هرچه اکنون هستیم محصول افکاری است که سابقاً داشته ایم و حالا داریم.
خوش آمدید - امروز : جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
  • خرید کتاب از گوگل
  • چاپ کتاب PDF
  • خرید کتاب از آمازون
  • خرید کتاب زبان اصلی
  • دانلود کتاب خارجی
  • دانلود کتاب لاتین
  • A
    خانه » علم و فناوری » تصویر های صادق هدایت + بیوگرافی صادق هدایت

    تصویر های صادق هدایت + بیوگرافی صادق هدایت

    داستان کوتاه | دوران قاجار | ایرانیان | داستان | خودکشی | ایرانی | پاریس | مدرسه

    تصویر های صادق هدایت + بیوگرافی صادق هدایت

    بیوگرافی صادق هدایت + تصویر های صادق هدایت

    عبارات مهم : داستان کوتاه – دوران قاجار

    صادق هدایت متولد ۲۸ بهمن۱۲۸۱در پایتخت کشور عزیزمان ایران و متوفی ۱۹ فروردین۱۳۳۰؛ نویسنده، داستان نویس، مترجم و روشنفکر بود.

    تصویر های صادق هدایت + بیوگرافی صادق هدایت

    تصاویر صادق هدایت

    بیوگرافی صادق هدایت

    صادق هدایت (زادهٔ۲۸ بهمن ۱۲۸۱ برابر با ۱۷ فوریهٔ ۱۹۰۳ در پایتخت کشور عزیزمان ایران – درگذشتهٔ ۱۹ فروردین ۱۳۳۰ برابر با ۹ آوریل ۱۹۵۱ در آپارتمان اجاره ای مکرر، خیابان شامپیونه، پاریس) نویسنده، داستان نویس، مترجم و روشنفکر ایرانی بود.

    داستان کوتاه | دوران قاجار | ایرانیان | داستان | خودکشی | ایرانی | پاریس | مدرسه

    هدایت از پیشگامان داستان نویسی نوین کشور عزیزمان ایران و روشنفکری برجسته بود. بسیاری از محققان، رمانِ «بوف کور» او را، مشهورترین و درخشان ترین اثر ادبیات داستانی معاصر کشور عزیزمان ایران دانسته اند. هرچند شهرت عام هدایت نویسندگی هست، ولی آثاری از نویسندگانی بزرگ را نظیر ژان پل سارتر، فرانتس کافکا و آنتون چخوف نیز ترجمه کرده هست. حجم آثار و مقالات نوشته شده است دربارهٔ نوشته ها، نوع زندگی و خودکشی صادق هدایت بیان گر تأثیر ژرف او بر جریان روشنفکری کشور عزیزمان ایران است.

    صادق هدایت در ۱۹ فروردین سال ۱۳۳۰ در پاریس خودکشی کرد. آرامگاه وی در گورستان پرلاشز، قطعهٔ ۸۵، در پاریس واقع است.

    زندگینامه صادق هدایت از کودکی تا جوانی

    تصویر های صادق هدایت + بیوگرافی صادق هدایت

    صادق هدایت با لباس سفید، همراه با خواهران، برادران و عمو زاده هایش

    صادق هدایت در سن پنج سالگی با لباس سفید، همراه با خواهران، برادران و عمو زاده هایش در باغ پدربزرگ (نیر الملک).

    داستان کوتاه | دوران قاجار | ایرانیان | داستان | خودکشی | ایرانی | پاریس | مدرسه

    صادق هدایت به همراه پدرش اعتضادالملک

    تصویر های صادق هدایت + بیوگرافی صادق هدایت

    صادق هدایت در سه شنبه ۲۸ بهمن ۱۲۸۱ برابر با ۱۷ فوریه ۱۹۰۳ در پایتخت کشور عزیزمان ایران متولد شد. پدرش هدایت قلی خان (اعتضاد الملک، فرزند نیرالملک وزیر علوم، در دوره ناصرالدین شاه) و نام مادرش زیور الملوک (دختر عموی هدایت قلی خان، دختر حسین قلی مخبرالدوله) هست. جدّ اعلای صادق رضاقلی خان هدایت طبرستانی از رجال معروف عصر ناصری و صاحب کتاب هایی چون مجمع الفصحا و اجمل التواریخ بود. صادق کوچک ترین پسر خانواده بود و دو برادر و دو خواهر بزرگ تر از خود و یک خواهر کوچکتر از خود داشت.

