گفتگو با خردمندان و دانشوران ، پاداشی کمیاب است.
خوش آمدید - امروز : جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳
  • خرید کتاب از گوگل
  • چاپ کتاب PDF
  • خرید کتاب از آمازون
  • خرید کتاب زبان اصلی
  • دانلود کتاب خارجی
  • دانلود کتاب لاتین
  • A
    خانه » اخبار » اخبار جامعه و عمومی » توسعه‌یافتگی اصول ثابتی دارد/ سریع‌القلم

    توسعه‌یافتگی اصول ثابتی دارد/ سریع‌القلم

    یک استاد علوم سیاسی و روابط بین الملل با بیان اینکه توسعه‌یافتگی مثل پزشکی اصول ثابتی دارد گفت: توسعه‌یافتگی به اقتصاد شفاف، نظام تصمیم‌گیری جمعی، گردش قدرت، فضای نقد

    توسعه‌یافتگی اصول ثابتی دارد/ سریع‌القلم

    یک استاد علوم سیاسی و روابط بین الملل با بیان اینکه توسعه یافتگی مثل پزشکی اصول ثابتی دارد گفت: توسعه یافتگی به اقتصاد شفاف، نظام تصمیم گیری جمعی، گردش قدرت، فضای نقد و رسانه های آزاد و مستقل، ارتباطات گسترده بین المللی و دانش بشری نیاز دارد

    نیاز توسعه یافتگی به اقتصاد شفاف، نظام تصمیم گیری جمعی، گردش قدرت، فضای نقد و رسانه های آزاد و مستقل

    محمود سریع القلم در کنفرانس بین المللی مدیریت با بیان اینکه در ساختمان توسعه، دموکراسی طبقه چهارم است و سیستم سازی، نهادسازی و تولید ثروت فونداسیون ساختمان، اظهار کرد: منطقی نیست که در ساختن یک عمارت اول طبقه چهارم آن را بسازیم. در هیچ جای دنیا کشوری سراغ نداریم که بدون تولید ثروت، بدون ممتاز کردن بخش خصوصی، بدون دور کردن دولت از پرسشها اشتغال و توسعه اقتصادی سراغ آزادی سیاسی رفته باشد.

    عبارات مهم : دموکراسی – ایرانیان

    وی در ادامه افزود: به دلایل فرهنگی و سیاسی از وقت مشروطه تا سال های اخیر ایرانی ها گفتند که در ساختمان توسعه، ما اول می خواهیم طبقه چهارم را بسازیم و با فونداسیون و طبقات یک، دو و سه کاری نداریم.

    توسعه‌یافتگی اصول ثابتی دارد/ سریع‌القلم

    این استاد دانشگاه تصریح کرد: به اعتقاد من آفات فرهنگی و ساختاری اجازه نمی دهند ما تصمیم منطقی بگیریم. ما تعدادی پرسشها فرهنگی داریم که زیر ۵ سال قابل اصلاح است البته اگر آنها را مسئله بدانیم. ما باید ساختارها را اصلاح کنیم تا فرهنگ کشور اصلاح شود. مگر در سوئیس کسی دروغ نمی گوید؟ مگر در آلمان کسی فرار مالیاتی نمی کند؟ ولی چون تصمیم سازی در آلمان و سوئیس مبتنی بر ساختارهاست، عموم افراد وقت دروغ گویی یا اختلاس پیدا نمی کنند. مردم از قانون می ترسند و ساختارها آنها را مجبور به واکنش‌ها درست می کند.

    خلاصه ای از صحبت دکتر محمود سریع القلم در کنفرانس بین المللی مدیریت به شرح زیراست:

    دلیل اینکه عنوان جایگاه تصمیم گیری در توسعه یافتگی را جهت صحبت گزینش کردم این است که در مطالعات و تحقیقاتی که در رابطه با توسعه کشور عزیزمان ایران از دوره قاجار به بعد انجام داده ام، متوجه این توصیه شده است ام که عدم دستیابی ما به توسعه یافتگی عموما به نارسایی های فرهنگی جامعه برمی گردد. این نارسایی ها موجب می شود که نتوانیم تصمیم سازی های منطقی، علمی، جامع و رو به آینده انجام دهیم.

