سعادت عادت است آنرا پرورش دهید.
خوش آمدید - امروز : جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳
  • خرید کتاب از گوگل
  • چاپ کتاب PDF
  • خرید کتاب از آمازون
  • خرید کتاب زبان اصلی
  • دانلود کتاب خارجی
  • دانلود کتاب لاتین
  • A
    خانه » پزشکی و بهداشت » بهداشت و ارتقاء سلامت » آیا دو دختر اصفهانی از خودکشی نمی ترسیدند؟

    آیا دو دختر اصفهانی از خودکشی نمی ترسیدند؟

    چرا نسل امروز با تمام امکانات مالی و تکنولوژی این اندازه بی‌انگیزه است؟ آنان به زندگی و فوت چگونه می‌نگریستند که سرخوشانه به سوی فوت پر گشودند؟ آن هم

    آیا دو دختر اصفهانی از خودکشی نمی ترسیدند؟

    چرا نسل امروز با تمام امکانات مالی و تکنولوژی این اندازه بی انگیزه است؟ آنان به زندگی و فوت چگونه می نگریستند که سرخوشانه به سوی فوت پر گشودند؟ آن هم مرگی از نوع خودکشی! آیا اقدام به خودکشی جهت دو دختر اصفهانی اینقدر راحت است؟

    آسیب شناسی دلایل خودکشی دانش آموزان اصفهانی

    بیشتر مواقع خبر کوتاه هست. مردی از بالای پل عابر خود را پرت کرد، زنی بعد از آزار شوهرش از منزل فرار کرد و خود را زیر قطار مترو انداخت. چند سالی می شود بیش از پیش با آمار زیادی فوت های خودخواسته مواجه هستیم. فیلم های لحظه فوت و جان دادن انسان ها را در تلفن های هوشمند خودمان جا به جا می کنیم و تنها کاری که از دستمان برمی آید سر تکان دادن و تاسف خوردن است.

    عبارات مهم : شبکه های اجتماعی – اورژانس اجتماعی
    اگرچه خودکشی یک اقدام فردی است ولی همه به این معتقدند که می تواند تهدیدی جهت سلامت عمومی جامعه تلقی شود و واقعیت دردناکی که ورای این امر نهفته هست، ضربه ای اساسی بر خانواده و جامعه وارد می کند.

    این سال ها در کنار خودکشی هایی که بارها راجع به آنها شنیده ایم و خوانده ایم با پدیده ای رو به رو هستیم که دانش آموزان با سن های عموما پایین را درگیر خود کرده هست. سال ۹۵ با حجم بالا و شوکه کننده ای از مرگ های خودخواسته دانش آموزان مواجه بودیم. ۱۷ مرگ در یک سال چیزی نبود که توجه کسی را جلب نکند و وزارت آموزش و پرورش هم بارها با صدور بیانیه به پیگیری این عنوان پرداخت.

    نکته قابل توجه در مورد این مساله اقدام به خودکشی جهت موارد بسیار کوچک و پیش پا افتاده است. به عنوان نمونه پسر ۱۴ ساله ای که تنها به خاطر نمره پایین ریاضی اقدام به خودکشی کرده، دانش آموز پنجم دبستانی که با روسری خودش را از میله بارفیکس حلق آویز می کند یا حتی دانش آموزی که دو روز بعد از دیدن یک فیلم جلوی آیینه خود را دار می زند، همه از نمونه های خودکشی های اعلام شده است در سال ۹۵ بود که تا امروز هیچ جواب قانع کننده ای به این موارد داده نشده است.

    اواخر مهرماه خبری مبنی بر خودکشی دو دختر نوجوان از پلی در شهر اصفهان منتشر شد. از ابتدای انتشار خبر، اخبار متناقضی ارائه شد. پلیس اصفهان فوت دو دختر را چالش مرحله نهایی بازی “نهنگ آبی” بیان کرد و اورژانس اجتماعی صد در صد از خودکشی دختران به دلایل شخصی خبر داد و در نهایت بعد از از بین بردن احتمال چالش نهنگ آبی به اصل خودکشی پرداخته شد.

    اگر می خواهید زیاد بدانید : ۸ حقیقت در مورد بازی چالش نهنگ آبی

    آیا دو دختر اصفهانی از خودکشی نمی ترسیدند؟

    حالا بحث داغ این روزها فیلمی است که بعد از خودکشی دو دختر اصفهانی از روی پل شهید چمران اصفهان در اینستاگرام، تلگرام، شبکۀ اجتماعی فیس بوک و … بارها دیده و به اشتراک گذاشته شده است هست. فیلمی سه دقیقه ای که دختران آخرین صحبت هایشان را با خانواده و نزدیکان ارزش داشته اند، برخی تحلیلگران علت این امر را بی توجهی نزدیکان بیان کردند و علت این کار را تنبیه افراد نزدیک به خودشان می دانند، اتفاقی که منجر به مرگ یکی و شکستگی های متعدد دیگری شد.