    (از برادرانش محمود خان، قاضی دیوان عالی کشور بود که در وقت نخست وزیری سپهبد رزم آرا، سمت معاون نخست وزیری را داشت. عیسی خان، سرلشکر و از رؤسای سابق دانشگاه جنگ بود. هر دو برادر در هنر و ادبیات دستی داشتند). سپهبد حاج علی رزم آرا همسر انورالملوک هدایت، شوهر خواهر صادق هدایت بود.

    صادق هدایت در سال ۱۲۸۷ تحصیلات ابتدایی را در سن ۶ سالگی در مدرسهٔ علمیهٔ پایتخت کشور عزیزمان ایران شروع نمود. در سال ۱۲۹۳ روزنامه دیواری ندای اموات را در مدرسه انتشار داد و دوره متوسطه را در دبیرستان دارالفنون شروع نمود؛ ولی در سال ۱۲۹۵ به خاطر بیماری چشم درد مدرسه را ترک کرد و در سال ۱۲۹۶ در مدرسهٔ سن لویی که مدرسهٔ فرانسوی ها بود، به تحصیل پرداخت.

    به گفتهٔ خود هدایت نخستین آشنایی اش با ادبیّات جهانی در این مدرسه بود و به کشیش آن مدرسه درس فارسی می داد و کشیش هم او را با ادبیّات جهانی آشنا می کرد. در همین مدرسه صادق به علوم خفیه و متافیزیک علاقه پیدا کرد. این علاقه بعدها هم ادامه پیدا کرد و هدایت نوشتارهایی در این مورد انتشار داد. در همین سال صادق نخستین مقالهٔ خود را در روزنامهٔ هفتگی (به مدیریت نصرالله فلسفی) به چاپ رساند و به عنوان جایزه سه ماه اشتراک مجانی دریافت نمود. همچنین همکاری هایی بامجله ترقیداشت.

    صادق در همین دوران گیاه خوار شده است بود و به اصرار و پند بستگانش مبنی بر ترک آن وقعی نمی نهاد. در سال ۱۳۰۳، درحالی که هنوز مشغول تحصیل در مقطع متوسطه بود، یک کتاب کوچک انتشار داد: انسان و حیوان، که راجع به مهربانی با حیوانات بود و در سال ۱۳۰۶ کتابفواید گیاه خواریدر برلین به چاپ رسید. تصحیحی از رباعیات خیام با نام رباعیات خیام (با کتاب ترانه های خیام اشتباه نشود) به همراه مقدمه ای مفصّل در سال ۱۳۰۲ منتشر شد. در سال ۱۳۰۳ بود که صادق داستان کوتاه «شرح حال یک الاغ هنگام مرگ» را درمجلهٔ وفا، سال دوم، شماره ۶–۵ منتشر کرد.

    امضای صادق هدایت

    گیاه ذلت صادق هدایت

    صادق هدایت در جوانی گیاه خوار شد و کتابی در فایده های گیاه ذلت نیز نوشت. او تا آخر عمر گیاه خوار باقی ماند. بزرگ علوی در این باره می نویسد: «یک بار دیدم که در کافه لاله زار یک نان گوشتی را که به زبان روسی بولکی می گفتند، به این قصد که لای آن شیرینی هست، گاز زد و ناگهان چشم هایش سرخ شد، عرق به پیشانی اش نشست و داشت قی می کرد که دستمالی از جیبش بیرون آورد و لقمهٔ نجویده را در آن تف کرد.»

    او اعتقاد بود اگر انسان بخواهد دست از جنگ بردارد باید اول دست از کشتن و خوردن حیوانات بردارد.