    متونی راجع به مقایسه کشور عزیزمان ایران و ژاپن در رابطه با مدرنیزم وجود دارد و این متون بررسی کرده اند که هنگامی که ایرانی ها می درخواست کردند مدرن شوند، اول سراغ چه موضوعاتی رفتند و ژاپنی ها اول سراغ چه موضوعاتی. به عنوان نمونه جالب توجه این است که ژاپنی ها اول سیستم ساختند و حدود ۲۳۰۰ مشاور از کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی استخدام کرده و این سیستم ها را در مباحث متفاوت وارد ژاپن کردند و آنها را مبنای تحول خود قرار دادند ولی ایرانی ها اول سراغ آزادی های سیاسی و دموکراسی رفتند. جهت من دانشجوی توسعه در ساختمان توسعه، دموکراسی طبقه چهارم است و سیستم سازی، نهادسازی و تولید ثروت فونداسیون ساختمان و منطقی نیست که در ساختن یک عمارت اول طبقه چهارم آن را بسازیم. در هیچ جای دنیا کشوری سراغ نداریم که بدون تولید ثروت، بدون ممتاز کردن بخش خصوصی، بدون دور کردن دولت از پرسشها اشتغال و توسعه اقتصادی سراغ آزادی سیاسی رفته باشد.

    یک استاد علوم سیاسی و روابط بین الملل با بیان اینکه توسعه‌یافتگی مثل پزشکی اصول ثابتی دارد گفت: توسعه‌یافتگی به اقتصاد شفاف، نظام تصمیم‌گیری جمعی، گردش قدرت، فضای نقد

    به دلایل فرهنگی و سیاسی از وقت مشروطه تا سال های اخیر ایرانی ها گفتند که در ساختمان توسعه، ما اول می خواهیم طبقه چهارم را بسازیم و با فونداسیون و طبقات یک، دو و سه کاری نداریم. بنابراین، در عنوان توسعه ناکام ماندیم چراکه براساس تجربه بشری، سلسله مراتب توسعه یافته ای را مبنا قرار ندادیم. ژاپن اول مبانی تولید ثروت ایجاد کرد سپس آموخت که باید نظام حزبی درست کند تا از طریق نظام حزبی، ثبات اقتصادی به دست آورد. بدین ترتیب ژاپن به تدریج عمارت توسعه خود را تکمیل کرد.

    اما ما در طیف اولویت های توسعه هم دنبال توسعه اقتصادی و هم دنبال توسعه سیاسی و هم دنبال یک کالای بسیار لوکس به نام دموکراسی بودیم. در دوره قاجار کشور عزیزمان ایران ۱۰ میلیون نفر جمعیت داشت و در عالی ترین شرایط ۱۰ هزار نفر سواد اکابری داشتند. در این شرایط ایرانیان به دنبال دموکراسی و آزادی سیاسی بودند که این طبیعی بود که جواب نداد و ما را در سختى ها و آسانى ها های بحران های نظری توسعه یافتگی قرار داد.

    از دهه ۵۰ میلادی حدود سه هزار نظریه در زمینه علم مدیریت، اقتصاد، سیاست، جامعه شناسی و اقتصاد سیاسی داشتیم که من اعتقاد دارم نظریه تصمیم سازی و تصمیم گیری نظریه نافذ و بسیار موثر در میان این نظریه ها بوده هست. در کتابی که به نوبل اقتصاد امسال اختصاص یافت مطرح می شود که اگر بخواهیم بنگاهی را در مسیر پیشرفت و توسعه قرار دهیم این بنگاه گاهی باید دچار شک و خودانتقادی شود تا به خود بیاید لیکن اگر مدیران هر لحظه با یک تفاسیر یا قرائت اقدام کنند ممکن است اشتباه کنند.

    به نظر من در نظریه تصمیم سازی ۸ اصل وجود دارد که این اصول در کشور ما، به صورت سیستماتیک دنبال نمی شود. اول اینکه آماده بودن جهت دریافت اطلاعات جدید. دولت، حاکمیت، بخش خصوصی، فرد و نهاد خانواده آیا آمادگی پذیرش اطلاعات تازه را دارند؟ فضای تبلیغاتی جامعه ما می گوید عموما دنیا در حال فروپاشی است و اقتصاد و نظام های سیاسی دنیا دچار بحران های ساختاری و در حال فروپاشی هستند. به عنوان نمونه گزارشگر رسانه ای ما در روز اعتصاب کارکنان مترو فرانسه در کنار ایستگاه مترو می ایستد و می گوید پاریس امروز مترو نداشته و مردم با اتوبوس و دوچرخه به سر کار رفته اند و این شاخصی است جهت فروپاشی فرانسه. این نوع نتیجه غلط گرفتن از یک واقعه باعث می شود ما به factهای جهانی پی نبریم.

