي پاسخ مثبت نمیدهم, اين است که دارم استراحت می کنم. دلم نمیخواهد خسته به نظر برسم. براي سال های دور آينده هم برنامه هايي دارم; مثلاً اين که سوار کشتي دور دنيا را بگردم يا منزل ای در يک جزيره ژاپني بخرم و در آرامش زندگي کنم. بله, ماهيگيري را هم دوست دارم. اين هم از آن کارهايي است که همين اکنون انجام می دهم و درواقع دارم تمرين میکنم تا سال ها بعد يک حرفه ای واقعي باشم.

    واژه های کلیدی: بازیگران هالیوود | فیلم های معروف | نیکول کیدمن | معروف ترین | کارگردانی | سینمایی | بازیگری | بازيگري | کارگردان | بازیگران | بازیگر

    گفتگو با تام کروز ستاره هالیوودی با رویاهای بزرگ

    گفتگو با تام کروز ستاره هالیوودی با رویاهای بزرگ

    اخبار

    آرشیو

    گالری عکس

    آرشیو

    اس ام اس های تازه

    آرشیو

    آهنگ های پیشواز

    آرشیو
  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • منابع اورجینال پزشکی بالینی
  • کتب خلبانی زبان اصلی
  • کتاب اورجینال
  • دانلود فایل های زبان اصلی خودرو
  • خرید منابع پزشکی اورجینال
  • کتاب های الکترونیک اورجینال
  • خرید کتاب خارجی
  • خرید کتاب زبان اصلی فیزیک کوانتومی
  • خرید کتاب زبان اصلی فیزیک
  • هاردکپی کتاب های دندانپزشکی