    عزیمت صادق هدایت به اروپا

    صادق هدایت در ۱۳۰۳ از مدرسه سن لویی فارغ التحصیل گشت و در همین سال بود که با تقی رضوی آشنا شد. در سال ۱۳۰۵ با اوّلین گروه دانش آموزان اعزامی به خارج راهی بلژیک شد و در رشتهٔ ریاضیات محض به تحصیل پرداخت. در همین سال داستان «مرگ» را در مجلهٔ ایرانشهر شمارهٔ ۱۱، که در آلمان منتشر می شد به چاپ رسانید و مقاله ای به فرانسوی به نام «جادوگری در ایران» در مجلهٔ له ویل دلیس، شماره ۷۹ نوشت. هدایت از وضع تحصیل و رشته اش در بلژیک راضی نبود و مترصد بود که خود را به فرانسه و در آن جا به پاریس که آن وقت مرکز تمدن غرب بود برساند. آخر در اسفند ۱۳۰۵ بعد از عوض کردن رشته و دوندگی فراوان به پاریس انتقال یافته شد. در همین سال نسخهٔ کامل تری از کتاب «انسان و حیوان» و کتاب دیگری به نام «فواید گیاهخواری» با مقدمهٔ حسین کاظم زادهٔ ایرانشهر در برلین آلمان به چاپ رساند.

    اقدام اول صادق هدایت به خودکشی و نخستین داستان ها

    صادق هدایت بعد از نخستین خودکشی نافرجامش در پاریس

    صادق هدایت بعد از نخستین خودکشی نافرجامش در پاریس. این تصویر در منزل عیسی هدایت در پاریس (۱۳۰۷) گرفته شده است است.

    صادق هدایت در سال ۱۳۰۷ اقدام به خودکشی در رودخانه مارن (فرانسه) کرد، لیکن سرنشینان یک قایق او را نجات دادند. در همین دوران در پاریس با دختری به نام ترز دوست بود. صادق در مورد خودکشی اش به برادرش محمود می نویسد: «یک دیوانگی کردم؛ به خیر گذشت.» ادعا شده است است که راجع به خودکشی نخستش توضیحی به هیچ کس نداده هست. ولی م. فرزانه سال ها بعد از زبان هدایت (سال ها بعد از خودکشی اولش) نقل می کند که علت خودکشی پرسشها عاطفی بوده است.

    نخستین نمونه های داستان های کوتاه هدایت در همان سال خودکشی نافرجامش صورت گرفت. نمایشنامهٔ «پروین دختر ساسان»، «زنده به گور» و داستان کوتاه «مادلن» را در همین دوران نوشته است.

    بازگشت صادق هدایت به تهران

    هدایت در سال ۱۳۰۹، بی آنکه تحصیلاتش را به آخر رسانده باشد، به پایتخت کشور عزیزمان ایران بازگشت و در بانک ملی (در قسمت محاسباتی و دفتر ارسال مرسلات) مشغول به کار شد. لیکن از وضع کارش راضی نبود و در نامه ای که به تقی رضوی(که دوستیشان در دوران متوسطه شروع شده است بود) در پاریس نوشته هست، از حال و روز خود شکایت می کند. دوستی با حسن قائمیان که بعد از فوت هدایت خود را وقف شناساندن او کرد در بانک ملی اتفاق افتاد. در همین سال مجموعه داستان «زنده به گور» و نمایشنامهٔ «پروین دختر ساسان» را در پایتخت کشور عزیزمان ایران منتشر کرد. هدایت در این سال با مسعود فرزاد، بزرگ علوی و مجتبی مینوی آشنا شده است و حلقهٔ دوستی ای ایجاد می شود که گروه ربعه نامیده شد.

    گروه ربعه صادق هدایت

    در آن دوران گروهی از نویسندگان و ادیبان فاخر بودند که به آن ها ادبای سبعه می گفتند و به گفتهٔ مجتبی مینوی «هر مجله و کتاب و روزنامه ای که به فارسی منتشر می شد از آثار قلم آن ها خالی نبود.» این هفت تن که در واقع زیاد از هفت تن بودند؛ مشمول بر کسانی چون محمدتقی بهار، عباس اقبال آشتیانی، رشید یاسمی، سعید نفیسی و بدیع الزمان فروزانفر و محمد قزوینی می شدند.

    گروه ربعه این نام را جهت دهن کجی به این افراد (که به نظر ایشان کهنه پرست بودند) گزینش کردند. گفتگو و دیدارهای گروه ربعه در رستوران ها و کافه های پایتخت کشور عزیزمان ایران بود از آن جمله کافه قنادی رُزنوار که در حدود سال ۱۳۱۰ پاتوق صادق هدایت و دوستان به شمار می آمد. بعدها نیز افراد دیگری چون پرویز ناتل خانلری، عبدالحسین نوشین، غلامحسین مین باشیان و نیما یوشیج به گروه ربعه اضافه شدند. این گروه به فعالیت های ادبی و فرهنگی پرداختند و آثاری چند در این سالها با همکاری همدیگر انتشار دادند. مینوی در بارهٔ این دوران می گوید: «ما با تعصب جنگ می کردیم و جهت تحصیل آزادی می کوشیدیم و مرکز دایرهٔ ما صادق هدایت بود.»