    اگر می خواهید زیاد بدانید : آخرین صحبت های دو دختر اصفهانی قبل از خودکشی + فیلم

    سوالی که ممکن است جهت افراد زیادی ایجاد شده است باشد دلیل خودکشی های گسترده نوجوانان هست. بعضی ترویج شبکه های اجتماعی را دخیل می دانند و بعضی معتقدند این خودکشی های گسترده بخشی از جلب توجه زیاد این نسل است که می توان به تجمع های آنان در پاساژهای بزرگ اشاره کرد.

    دکتر پروین ناظمی، روانشناس در این خصوص گفت: “اقدام به خودکشی زیاد در دوره سنی ۱۵ سالگی تا اوایل جوانی رخ می دهد. باید بین خودکشی و نمایش خودکشی تفکیک قائل شویم، عده ای جهت اینکه بتوانند کسی را تنبیه کنندو به چیزی که می خواهند برسند این نمایش به خودکشی را راه می اندازند تا در نهایت به خواسته خودشان برسند.

    گاهی این نمایش موفق است و گاهی هم نیست ولی خودکشی واقعی زمانی صورت می گیرد که فرد با نشانه و انگیزه برنامه ریزی می کند و می پذیرد که باید به زندگی خاتمه دهد. افسردگی از نشانه های خودکشی است، نه به این معنا که اگر جهت مدتی شور و شوق به زندگی را از دست داده ایم افسرده شدیم، منظور افسردگی حاد است که همراه با افکار آخر دادن به زندگی همراه می شود.”

    “مساله نسل نوجوان امروز کمی پیچیده هست. با نسلی رو به رو هستیم که بیشترشان در ظاهر نه افسردگی حاد و نه انگیزه ای جهت زندگی کردن دارند. نمونه هایی داشتم که می گفتند به ۵۰ سالگی برسم دلیلی ندارد به ادامه زندگی فکر کنم در آن سن یا هرچه بخواهم به دست آورده ام یا اگر به دست نیاورده ام هم دیگر دلیلی جهت ماندن ندارم. این فرزند ها انرژی زندگی کردن و ساختن و آرزو داشتن هم ندارند.

    چرا نسل امروز با تمام امکانات مالی و تکنولوژی این اندازه بی انگیزه است؟

    چرا فرزند های ما آموزشی در رابطه با مهارت های زندگی نمی بینند؟

    چرا نسل امروز با رسیدن به نخستین بن بست، فکر خودکشی در ذهن ارزش پر رنگ می شود؟

    جواب پرسش اینجاست که کودکان فقط حمایت مالی می شوند و در کنار حمایت مالی تحقیر هم می شوند. نوجوان و جوان امروز با آخرین تکنولوژی روز بار می آید، با برند های روز دنیا آشناستو از آنها استفاده می کند و پول به فراوانی در کیف ارزش وجود دارد ولی خانواده ای ندارند که با آنها حرف بزنند و از آنها مشورت بگیرند. پدر و مادر کار می کنند، حمایت عاطفی و معنوی ندارند و تا کوچک ترین اتفاقی جهت فرزند افتاد به عنوان تنبیه از موبایل و امکانات دیگر محرومش می کنند، این یعنی تحقیر و بزرگ ترین عامل خشم جهت کودک می شود.”

    چرا نسل امروز با تمام امکانات مالی و تکنولوژی این اندازه بی‌انگیزه است؟ آنان به زندگی و فوت چگونه می‌نگریستند که سرخوشانه به سوی فوت پر گشودند؟ آن هم

    چرا فوت و اقدام به خودکشی جهت نوجوانان کم سن و سال اینقدر راحت است؟

    عدم درک درست از واقعیت هم یکی از دلایل روی آوردن به خودکشی است. نوجوان تحلیل درستی از شرایط ندارد. با اتفاقات همراه می شود و می بیند دوستش در مورد خوب بودن فوت حرف می زند، راحت شدن از گیر دادن های مکرر خانواده و فرزند به فکر فرو می رود و حالا فقط کافی است یک درگیری بین نوجوان و خانواده اتفاق بیفتد و فکر خودکشی بیش از پیش در ذهن فرزند نیرومند شود. دختری که در راه خودکشی می گوید و می خندد و فیلم از خودش می گیرد حتما یک جایی مسئله اساسی داشته و حتما جایی تحت تاثیر قرار گرفته و باید دید این تاثیر چه بوده که تا این حد برایشان جدی شده است هست. خانواده و مدرسه باید کمک کنند تا نوجوان به رشد شناختی درستی از پرسشها اطرافش برسد و راه درست را گزینش کند.