    اطلاعات تازه در سیستم های ما چه خانواده، چه جامعه و از همه مهمتر در نهادهای تصمیم گیر کمتر وارد می شود. ما خیلی خوشحال می شویم که دو تا ایرباس داده می شود در حالی که یک شرکت رده سوم مسافری هندی سال گذشته ۲۰۵ ایرباس سفارش داده هست. هنگامی که اطلاعات تازه و مقایسه نباشد و شعاع استنباط های ما فقط مدارهای محدود داخل کشور باشد، ما عمق پرسشها جهانی را نمی بینیم. چین جهت ارائه هویت خود در سطح دنیا در سال گذشته ۱۰ میلیارد دلار خرج کرده هست. الان حدود ۱۱ هزار استاد چینی در آمریکا ماندارین درس می دهند. آنها ۵۰۰ مدرسه کنفسیوس شناسایی را در دنیا اداره می کنند. یکی از بحث های جاری در کشور ما این است که اگر وارد عرصه اقتصاد جهانی شویم، هویت ما دچار بحران می شود. ولی آیا کشوری بدون تولید ثروت می تواند هویت خود را حفظ کرده یا آن را تبلیغ کند؟ اگر چین با ۳٫۵ تریلیون دلار ذخایر ارزی می تواند ۱۰ میلیارد دلار جهت هویت خود هزینه کند به خاطر این است که تولید ثروت و تبلیغ هویت را با هم و با اولویت تولید ثروت در نظر گرفته است.

    موضوع دوم راجع به نظریه تصمیم گیری این است که آیا تمام نظر ها در یک تصمیم سازی دیده شده است و از نظرات افراد یا نهادهایی که دارای نظر هستند، استفاده شده است است؟ آیا نظر و نظرات متفاوت و متناقض وقت بحث کردن داشته اند یا صرفاً کسانی که همفکر هستند با هم بحث می کنند؟

    توسعه‌یافتگی اصول ثابتی دارد/ سریع‌القلم

    سومین عنوان در نظریه تصمیم گیری این است که آیا همه گزینه ها در یک تصمیم گیری اشباع شده است اند و همه گزینش های قابل تصور را روی کاغذ آورده ایم؟ چهارم اینکه آیا همه گزینه ها را به صورت مساوی دیده یا به یک گزینه ای میل به داریم و به سایر گزینه ها توجهی نداریم؟ پنجم اینکه آیا پیامدهای هر گزینه را مطالعه کرده و در رابطه با آن بحث می کنیم؟ آیا نظر های متفاوت در تصمیم گیری مطرح می شود؟ ششم اینکه آیا در تصمیم گیری فضای نقد را داریم؟ هفتم استدلال در برابر اقتدار هست. من دوستی اقتصاددان دارم که به من می گفت هنگامی که به کشور عزیزمان ایران می آیم و با مدیران ایرانی صحبت می کنم آنها از منظر اقتدار با من صحبت می کنند و من براساس آمار، استدلال و تجربه بشری صحبت می کنم. شخص برابر می گوید چون من این سمت را دارم بعد درست می گویم. اگر کسی از منظر اقتدار و سمت به موضوعی نگاه کند، مذاکره و گفت وگو را به اختلال می کشاند. مورد آخر اینکه آیا فرد تصمیم می گیرد یا گروه؟ در دنیا دیگر امروز کاریزما کارآمد نیست و به کسی مدیر می گویند که هماهنگ کننده یک مجموعه است.

    آزادی فکر و فعالیت اقتصادی مقدم بر آزادی سیاسی هست. آزادی تشکل اقتصادی مقدم است بر آزادی سیاسی.ریشه عقلانیت سیاسی در بنگاه داری اقتصادی هست. ۱۹۲۴ نخستین تجربه دموکراسی در انگلستان است و هنوز تجربه دموکراسی در دنیا به یک قرن نرسیده است ولی دانشگاه های آزاد ۴۰۰ سال، سندیکاهای کارگری ۲۰۰ سال و روزنامه های آزاد و مستقل ۱۸۰ سال سابقه تاریخی در انگلستان دارند. فعالیت بخش شخصی در انگلستان از اواسط قرن هجده شروع شد و تولید ثروت، زمینه ایجاد ثبات سیاسی و تحزب را فراهم آورده هست. تقدم و تاخر پرسشها توسعه به ما کمک می کند تا ببینیم انرژی خود را کجا صرف کنیم.