    سال های ۱۳۱۰ تا ۱۳۱۴ جهت هدایت دورانی پربار محسوب می شود و آثار تحقیقی و داستانی بسیاری انتشار داد. از جمله این آثار می توان به مجموعهانیراناشاره کرد که مشمول بر سه داستان «فتح اسکندر» از ش. پرتو، «هجوم اعراب» از بزرگ علوی و «حمله مغول» از صادق هدایت می باشد. این کتاب به ذبیح بهروز تقدیم شده است هست. مجموعهٔ داستان های کوتاهسایه روشن(حاوی ۷ داستان)، نمایشنامهٔ «مازیار» با مقدمهٔ مینوی،کتاب مستطاب وغ وغ ساهاب با همکاری مسعود فرزاد.

    (این کتاب در سال ۱۳۱۳ به چاپ رسید و در سال ۱۳۱۴ هدایت به خاطر آن به نظمیهٔ پایتخت کشور عزیزمان ایران احضار شد این شکایت از طرف مستقیمِ علی اصغر حکمت وزیرِ معارفِ وقت تنظیم شده است بود و اینگونه صادق هدایت از نخستین ممنوع القلم های تاریخِ سانسورِ کشور عزیزمان ایران شد). مجموعه داستان های کوتاه سه قطره خون و چندین داستان کوتاه دیگر نظیر «گرداب»، «دون ژوان کرج»، «مردی که نفسش را کشت»، «صورتکها»، «چنگال»، «لاله»، «آفرینگان»، «طلب آمرزش»، «محلل»، «مرده خورها»، «عروسک پشت پرده»، چاپ نخست «علویه خانم» و همچنین سفرنامهٔ «اصفهان نصف جهان»، در این دوران به چاپ رسید.

    سفر به هندوستان

    هدایت در سال ۱۳۱۵ به همراه شین پرتو به هند رفت و در آپارتمان او اقامت گزید. در هند به فراگیری زبان پهلوی نزد دانشمند پارسی (از پارسیان هند) بهرام گور انکلساریا پرداخت و کارنامهٔ اردشیر پاپکان را در هند از پهلوی به فارسی ترجمه کرد.

    در طی اقامت خود در بمبئی اثر معروف خود بوف کور راکه در پاریس نوشته بود بعد از اندکی دگرگونی با دست برروی کاغذ استنیسل نوشته، به صورت پلی کپی در پنجاه نسخه انتشار داد و جهت دوستان خود فرستاد؛ از جمله نسخه ای جهت مجتبی مینوی که در لندن اقامت داشت و نسخه ای جهت جمالزاده که آن وقت در ژنو بود. عده ای داستانبوف کوررا برآمده از حال و هوای هند می دانند، ولی چنان که از گفتگوهای هدایت و فرزانه برمی آید هدایت کار روی این اثر را از سالها پیش شروع کرده بود به قول هدایت در گلویش گیر کرده بود.

    در نسخهٔ پلی کپی ای که از بوف کور در هند انتشار داد نوشته بود که چاپ اثر در کشور عزیزمان ایران ممنوع هست. علاوه بر اینها هدایت دو داستان به زبان فرانسوی در هند به چاپ رساند: “Lunatique” و “Sampingue”.

    هدایت بعد از سفر به هند به شدت در مضیقه مالی قرار داشته و خرج زندگی اش به وسیله ش. پرتو تقبل می شده است هست، همین فقر و شکست از بی اعتنایی جامعه موجب شد هدایت روی به طنز نویسی بیاورد و همین طنز تلخ زخم های در سینه وی را زیاد هویدا می کرد.

    بازگشت صادق هدایت از هندوستان

    صادق هدایت در سال ۱۳۱۶ از هند بازگشت و دوباره در بانک ملی مشغول به کار شد. سال بعد از بانک ملی استعفا داده، در وزارت فرهنگ استخدام شد. او تا سال ۱۳۲۰ که متفقین کشور عزیزمان ایران رااشغال کردند به فعالیت های ادبی پرداخت و چندین داستان و مقاله انتشار داد. کارنامهٔ اردشیر بابکان را در مجلهٔ موسیقی وگجسته ابالیش(ترجمه از متن پهلوی) را جداگانه (در انتشارات ابن سینا) چاپ کرد. با وجود این بوف کور همچنان در کشور عزیزمان ایران منتشر نشده بود.

