اطلاعیه سایت
حتما عناوین زیر و مطالب انتهای صفحه را ببینید !!!
رکورد بیشترین لایک عکس در اینستاگرام توسط سلبریتی جنجالی شکسته شد + عکس
معما و تست هوش عبور از رودخانه + پاسخ
محمد رضا گلزار و مهناز افشار کنار دیگ نذری اربعین + عکس
حضور علی کریمی در برنامه خندوانه رامبد جوان
جدیدترین عکس ساره بیات / حامد بهداد در سفر به کانادا + تصاویر
تصاویر زننده و داغ چکامه چمن ماه و مانی کسرائیان + GEM
تصاویر جذاب مدلینگ شدن بهنوش بختیاری برای برند پاندورا
عکس های مدلینگ شدن آناهیتا نعمتی
عکس های جدید پوریا پور سرخ و مهراوه شریفی نیا بازیگران سریال کیمیا
جنایت جدید داعش : نصف کردن خبرنگار سوری از وسط + عکس
ماجرای کادر پزشکی بیمارستان خمینی شهر اصفهان و بخیه صورت کودک فقیر + کاریکاتور
ماجرای این پرونده از آنجا شروع شد که دختری به نام نیلوفر بعد از عضویت در یک باند شیطانی و مستهجن، با فریب دهها مسافر ایرانی و خارجی، به
ماجرای این پرونده از آنجا شروع شد که دختری به نام نیلوفر بعد از عضویت در یک باند شیطانی و مستهجن، با فریب ده ها مسافر ایرانی و خارجی، به آن ها نزدیک می شد و بعد از عقد موقت، با چند نفر از طعمه هایش که همدستش بودند، این افراد را تلکه می کرد.
گفتگو با نیلوفر، یکی از اعضای باند بابا
پس از ٩ ماه کار سخت و پیچیده قضایی-پلیسی جهت دستگیری زن هجده ساله، در نهایت، این متهم در مشهد گرفتار قانون شد.ماجرای این پرونده از آنجا شروع شد که دختری به نام نیلوفر بعد از عضویت در یک باند شیطانی و مستهجن، با فریب ده ها مسافر ایرانی و خارجی، به آن ها نزدیک می شد و بعد از عقد موقت، با چند نفر از طعمه هایش که همدستش بودند، این افراد را تلکه می کرد.
عبارات مهم : قانونی – چگونه در یکی از جلسات بازجویی، فرصتی پیش آمد که گفت و گویی با این متهم انجام شود، مصاحبه ای که ماحصل آن را در ادامه خواهید خواند:
– خانواده ات می دانند اینجایی؟
من خانواده ای ندارم. ۹ سال است که آن ها تنها دخترشان را از یاد برده اند.
رابطههایم قانونی بود! , اعترافات دختری ۱۸ ساله در باند فحشا
– چرا؟ مگر با آنان چه کرده ای؟
من هرچه می کشم از سر خود خواهی و بی اعتنایی آن هاست. الان مادرم پیش شوهرش است و پدرم هم یا خماری می کشد یا در یکی از کوچه های شهر پی مواد جهت مصرف روزانه اش می گردد.
– مادر و پدرت کی جدا شدند؟
سال ٨٧ .
– علتش چه بود؟
پدرم اعتیاد داشت. هنگامی که مواد به او نمی رسید، مانند دیوانه ها می شد و هرچه به دستش می رسید می شکست. نه ساله بودم و هر لحظه می ترسیدم نکند پدرم بلایی سر من و مادرم بیاورد. دعواهای آنان تمامی نداشت. هر روزِ زندگی مان شده است بود جروبحث کردن های مادر و پدرم. پدرم بدون کار بود. مادرم هم به من توجه نمی کرد تا اینکه آن ها از همدیگر جدا شدند.
– بعد چه شد؟
پدر و مادرم بعد از طلاق، مرا بین همدیگر پاس کاری می کردند. مادرم می گفت: «خودت پای این فرزند را به این دنیا باز کرده ای. بعد خودت هم باید از او نگهداری کنی.» پدرم هم در پاسخ مادرم می گفت: «تا دیروز که خرجی تان را می دادم، دخترت بود. حالا من پای او را به دنیا باز کرده ام؟!» این دعوا ها تمامی نداشت تا اینکه به مادربزرگ و خاله ام پناه بردم.
