اطلاعیه سایت
حتما عناوین زیر و مطالب انتهای صفحه را ببینید !!!
رکورد بیشترین لایک عکس در اینستاگرام توسط سلبریتی جنجالی شکسته شد + عکس
معما و تست هوش عبور از رودخانه + پاسخ
محمد رضا گلزار و مهناز افشار کنار دیگ نذری اربعین + عکس
حضور علی کریمی در برنامه خندوانه رامبد جوان
جدیدترین عکس ساره بیات / حامد بهداد در سفر به کانادا + تصاویر
تصاویر زننده و داغ چکامه چمن ماه و مانی کسرائیان + GEM
تصاویر جذاب مدلینگ شدن بهنوش بختیاری برای برند پاندورا
عکس های مدلینگ شدن آناهیتا نعمتی
عکس های جدید پوریا پور سرخ و مهراوه شریفی نیا بازیگران سریال کیمیا
جنایت جدید داعش : نصف کردن خبرنگار سوری از وسط + عکس
ماجرای کادر پزشکی بیمارستان خمینی شهر اصفهان و بخیه صورت کودک فقیر + کاریکاتور
عمه کوچکم در ۳۸ سالگی ازدواج کرد.از خواهر های دیگر زیبا تر و با کلاس تر بود و همین باعث شده بود که در انتخاب شوهر خیلی سخت گیر باشد.مثالش یک مهندس کشتی که دوست پدرم است.خیلی خوش تیپ و پولدار و خوش اخلاق،تنها عیبش کم مو بودنش بود که مورد پسند عمه واقع نشد.آخرش او الان یک زن خیلی خوب خوشگل دارد اما عمه جانم …
بیست سالش که بود خواهر زاده یکی از دوستانش خواستگارش بود.همیشه می گفت او از نظر فرهنگی به ما نمی خورد.قدش کوتاه است و… اما تقدیر خواست که ۱۸ سال بعد با همان که کنارش نمی توانست کفش پاشنه بلند بپوشد و اصلا مویی هم نداشت ازدواج کند.
آن روز من ۱۴ ساله بودم.نیمه شعبان بود و ما عروس را به خانه اش برده بودیم و بزرگتر ها رفته بودند که دست به دستشان بدهند.که عمه ام سراسیمه از اتاق بیرون آمد.مادرم را کناری کشاند و خواست که نرویم خانه تا مادر شوهر و خاله شوهر و زندایی شوهرش بروند و آرام چیزهایی گفت و مادرم به صورتش سیلی کوچکی زد و شورا را خبر کرد.
جلسه ای متشکل از دیگر عمه ها و زن عمو و مادرم تشکیل شد.آن ها که فکر می کردند که من اطلاعی از چگونگی عروسی کردن(!) ندارم می گفتند که در کلاس یادشان داده اند و میدانند که باید چگونه عروسی کنند.رسمشان است خوب.مادرم می گفت نمی شود که کسی در این شب خانه آدم بماند و این دوره و زمانه چه کسی این کار ها را می کند؟شاید آنها نخواهند همین امشب کاری کنند بنابر این همه نشستند تا جبهه رغیب، میدان را خالی کند.
دوست عمه ام می خواست به زور خواهرش را ببرد که مادر شوهر می گفت وا نمی شود من کجا بروم؟حتما حتما باید با خاله بزرگه و زندایی اینجا بمانم .شاید بچه ام آبی چیزی بخواهد و اصرار می کرد که سریع جایمان را در اتاق کناری اتاق خواب بیندازید و من می روم که لباس هایم را عوض کنم.
ناگهان داماد از اتاق بیرون آمد .به زبان خودشان با مادر صحبت کرد و او راضی به رفتن شد.اما موقع خداحافظی بلند و جوری که همه بشنوند گفت :«الف!ازت نمی گذرم.من آرزو داشتم که امشب را برای تو ببینم اما نگذاشتند .»
ما هم در ساعت ۴ صبح صحنه را ترک کردیم و تنهایشان گذاشتیم تا عروسی کنند.
-
محسن افشانی بازیگر سینما تلویزیون به خاطر حمل سلاح در پیج اینستاگرام خودش ب
-
ماجرای تیراندازی در فرودگاه مهرآباد/ آیا داعش در این حمله دست داشته است؟
-
بررسی گروگانگیری در بیمارستان به علت عدم پرداخت هزینه
-
علت فراموش کردن ۲۵ مسافر هواپیما توسط خلبان+پیام عذرخواهی
-
وضعیت خسارت و تعطیلی مدارس بر اثر سیل در آذربایجان شرقی+عکس
اخبار
آرشیو-
چذابه امروز وضعیت مرزهای عراق آخرین وضعیت مرزهای خوزستان شلمچه مهران
آخرین وضعیت مرزهای عراق شلمچه باز و چذابه موقتا بسته شد / تلاش برای رفع مشکل ادامه دارد استاندار خوزستان: پایانه مرزی شلمچه برای تردد زائران اربعین حسینی باز است همچنین مرز چذابه به صورت موقت از سوی کشور عراق بست...
-
ندیم امیری ؛ بازیکن افغانتبار تیم ملی فوتبال آلمان کیست و چطور به این تیم دعوت شد؟
-
سود نجومی که بانک ها از وام مردم به جیب میزنند!
-
خانواده میترا استاد نجفی را بخشیدند!
-
والیبال بازی کردن گلزار و علی کریمی در باشگاه
گالری عکس
آرشیو-
کافه اینستا با فریبا نادری زن ستاره مشهور ایرانی
اینستاگرام فریبا نادری | بازیگر معروف | فریبا نادری | اینستاگرام | بازیگر | تصویر | آخرین | اینستا کافه اینستا با فریبا نادری دراین قسمت از کافه اینستا مروری داریم بـه آخرین فعالیت هـای زن فری...
-
مدگردی با سحر قریشی | جالب ترین استایل های سحر قریشی
-
متن های تبریک تولد+ عکس نوشته خاص تولدت مبارک عشقم
-
عکس نوشته و جملات سنگین و معنا دار | سخنان بزرگان
-
سوپر استارها در کنسرت مهران مدیری | خواندن ترانه سوغاتی مرحوم هایده