    اشغال کشور عزیزمان ایران به وسیله متفقین و بازشدن فضای سیاسی

    در سال ۱۳۲۱ مجموعهٔ سگ ولگرد را انتشار داده، ترجمه هایی از شهرستان های ایران؛ گزارش گمان شکن و یادگار جاماسپ از پهلوی به فارسی صورت داد. بعد از ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۴ و آخر جنگ جهانی دوم انتقادهای اجتماعی صادق هدایت شدت می گیرد. داستان بلند حاجی آقا؛ داستان کوتاه «آب زندگی» و مجموعهٔ ولنگاریکه همه مضامین اجتماعی دارند در این دوران به چاپ رسیدند.

    علاوه بر این فعالیت ها هدایت به نوشتن مقاله های نقد ادبی و ترجمهٔ آثاری از کافکا نیز پرداخت و در نشریه های متفاوت به چاپ رساند. چند اثر دیگر پهلوی را هم ترجمه کرد. در سال ۱۳۲۴ هدایت سفری به تاشکند داشت و در انجمن فرهنگی کشور عزیزمان ایران و شوروی از او تقدیر شد.

    در این دوران بسیاری از دوستان هدایت از جمله علوی و عبدالحسین نوشین به حزب توده پیوسته بودند و در مجموع نشست و برخاست وی با توده ای ها زیاد شده است بود و حتی مقالاتی در روزنامهٔ مردم که ارگان حزب توده بود با نام مستعار به چاپ رساند. لیکن علی رغم اصرار سردمداران حزب هرگز به حزب توده نپیوست.

    پایان جنگ و یأس و نومیدی

    پس از آخر جنگ و پیش آمدن پرسشها کردستان و آذربایجان هدایت از توده ای ها هم سرخورده شد و بیش از پیش به شرایط بدبین شد. بدبینی او به شرایط در نامه هایی که به جمال زاده و شهیدنورایی نوشته هست، دیده می شود. به نظر خبر یزدانجو، هدایت در این سال ها امیدش به نوزایی کشور عزیزمان ایران و اشتیاق اش به عظمت یابی ایرانیان به یمن خرافه ستیزی، استبدادگریزی، و روشن اندیشی را از دست داده بود.

    در سال ۱۳۲۶ به نوشتن توپ مرواری پرداخت ولی این اثر تا بعد از مرگش به چاپ نرسید. معروف ترین نام مستعار او که توپ مرواری هم تحت آن منتشر شد هادی صداقت هست. در ۱۳۲۷ مقالهٔ «پیام کافکا» به صورت مقدمه ای بر کتابگروه محکومیننوشتهٔ کافکا و ترجمهٔ حسن قائمیان نوشت. در سال ۱۳۲۹ با همکاری حسن قائمیان داستان «مسخ» کافکا را ترجمه کرد و در مجلهٔ سخن انتشار داد. در ۱۲ آذر همان سال با گرفتن گواهی پزشکی (برای اخذ روادید) و فروختن کتابهایش به فرانسه رفت.

    در طول اقامت در فرانسه سفری به هامبورگ داشت و نیز تلاش کرد به لندن برود که موفق نشد. آخر در ۱۹ فروردین ۱۳۳۰ در آپارتمان اجاره ای اش در پاریس با گاز خودکشی کرد. او نخستین نویسنده و ادیب ایرانی محسوب می شود که خودکشی کرده هست. وی چند روز قبل از انتحار بسیاری از داستان های چاپ نشده اش را نابود کرده بود. هدایت را در قبرستان پرلاشز به خاک سپردند. مراسم خاکسپاری اش با حضور عده ای قلیل از ایرانیان و فرانسویان صورت گرفت.