    به اعتقاد من آفات فرهنگی و ساختاری اجازه نمی دهند ما تصمیم منطقی بگیریم. ما تعدادی پرسشها فرهنگی داریم که زیر ۵ سال قابل اصلاح است البته اگر آنها را مسئله بدانیم. نخستین مسئله این است که شخصیت ما به شدت قضاوتی هست. یعنی یک نفر را ۱۰ دقیقه می بینیم و دو ساعت راجع به او صحبت می کنیم یا پاراگراف راجع به یک کشور می خوانیم و راجع به تمام پرسشها آن کشور قضاوت می کنیم. چقدر مقدس است که افراد در روز ۲۰ دفعه بگویند نمی دانم و اطلاعات کافی ندارم و باید بپرسم و بعد به شما بگویم. ما ده ها متخصص آمریکا در کشور داریم که راجع به تمام پرسشها آمریکا اظهارنظر می کنند ولی یک بار هم از کشور خارج نشده اند.

    مشکل دیگری که اجازه نمی دهد ما درست تصمیم بگیریم این است که در نهان و ناخودآگاه خود تمایلی به یکسان سازی داشته و علاقه داریم همه یک نوع فکر کرده و عمل کنند. در واقع ما با نگاه های متناقض و متفاوت مسئله داریم. میل به به یکسان سازی مانع یادگیری، اثرگذاری و اثرپذیری می شود. دنیا ما دنیا تفاوت هاست به گونه ای که یک بانک در ۸۰ کشور فعالیت کرده و همه تفاوت های فرهنگی آنها را می پذیرد. ما با تنوع مسئله داریم که این شاخصه به تاریخ انباشته شده است استبدادی در کشور ما بازمی گردد. ما باید تفاوت فکری یکدیگر را بپذیریم.

    یک استاد علوم سیاسی و روابط بین الملل با بیان اینکه توسعه‌یافتگی مثل پزشکی اصول ثابتی دارد گفت: توسعه‌یافتگی به اقتصاد شفاف، نظام تصمیم‌گیری جمعی، گردش قدرت، فضای نقد

    نتیجه این شاخصه این است که گروهی در تصمیم سازی ها قرار می گیرند که مثل هم فکر می کنند. تلقیات ما هم از دنیا به دهه ۵۰ یا ۶۰ برمی گردد. الان دیگر نمی گویند کشورها با هم ارتباط برقرار کنند بلکه گفته می شود همه دنبال شبکه سازی های بین المللی هستند. شبکه سازی های فناوری، علمی، صنعتی، دانشگاهی و مدنی.

    اگر در یک گروه همه مثل هم فکر کنند دیگر میان آنها دیالوگی برقرار نشده و نظر های متفاوت مطرح نمی شوند. کِنِدی هنگامی که راجع به موضوعی می خواست تصمیم بگیرد مسوولان دولتی و افراد خارج از دولت را دور یک میز بیضی شکل جمع می کرد و خودش بیرون از میز می نشست و به بحث ها راجع به یک عنوان گوش می داد و سپس سوالات خود را می پرسید و در نهایت تصمیم می گرفت. او تمام نظر های موافق و مخالف را می شنید و بعد تصمیم گیری می کرد.

    در فرهنگ ما به خاطر احساس ناامنی، علاقه ای جهت انطباق با افکار موجود وجود دارد. افراد در درون خود یک نظام فکری دارند ولی آنچه بروز می دهد حالت دیگری هست. چقدر افرادی سراغ دارید که با همه دولت ها کار کرده اند چون هر دولتی می آید آنها تفکر خود را عوض کردن می دهند. شما اگر با یک ژاپنی سه ساعت صحبت کنید به نظام فکری و دنیا بینی او پی می برید ولی در کشور عزیزمان ایران هر چه زیاد با افراد معاشرت می کنید زیاد گیج می شوید که نظام فکری فرد چیست؟ بعضاً افراد در روز چندین بار نظام فکری خود را عوض کردن می دهند این مشخصه، ضدتوسعه است.