    مثالی که می توانیم در این مورد بزنیم بچه های دهه های ۵۰ و ۶۰ هست. این نسل با توجه به مشکل ها و محرومیت هایی که داشته اند از جمله انقلاب و جنگ تحمیلی، نسل آرام و بی حاشیه تری هستند چون خانواده و نهاد آموزش و پرورش نقش اساسی در تربیت و آشنایی راه درست به فرزند ها داشتند ولی نهاد مدرسه در این سال ها برعکس فشار زیادی روی فرزند ها قرار داده و همین فشار باعث می شود نوجوان حتی با نمره ای پایین احساس گناه کند و از خانواده وحشت داشته باشد.

    نسل امروز اعتماد به نفس دارد؟

    بچه های این دوره تمام آزادی ها را دارند و به تبع این آزادی ها اطلاعاتی هم از محیط دریافت می کنند که برایشان زیاد است. این اطلاعات باعث می شود اعتماد به نفس ارزش از بین برود و چون اعتماد به نفس کم شده است تلاش هم جهت نوجوان بی اهمیت می شود (یعنی فکر می کند هرچقدر هم که تلاش کند به آن سطحی که در ذهنش است نمی رسد). این نسل، نسل لذت جویی است. باید جهت ایجاد اعتماد به نفس به فرزند ها مسوولیت داد و لذت را از طریق مسوولیت به آنها چشاند نه فشار آوردن و از بین بردن انگیزه زندگی کردن.

    دکتر پروین ناظمی در آخر به لزوم عوض کردن زیرساخت ها اشاره کرد و اتفاق های پیش آمده را حاصل غلط های زیرساخت ها و عدم توجه به این عنوان دانست.

    ناکارآمدی دو نهاد مهم و تاثیرگذار یعنی خانواده و مدرسه

    گرچه خودکشی همزمان دو دختر اصفهانی به تنهایی توانست بر فضای اجتماعی- رسانه ای کشور اثر بگذارد ولی انتشار ویدئو پیش از خودکشی آنان و استقبال شگفت آورشان از مرگ، شوک بزرگی بود که بی گمان نیازمند پژوهش و اندیشه گسترده تر و ژرف تر در این زمینه است البته به دور از پیشداوری های جناحی و تحمیل نگاه سیاسی- فرهنگی ویژه. جهت یافتن چنین رویکردهایی نیاز به تلاش چندانی نداریم. در روز نخست انتشار خبر خودکشی همزمان این دو دختر، دست اندرکاران به سرعت ریشه چنین رویدادی را یک بازی رایانه ای دانستند.

    این خبر گرچه بازتاب گسترده ای در رسانه های حقیقی و مجازی داشت ولی به همان سرعتی که گفته و منتشر شد، از سوی نهادهای دست اندرکار رد شد! بی گمان گسترش بی پایش فضای مجازی و رفتارهای واکنشی جامعه و به خاص دست اندرکاران در برابر آن، زمینه اثرگذاری آسیب زای این فضای هراس آور را فراهم کرده است. ولی اینکه هر رخداد بد و ضد ارزشی در گستره اجتماعی را نیز به آن پیوند بزنیم و بخواهیم مانند گذشته بدون برنامه و راهکارهای برآمده از پژوهش و تجربه، تنها ساز مخالف کوک کنیم و کوتاه ترین راه یعنی برخوردهای سلبی را فراروی خویش و جامعه بگذاریم نیز پاک کردن صورت مساله و در جا زدن و انفعال در برابر چنین فضایی خواهد بود.

    در سال های گذشته و البته به یاری همین فضای مجازی، خبرهای ناگوار خودکشی کودکان و نوجوانان بیش از گذشته پخش می شود و این می تواند فرصتی را فراهم کند جهت بررسی ژرف و دانش بنیاد چنین رخدادهایی و رسیدن به راهکارهایی که دست کم بتوان شمار چنین خودکشی هایی را کم کردن داد. ولی گمانی نیست که در این راه نخستین گام شفافیت و خبررسانی هایی به دور از مچ گیری های جناحی و سیاست زدگی های معمول است که امیدواریم دست اندرکاران بتوانند خود را از چنین نگاهی برهانند و همه در مسیری درست گام برداریم.