    شرح حال صادق هدایت به قلم خودش

    دست خط صادق هدایت، آذر ۱۳۲۴

    من همان قدر از شرح حال خودم رَم می کنم که در برابر تبلیغات امریکایی مآبانه. آیا دانستن تاریخ تولدم به درد چه کسی می خورد؟ اگر جهت استخراج زایچه ام هست، این مطلب فقط باید طرف توجّه خودم باشد. گرچه از شما چه پنهان، بارها از منجّمین مشورت کرده ام، ولی آینده نگری آن ها هیچ وقت حقیقت نداشته. اگر جهت علاقهٔ خوانندگان هست؛ باید اول مراجعه به آراء عمومی آن ها کرد چون اگر خودم پیش دستی بکنم مثل این است که جهت شرح احمقانهٔ زندگیم قدر و قیمتی قائل شده است باشم. بعلاوه، خیلی از شرح است که هر لحظه انسان تلاش می کند از دریچهٔ چشم دیگران خودش را قضاوت بکند و ازین جهت مراجعه به عقیدهٔ خود آن ها مناسب تر خواهد بود مثلاً اندازهٔ اندامم را خیاطی که برایم لباس دوخته بهتر می داند و پینه دوز سر گذر هم بهتر می داند که کفش من از کدام طرف ساییده می شود. این توضیحات هر لحظه مرا به یاد بازار چارپایان می اندازد که یابوی پیری را در معرض فروش می گذارند و جهت جلب مشتری به صدای بلند جزئیاتی از سن و خصایل و عیوبش نقل می کنند.

    از این گذشته، شرح حال من هیچ نکتهٔ برجسته ای در برندارد نه پیش آمد قابل توجهی در آن رخ داده نه عنوانی داشته ام نه دیپلم مهمی در دست دارم و نه در مدرسه شاگرد درخشانی بوده ام؛ بلکه بر تصویر هر لحظه با عدم موفقیت روبه رو شده است ام. در اداراتی که کار کرده ام هر لحظه عضو مبهم و گمنامی بوده ام و رؤسایم از من دل خونی داشته اند به طوری که هر وقت استعفا داده ام با خوش حالی هذیان آوری پذیرفته شده است هست. روی هم رفته موجود وازدهٔ بی مصرف؛ قضاوت محیط دربارهٔ من است و شاید هم حقیقت در همین باشد.

    فعالیت ها و سمت و سوی هنریِ صادق هدایت

    ایدئولوژی

    بیگانه ستیزی و به خاص عرب ستیزی، پرستش نژاد ایرانی، ضدیت با اسلام به عنوان یک دین غیرایرانی و همچنین پرستش کشور عزیزمان ایران باستان و کشور عزیزمان ایران دوره ساسانی در آثار صادق هدایت دیده می شوند. از جمله بنمایه های نوشته های هدایت ناسیونالیسم ایرانی او و تأثرش نسبت به وضع کشور عزیزمان ایران سرنوشت خود است که وی در رسالهٔ طنزآمیز کاروان اسلام (البعثة الاسلامیة الی البلاد الافرنجیة) به آن اشاره می کند.

    ویژگی های ساختاری و محتوایی

    عمده ترین شاخصه ساختاری و محتوایی نوشته های هدایت را می توان چنین برشمرد:

    درون مایهٔ اغلب داستان های هدایت، فوت اندیشی، انتقاد از جامعهٔ تحت استبداد و نفی خرافه پرستی است.

    تصویرها و توصیفات و شخصیت ها و اشخاص داستان های او اغلب رنگ ملی دارند. نثر هدایت راحت و بی پیرایه و عاری از دشوارنویسی ست.

    نثر وی مستحکم، منسجم و نیرومند مایه است.

    او از زبان و فرهنگ مردم به خوبی و در حد اعجاز بهره می گیرد و همین مایهٔ غنای داستان هایش می گردد.

    توصیفات هدایت رئالیستی، دقیق و واقع بینانه است.

    او به جنبه های روانی و درونی صورت ها و اشخاص داستانی خود می اندیشید، ضمن آنکه از وصف ظاهر آنها نیز درنمی ماند.

    برخی از داستان های هدایت، بازتاب پرسشها معنوی و روانی خود نویسنده است.