    کشور ما کشور افراد است نه سیستم ها. سیستم ها در کشور ما تصمیم نمی گیرند. کشوری مثل چین اعتباری از دموکراسی ندارد و حزب کمونیست این کشور را اداره می کند ولی در داخل حزب گردش قدرت وجود دارد و هر پنج سال یک مدیر دولت دارد. اگر نظام تصمیم گیری تحت شعاع گردش قدرت نباشد نمی تواند تصمیم علمی و منطقی بگیرد.

    توسعه‌یافتگی اصول ثابتی دارد/ سریع‌القلم

    جهان ما دنیا توانایی ها و شایستگی هاست. در دنیا نمی گویند کجا به دنیا آمده اید؟ مبنای گزینش افراد کارآمدی آنهاست. وزیر دفاع کانادا یک سیک هندی است که کار علمی می کند، وارد حزب شده است و به وزارت دفاع یعنی امنیتی ترین بخش یک کشور می رسد چون مبنا شایستگی هست. در کشور ما ارادت بر توان غلبه دارد و عمدتا ارادت نشان می دهد افراد در چه موقعیتی قرار می گیرند.

    هر کشوری می خواهد توسعه یابد باید از دایره ابهام خارج شود. شخصیت های مبهم و چندوجهی به درد توسعه نمی خورند. شخصیت شفاف، روشن و کمّی به درد توسعه می خورد. نظام تصمیم گیری که با ارقام آشنایی نداشته باشد نمی تواند تصمیم منطقی بگیرد. ذهن ریاضی و کمی ذهن را دقیق می کند.

    اگر ما ایرانیان عنوان نقد را حل نکنیم نباید منتظر هیچ وجهی از توسعه بنشینیم. نقد در میان ما یک مسئله جدی هست. فرد ایرانی یک میل به نیرومند دارد که خود را مرکز نقل دنیا بداند. همه چیز از من شروع می شود این نحوه تفکر اجازه همکاری با دیگران یا یادگیری نمی دهد. در داخل کشور مسئله یادگیری از یکدیگر داریم. بیوگرافی افراد غیرایرانی را با ایرانی مقایسه کنید. آنها در زندگینامه خود اشاره می کنند که در کجا اشتباه کرده اند ولی در زندگینامه ایرانی ها عموما از کارهای مهم خود صحبت می شود. شاه در زندگینامه خود می گوید من در حیرتم که آیا با وجود کارهای مثبت من این اتفاقات در کشور عزیزمان ایران افتاد؟ معمولا نقد به عملکرد خود تعطیل هست. خود انتقادی جهت بسیاری از ما کار مشکل هست. زیاد بیرون از خود را می بینیم تا درون خود را. عملکرد دیگران را می بینیم تا عملکرد خود را. اگر این اشتباهات برطرف نشود متحول نخواهیم شد.

    ما باید ساختارها را اصلاح کنیم تا فرهنگ کشور اصلاح شود. مگر در سوئیس کسی دروغ نمی گوید؟ مگر در آلمان کسی فرار مالیاتی نمی کند؟ ولی چون تصمیم سازی در آلمان و سوئیس مبتنی بر ساختارهاست، عموم افراد وقت دروغ گویی یا اختلاس پیدا نمی کنند. مردم از قانون می ترسند و ساختارها آنها را مجبور به واکنش‌ها درست می کند.

    توسعه یافتگی مثل پزشکی اصول ثابتی دارد. توسعه یافتگی به اقتصاد شفاف، نظام تصمیم گیری جمعی، گردش قدرت، فضای نقد و رسانه های آزاد و مستقل، ارتباطات گسترده بین المللی و دانش بشری نیاز دارد.

    گردآوری: گروه خبر سیمرغ
    seemorgh.com/news
    منبع: isna.ir

    واژه های کلیدی: دموکراسی | ایرانیان | ایرانی | اقتصاد | اقتصادی | سیاسی | ایرانی | اقتصاد

    اخبار

    آرشیو

    گالری عکس

    آرشیو

    اس ام اس های تازه

    آرشیو

    آهنگ های پیشواز

    آرشیو
  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • خرید کتاب خارجی pdf
  • خرید کتاب زبان اصلی فیزیک
  • چاپ کتاب لاتین
  • دانلود فایل های زبان اصلی ریاضی فیزیک
  • منابع اورجینال پزشکی بالینی
  • چاپ کتاب آمازون
  • دانلود فایل های زبان اصلی بیماری های مغز و اعصاب
  • خرید کتاب خارجی
  • کتب خلبانی زبان اصلی
  • دانلود فایل های زبان اصلی خودرو