ماجرای این پرونده از آنجا شروع شد که دختری به نام نیلوفر بعد از عضویت در یک باند شیطانی و مستهجن، با فریب دهها مسافر ایرانی و خارجی، به
– در منزل مادربزرگت چه شد؟
مادربزرگم با من مهربان بود ولی به این علت که سن زیادی داشت، نمی توانست مرا تر و خشک کند. جهت همین، زیاد وقت ها را در منزل خاله ام می گذراندم. آن سال ها به مشکل می گذشت و نبودن پدر و مادر از یک سو و تحمل زخم زبان های اطرافیان از سوی دیگر، زندگی را به کامم تلخ کرده بود. اینکه هم سن وسالانم، همگی، سایه پدر و مادر روی سرشان بود و من از این سایه بی نصیب بودم سخت آزارم می داد. سیزده ساله بودم که رابطه من و پسرخاله ام بالا گرفت و این رابطه شوم موجب بی آبرویی ام شد. دیگر راهی جز ترک آن منزل برایم نبود. از طرفی، نمی خواستم که خاله ام از این ماجرا بویی ببرد چون می دانستم آخر سر، همه تقصیرات به گردن من می افتد و آدم بده داستان خواهم شد. سال ٩٢ بود که از منزل خاله ام فرار کردم.
– اعتیادت از کی شروع شد؟
از همان زمانی که منزل خاله ام بودم. من در حاشیه شهر به دنیا آمده بودم و در همان خیابان ها و کوچه های خاکی زندگی می کردم. در مسیر مدرسه ام چند موادفروش بودند که هر موقع از جلو منزل ارزش رد می شدم، چند مصرف کننده مواد مخدر یا در حال تزریق بودند یا مواد می کشیدند. این شرایط روی پسر خاله ام اثر گذاشته بود و او نیز مثل دیگر جوانان محله به شیشه معتاد شده است بود. متأسفانه رابطه من و پسرخاله ام موجب آلوده شدن من هم شد.
– چگونه با مردان وارد رابطه می شدی؟
بعد از فرار از منزل خاله ام، آواره کوچه و خیابان شدم. نه جایی جهت استراحت داشتم و نه پولی جهت تغذیه. از طرفی، مصرف شیشه بسیار آزارم می داد. جهت همین، تصمیم گرفتم هر طور شده است جایی جهت استراحت پیدا کنم. رابطه من و پسرخاله ام کارم را یکسره کرده بود و دیگر ترسی از رابطه با مردان نداشتم. جهت همین، به سراغ مردان جوانی رفتم که هم جایی جهت سکونت داشتند و هم شرایط استعمال مواد مخدر را برایم فراهم می ساختند.
– از کی وارد باند بابا شدی؟
در این میان، با فردی به نام مسلم آشنا شدم. او مسافرکش بود و در فرودگاه رفت وآمد داشت. هنگامی که مسلم متوجه شد که من فراری هستم و برای تأمین هزینه هایم دست به هر کاری می زنم، گفت اگر گوش به حرفش بدهم، می توانم پول خوبی به جیب بزنم. متأسفانه بدون اینکه به آینده ام فکر کنم، پیشنهاد بی شرمانه مسلم جهت ارتباط با مردان هوسران را قبول کردم و از چاله در آمدم و درون چاه افتادم.
– چگونه وارد باند بابا شدی؟
درست یادم نیست. مسلم مرا به آن مرد شیطان صفت معرفی کرد. بابا مردی پنجاه ساله است که با پسر بیست وهفت ساله اش زندگی می کند.
– آیا به او بابا می گویی؟
فقط من به او بابا نمی گفتم بلکه هر هفت دختر دیگری که شرایط من را داشتند و از منزل فرار کرده بودند و در منزل اش زندگی می کردند او را با این نام صدا می زدند.
رابطههایم قانونی بود! , اعترافات دختری ۱۸ ساله در باند فحشا
– آنجا چطور جایی بود؟
خانه ای دوطبقه در یکی از مناطق برخوردار شهر بود. من و چند دختر دیگر که شرایطشان مثل شرایط من بود در آنجا زندگی می کردیم.