    طنز نیرومند و مؤثر و انتقادیِ هدایت در سرتاسر آثار داستانی و تحقیقیِ وی سایه افکنده هست. وجود این خصیصه، در رفتارهای اجتماعی او هم گزارش شده است هست. به عنوان نمونه، دربارهٔ شیرین کاری صادق هدایت در مراسم خوش حالی عروسی جلال آل احمد با سیمین دانشور در سال ۱۳۲۹ خورشیدی، نقل شده است است که هدایت جعبهٔ بزرگ کادوپیچی شده است ای را به عنوان هدیه به عروس زن می دهد و هنگامی که که آن جعبه را باز می کنند، می بینند که یک جعبهٔ دیگر در آن هست. جعبهٔ دوم را که باز می کنند، باز می بینند که یک جعبهٔ دیگر در آن هست، و این قضیه چندین بار تکرار می شود تا اینکه بالاخره به جعبهٔ کوچکی می رسند که در داخل آن، یک قاشق مرباخوری گذاشته شده است بود!

    اندیشه و تفکّری در بعد داستان های اوست که وی را متفکری اندیشمند معرفی می کند.

    او به زندگی مردم و نقد واکنش‌ها آن ها توجهی خاص داشت و همدل و همداستان مردم فرودست بود.

    هدایت در نویسندگان بعد از خود تأثیر ژرفی بر جای گذاشت.

    نقدها نسبت به صادق هدایت

    یکی از بااهمیت ترین انتقاداتی که همواره به هدایت می شده، کم توجهی به متن مهم و عدم وفاداری به ترجمه -خصوصاً در آثار کافکا- بوده هست. همچنین هدایت در مقالاتش نظر شخصی اش را دخیل می کرده و واقعیات را در جایگاه دوم قرار می داده هست. به عنوان مثال، وی همواره در مقالاتش کافکا و خیام را، با وجود تفاوت های عظیم، یکسان فرض کرده است.

    خانه صادق هدایت

    خانه صادق هدایت در تهران، خیابان سعدی، بالاتر از خیابان منوچهری، ضلع جنوب شرقی بیمارستان امیر اعلم، خیابان شهید تقوی (خیابان هدایت) پلاک ۳، کنار خانهٔ سفیر کبیر دانمارک واقع شده است است.

    خانه مورد نظر به وسیله پدر صادق هدایت بنا شده است و شکل و ساختار بنا به سبک اواخر دوران قاجار برمی گردد. در دههٔ ۱۳۵۰ خورشیدی، دفتر فرح پهلوی اقدام به خرید خانهٔ پدری صادق هدایت کرد و اشیاء شخصی اش را از بازماندگان وی جمع آوری کردند تا آن را تبدیل به موزه جهت صادق هدایت کنند. بعد از انقلاب ۱۳۵۷ ایران؛ این کار انجام نگرفت. رژیم تازه ملک را مصادره کرد و در اختیار دانشگاه علوم پزشکی پایتخت کشور عزیزمان ایران قرار داد. سپس، به عنوان مهدکودک کارکنان «مهد کودک صادقیه» مورد بهره برداری قرار گرفت.

    نهایتاً عمارت مذکور در تاریخ ۲۶ آبان ماه ۱۳۷۸ در سیاههٔ آثار ملی کشور عزیزمان ایران با شمارهٔ ۲۴۹۱ به ثبت رسید.

    سال ۱۳۸۱ برادرزاده هدایت (جهانگیر هدایت) و جمعی دیگر به نوع کاربری این منزل به وسیله دانشگاه علوم پزشکی اعتراض کردند و کاربری منزل از مهدکودک به کتابخانه عوض کردن پیدا کرد. این اعتراض ها جهت عوض کردن نهایی منزل به موزه ادامه دارد. در سال ۱۳۹۲ حیاط و محوطهٔ خانهٔ صادق هدایت تبدیل به انبار ضایعات بیمارستان شده است است.

    صادق هدایت و نقاشی

    آهوی تنها، اثر صادق هدایت

    صادق هدایت نقّاشی هم می کرد و بعضی طرح های او موجود هست. از جمله آهویی که در مجموعه آثار هدایت چاپ انتشارات امیرکبیر بر جلد کتاب های او نقش بسته هست. جهانگیر هدایت، برادرزادهٔ او مجموعه ای از این نقاشی ها را با عنوان «آهوی تنها» منتشر کرده است.

    صادق هدایت در افغانستان

    صادق هدایت در افغانستان نیز به شدت مطرح هست. رمان بوف کور صادق هدایت از روی متن دست نویس او به صورت کامل و بدون سانسور در پاییز ۱۳۹۱ جهت نخستین بار در افغانستان به تلاش منوچهر فرادیس چاپ شد.

