تمام محبتت را به پای دوستت بریز نه تمام اعتمادت را. (حضرت علی علیه‌السلام)
خوش آمدید - امروز : پنج شنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
  • خرید کتاب از گوگل
  • چاپ کتاب PDF
  • خرید کتاب از آمازون
  • خرید کتاب زبان اصلی
  • دانلود کتاب خارجی
  • دانلود کتاب لاتین
  • A
    خانه » تفریح و سرگرمی » معما و تست هوش » ضرب المثل بهلول و خرقه،نان جو و سرکه

    ضرب المثل بهلول و خرقه،نان جو و سرکه

    ضرب المثل | قیامت | برنده | دیوانه | دنیای ضرب المثل

    ضرب المثل بهلول و خرقه،نان جو و سرکه

    ضرب المثل بهلول و خرقه،نان جو و سرکه

    عبارات مهم : ضرب المثل – قیامت

    داستان ضرب المثل بهلول و خرقه،نان جو و سرکه

    ضرب المثل بهلول و خرقه،نان جو و سرکه

    یکی بود یکی نبود.

    در وقت هارون الرشید،مردی بود به نام بهلول.بهلول دانشمند وآدم بزرگی بود.اواز شاگردان امام صادق علیه السلام بود.اما به دستور امام علیه السلام خودش را به دیوانگی زده بودتا کاری به کارش نداشته باشند و بتواند با تظاهر به دیوانگی حرفهایش را بزند و از مجازات خلیفه هم در امان باشد… یک روز هارون ارشید بامسخره کردن بهلول از او پرسید: وضع پیگیری به کارهای خوب وبد مردم در آن دنیا چگونه است.من فکر می کنم که وضعم دران دنیا هم مثل این دنیا خوب باشداما از قیامت توخبر ندارم.نمی دانم خدا به حساب دیوانه ها چطور پیگیری می کند؟

    بهلول دیوانه وار خندید و گفت: تا به حساب تو پیگیری شود من مستقیم به بهشت رفته ام.هارون گفت:بگو که آیا این طور فکر می کنی.بهلول گفت: تنور نانوایی دربارت روشن است،به آن جا برویم تا بگویم.هارون که وقت خوبی جهت خندیدن ومسخره کردن پیدا کرده بود،همراه اطرافیانش راه افتادوهمگی با بهلول به کنار تنور نانوایی رفتند. بهلول سینی بزرگی را روی تنور داغ گذاشت وگفت: از تودر قیامت می پرسند که چه داشته ای وباانها چه کرده ای؟حالا با پای برهنه روی این سینی برو ودارایی هایت را بشمار.هارون کفش هایش رادراوردورفت روی سینی و گفت:قصر دارم،باغ وبستان زیادی دارم،خزانه ی پر پول دارم.یک کشور بزرگ دارم و….امادیگر نتوانست بقیه داراییهایش را بشمارد.

    ضرب المثل | قیامت | برنده | دیوانه | دنیای ضرب المثل

    گرمای سینی پای او را سوزاند و باعجله بیرون پرید.هارون که نمی خواست بهلول برنده ماجرا باشدبه او گفت:حالا توبرو روی سینی داغ ببینم چه می کنی.بهلول هم چنان که می خندید،به روی سینی پریدو گفت: بهلول وخرقه،نان جو وسرکه،بعد به ارامی از روی سینی پا به روی زمین گذاشت و گفت : دیدی چه اسان بود.من جز لباس پاره و نان جو و سرکه که نان خورشتم است،چیزی ندارم.حالا فهمیدی که پیگیری به حساب کارهای چه کسی در ان دنیا راحت تر است.هارون ابرو درهم کشید وبدون خداحافظی از ان جا دور شد.از ان به بعدوقتی بخواهند به کسی یاداور شوند که هرچه آدم کمتر داشته باشد،گرفتاری اش کمتر است،این مثل وداستان بهلول را حکایت می کنند.

    منبع:farzandemam.blog.ir

    واژه های کلیدی: ضرب المثل | قیامت | برنده | دیوانه | دنیای ضرب المثل

    اخبار

    آرشیو

    گالری عکس

    آرشیو

    اس ام اس های تازه

    آرشیو

    آهنگ های پیشواز

    آرشیو
  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • خرید کتاب زبان اصلی فیزیک کوانتومی
  • دانلود فایل های زبان اصلی بیماری های مغز و اعصاب
  • منابع اورجینال پزشکی بالینی
  • هاردکپی کتاب های سخت افزار
  • افست کتاب لاتین
  • خرید کتاب مکانیک زبان اصلی
  • چاپ کتاب اورجینال
  • کتب چشم پزشکی زبان اصلی
  • خرید کتاب خارجی
  • کتاب اورجینال