– جهت بابا چه کار می کردید؟
بابا در خبر رسان تلگرام کانالی به همین نام داشت. افراد مبتذل در این کانال عضو می شدند و به بابا خبر می دادند. بعد او طبق وعده ای که داده بود، من یا دیگر دوستانم را به فرد مورد نظر معرفی می کرد و بعد از آخر کار ٩٠ درصد از پول دریافتی را به بابا می دادیم و ١٠ درصد از آن را هم جهت خودمان بر می داشتیم. او می گفت اگر می خواهیم جایی جهت زندگی کردن داشته باشیم، باید بهای آن را بپردازیم.
– چه بهایی؟
علاوه بر انجام کارهای منزل و پرداخت ٩٠درصد از پول دریافتی مان، او و پسرش از ما سوء استفاده می کردند.
– با چند نفر رابطه داشته ای؟
نمی دانم ولی همه آن ها قانونی بوده است.
ماجرای این پرونده از آنجا شروع شد که دختری به نام نیلوفر بعد از عضویت در یک باند شیطانی و مستهجن، با فریب دهها مسافر ایرانی و خارجی، به
– چطور؟
آن ها مرا موقت عقد می کردند.
– بعد از اتمام مدت عقد، عده نگه می داشتی؟
نمی دانم عده چیست.
– می دانی مرتکب چه جرمی شده است ای و چه جزایی در انتظارت است؟
بله، حبس و شلاق.
– می دانی یکی دیگر از احکامی که قانون گذار جهت اتهامت در نظر گرفته است اعدام است؟
مگر من آدم کشته ام؟ شما دروغ می گویید. خدا پدر و مادرم را نیامرزد. مقصران مهم آن ها هستند. قاضی باید حکم اعدام را جهت آنان صادر کند.
رابطههایم قانونی بود! , اعترافات دختری ۱۸ ساله در باند فحشا
– حرف دیگری مانده است که بخواهی بگویی؟
می خواهم توبه کنم. می خواهم زندگی ام را از نو بسازم. خودم می دانم که مرتکب گناه بزرگی شده است ام. من تقصیری نداشتم. شاید اگر من هم سایه پدر و مادر روی سرم بود، الان دانشجو بودم و زندگی خوبی داشتم.
گردآوری: گروه خبر سیمرغ
seemorgh.com/news
منبع:rokna.net
واژه های کلیدی: قانونی | چگونه | مردان | زندگی | خبر | اجتماعی |
-
محسن افشانی بازیگر سینما تلویزیون به خاطر حمل سلاح در پیج اینستاگرام خودش ب
-
ماجرای تیراندازی در فرودگاه مهرآباد/ آیا داعش در این حمله دست داشته است؟
-
بررسی گروگانگیری در بیمارستان به علت عدم پرداخت هزینه
-
علت فراموش کردن ۲۵ مسافر هواپیما توسط خلبان+پیام عذرخواهی
-
وضعیت خسارت و تعطیلی مدارس بر اثر سیل در آذربایجان شرقی+عکس
اخبار
آرشیو-
چذابه امروز وضعیت مرزهای عراق آخرین وضعیت مرزهای خوزستان شلمچه مهران
آخرین وضعیت مرزهای عراق شلمچه باز و چذابه موقتا بسته شد / تلاش برای رفع مشکل ادامه دارد استاندار خوزستان: پایانه مرزی شلمچه برای تردد زائران اربعین حسینی باز است همچنین مرز چذابه به صورت موقت از سوی کشور عراق بست...
-
ندیم امیری ؛ بازیکن افغانتبار تیم ملی فوتبال آلمان کیست و چطور به این تیم دعوت شد؟
-
سود نجومی که بانک ها از وام مردم به جیب میزنند!
-
خانواده میترا استاد نجفی را بخشیدند!
-
والیبال بازی کردن گلزار و علی کریمی در باشگاه
گالری عکس
آرشیو-
کافه اینستا با فریبا نادری زن ستاره مشهور ایرانی
اینستاگرام فریبا نادری | بازیگر معروف | فریبا نادری | اینستاگرام | بازیگر | تصویر | آخرین | اینستا کافه اینستا با فریبا نادری دراین قسمت از کافه اینستا مروری داریم بـه آخرین فعالیت هـای زن فری...
-
مدگردی با سحر قریشی | جالب ترین استایل های سحر قریشی
-
متن های تبریک تولد+ عکس نوشته خاص تولدت مبارک عشقم
-
عکس نوشته و جملات سنگین و معنا دار | سخنان بزرگان
-
سوپر استارها در کنسرت مهران مدیری | خواندن ترانه سوغاتی مرحوم هایده