    کتاب شناسی صادق هدایت

    بخشی از دست نوشتهٔ بوف کور

    آرامگاه صادق هدایت در قطعهٔ ۸۵ گورستان پرلاشز، پاریس

    (این سنگ مزار به وسیله خانواده اش در سال ۱۳۴۰ راه اندازی شده است است)

    نوشته های صادق هدایت

    رباعیات خیام (۱۳۰۲)

    فوائد گیاهخواری (۱۳۰۶)

    زنده بگور (۱۳۰۸) (مجموعه داستان کوتاه)

    پروین دختر ساسان ۱۳۰۹) (نمایشنامه)

    سایه مغول (۱۳۱۰)

    اصفهان نصف دنیا (۱۳۱۱) (سفرنامه)

    سه قطره خون (۱۳۱۱) (مجموعه داستان کوتاه)

    نیرنگستان (۱۳۱۲)

    سایه روشن (۱۳۱۲)

    مازیار (۱۳۱۲) (جستار تاریخی و یک نمایشنامه) با همکاری مجتبی مینوی

    وغ وغ ساهاب (۱۳۱۳) با همکاری مسعود فرزاد

    ترانه های خیام (۱۳۱۳)

    بوف کور (۱۳۱۵)

    علویه زن (۱۳۲۲)

    حاجی آقا (۱۳۲۴)

    افسانه آفرینش (۱۳۲۵) (خیمه شب بازی در سه پرده)

    ولنگاری (۱۳۲۳)

    توپ مرواری (۱۳۲۷)

    سگ ولگرد (مجموعه داستان کوتاه)

    کاروان اسلام (البعثة الاسلامية الي البلاد الافرنجية)

    مجموعه نوشته های پراکنده (به تلاش حسن قائمیان)

    آخرین تصویر صادق هدایت، ۱۳۲۹

    آخرین تصویر صادق هدایت، ۱۳۲۹ (صادق هدایت این تصویر را جهت تمام خویشاوندانش فرستاد)

    ترجمه ها

    ترجمه از زبان فرانسه

    کور و برادرش (۱۳۱۰) نوشته آرتور شنیتسلر

    کلاغ پیر (۱۳۱۰) نوشته الکساندر لانو کیلاند نویسنده نرووی

    تمشک تیغ دار (۱۳۱۰) نوشته آنتون چخوف

    مرداب حبشه (۱۳۱۰) نوشته گاستون شراو نویسنده فرانسوی

    جلوه قانون نوشته فرانتس کافکا

    مسخ نوشته فرانتس کافکا

    گراکوسی شکارچی نوشته فرانتس کافکا

    گروه محکومین نوشته فرانتس کافکا

    دیوار نوشته وان پل سارتر

    ترجمه از متون پهلوی به زبان فارسی

    گجسته ابالیش (۱۳۱۹)

    گزارش گمان شکن (۱۳۲۲)

    یادگار جاماسب (۱۳۲۲)

    کارنامه اردشیر بابکان (۱۳۲۲)

    زند وهومن یسن (۱۳۲۳)

    آمدن شاه بهرام ورجاوند (۱۳۲۴)

    مقالات

    مقدمه ای بر رباعیات خیام

    انسان و حیوان (۱۳۰۳)

    پیام کافکا

    منابع: fa.wikipedia.org – وبلاگ سم جوان

    واژه های کلیدی: داستان کوتاه | دوران قاجار | ایرانیان | داستان | خودکشی | ایرانی | پاریس | مدرسه | تصویر | ترجمه | ایران

    تصویر های صادق هدایت + بیوگرافی صادق هدایت

    تصویر های صادق هدایت + بیوگرافی صادق هدایت

    اخبار

    آرشیو

    گالری عکس

    آرشیو

    اس ام اس های تازه

    آرشیو

    آهنگ های پیشواز

    آرشیو
  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • جعبه هدیه کتاب
  • کتب خلبانی زبان اصلی
  • هاردکپی کتاب های دندانپزشکی
  • چاپ کتاب اورجینال
  • کتب چشم پزشکی زبان اصلی
  • چاپ کتاب آمازون
  • خرید کتاب مکانیک زبان اصلی
  • کتاب اورجینال
  • خرید کتاب خارجی
  • خرید کتاب زبان اصلی فیزیک کوانتومی