    رفتارهای ناباورانه پیش از خودکشی این دو دختر نادر بوده و به باور نگارنده نیازمند اندیشه و پژوهش زیاد هست. دختران نوجوان در حالی که می خندیدند و خبر های سرخوشانه ای به دوستان و نزدیکان خویش می دادند، به قتلگاه ارزش نزدیک و نزدیک تر می شدند. چنین رفتاری را اگر در کنار همکاری و همراهی آن دو جهت خودکشی بنشانیم، به پرسش های اندیشه سوز فراوانی بر می خوریم که پاسخ ارزش بسی سخت و دلواپس کننده هست.

    چرا دو نوجوان دانش آموزی که باید به آینده و زندگی قشنگ و امیدوارانه و آرزوهایی خانمانه مانند عروس شدن و فرزند دار شدن و… بیندیشند و جهت رسیدن به آنها خواهان زندگی طولانی تر باشند، تن به خودکشی می دهند؟

    آنان به زندگی و فوت چگونه می نگریستند که سرخوشانه به سوی فوت پر گشودند؟ آن هم مرگی از نوع خودکشی!

    این گونه خودکشی شگفت آور پیامد چه ساز وکارهای اجتماعی- فرهنگی می تواند باشد؟

    آنچه در این رخداد تلخ نمی توان بر آن چشم پوشید، ناکارآمدی دو نهاد مهم و تاثیرگذار یعنی خانواده و مدرسه هست. بی گمان این دو نهاد نتوانسته اند راهکارهایی را به کار ببندند که زندگی جهت آن دو نوجوان و بسیاری دیگر مانند آنها آنقدر ارزشمند و قشنگ و دلچسب باشد که به آسانی از آن دل نبرند و همه جوره جهت حفظش تلاش کنند. منزل و مدرسه نتوانسته اند به درستی فرهنگ ریشه دار عشق به زندگی و تلاش جهت بهره گیری بهینه از آن را به آینده سازان کشور انتقال یافته کنند. در حالی که به باور بسیاری از کارشناسان و جامعه شناسان، جامعه جوان کشور در بحران های گوناگونی به سر می برند و هیچ برنامه ای جهت گذر از بحران نداریم.

    از نهاد منزل که بگذریم در مدرسه با فشارهای گوناگون بر این بحران ها دامن زده می شود.فشارهایی مانند:

    • – سرکوب هیجانات جوانی در مدرسه ها
      بیزاری و گریز آشکار از درس و مشق و مدرسه
      فرهنگ استرس زای معدل محور و کنکور مدار
      چیرگی فرهنگ آموزشی ناشاد و گریزان از آزادی در مدرسه
      – و…

    بر بحرانی هایی دامن می زند که ریشه هایش در منزل و جامعه شکل می گیرد و گسترش می یابد.گمانی نیست که مدرسه می تواند در جلوگیری از رویدادهای تلخی مانند خودکشی دو دختر اصفهانی موثر باشد به این شرط که به فشارهای بی سود آموزشی آخر دهد و به جای کتاب های کمک درسی گران، بی سود و آسیب زا به کتاب های بزرگان فرهنگی کشور بازگردیم و فرهنگ ارج گذاری به زندگی را بیش از فرهنگ فوت بستاییم و محترم شماریم.

    گردآوری: گروه سلامت سیمرغ
    seemorgh.com/health
    منبع:جهان صنعت


    آیا دو دختر اصفهانی از خودکشی نمی ترسیدند؟

    واژه های کلیدی: شبکه های اجتماعی | اورژانس اجتماعی | اعتماد به نفس | خانواده | نوجوانان | نوجوان | خودکشی | مدرسه | فرهنگ | فرزند | زندگی

    اخبار

    آرشیو

    گالری عکس

    آرشیو

    اس ام اس های تازه

    آرشیو

    آهنگ های پیشواز

    آرشیو
  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • خرید کتاب خارجی
  • منابع اورجینال پزشکی بالینی
  • خرید منابع پزشکی اورجینال
  • خرید کتاب زبان اصلی فیزیک کوانتومی
  • کتاب های الکترونیک اورجینال
  • چاپ کتاب آمازون
  • منابع اورجینال رباتیک
  • کتب چشم پزشکی زبان اصلی
  • هاردکپی کتاب های سرمایه گذاری
  • کتب خلبانی زبان اصلی