اطلاعیه سایت
حتما عناوین زیر و مطالب انتهای صفحه را ببینید !!!
رکورد بیشترین لایک عکس در اینستاگرام توسط سلبریتی جنجالی شکسته شد + عکس
معما و تست هوش عبور از رودخانه + پاسخ
محمد رضا گلزار و مهناز افشار کنار دیگ نذری اربعین + عکس
حضور علی کریمی در برنامه خندوانه رامبد جوان
جدیدترین عکس ساره بیات / حامد بهداد در سفر به کانادا + تصاویر
تصاویر زننده و داغ چکامه چمن ماه و مانی کسرائیان + GEM
تصاویر جذاب مدلینگ شدن بهنوش بختیاری برای برند پاندورا
عکس های مدلینگ شدن آناهیتا نعمتی
عکس های جدید پوریا پور سرخ و مهراوه شریفی نیا بازیگران سریال کیمیا
جنایت جدید داعش : نصف کردن خبرنگار سوری از وسط + عکس
ماجرای کادر پزشکی بیمارستان خمینی شهر اصفهان و بخیه صورت کودک فقیر + کاریکاتور
اندیشه فولادوند كه برای بسیاری از مخاطبانش علاوه بر بازیگری با دنیای شعر و شاعری شناخته میشود، در فیلم سینمایی «گاهی» بازی كرده است. فیلمی كه بدون دوربین و به صورت سلفی فیلمبرداری شده است.
مصاحبه جدید و متفاوت اندیشه فولادوند
اندیشه فولادوند كه برای بسیاری از مخاطبانش علاوه بر بازیگری با دنیای شعر و شاعری شناخته میشود، در فیلم سینمایی «گاهی» بازی كرده است. فیلمی كه بدون دوربین و به صورت سلفی فیلمبرداری شده است. فولادوند علاوه بر اینها به تازگی با سریال «پشت بام تهران» هم بازی كرده است. خبرآنلاین، با این بازیگر سینما و تلویزیون درباره «گاهی» و حاشیههای «پشت بام تهران» گفتوگویی داشته كه در ادامه میخوانید.
شما در جشنواره امسال با «گاهی» حضور داشتید. یك فیلم سلفی. چه شد كه بازی در این فیلم متفاوت را پذیرفتید؟
ماجرای فیلم حدود دو سال و نیم پیش به تهیهكنندگی شخص دیگری با تركیب بازیگران دیگری با من مطرح شد. البته آن زمان هم من برای همین نقش دعوت شدم. خیلی از ایده فیلمنامه خوشم آمده بود و خیلی دوست داشتم نتیجه این اثر را ببینم.
بسیار دلباخته این ایده شده بودم. در بازیگری خیلی تجربه جذابی است كه یتوانی در یك لحظه به جای فیلمبردار باشی. متاسفانه آن سال به دلایلی كه من در جریان جزئیاتش نیستم آن كار متوقف شد یعنی تهیهكننده با آقای رحمانی دچار مشكل شد و كار در پیشتولید متوقف شد و گروه كاملا از هم پاشید.
چه اتفاقی افتاد كه بعد از این مدت دوباره كار فیلم از سر گرفته شد؟
در تمام این دو سال و نیم من گه گاه به این فیلم فكر میكردم و آشنایی زیادی هم با عوامل نداشتم كه از سرنوشت فیلم سراغی بگیرم. بعد از دو سال و نیم متوجه شدم كه تهیهكننده دیگری میخواهد همان فیلمنامه را بسازد و من خیلی خوشحال شدم كه این ایده بعد از دو سال و نیم بامن مطرح شد و دوباره برای همان نقش دعوت شدم و وقتی به این كار پیوستم شانس این را داشتم كه در كنار دو تن از بازیگرانی كه طرفدار آنها هستم، قرار بگیرم.
فریبرز عربنیا كه عزیز سینمای ایران است و خانم عاطفه نوری كه از دوستان قدیمی من هستند. من به كارگردان و تهیهكنننده گفتم این نقش را فقط باید عاطفه نوری بازی كند كه خوشبختانه دوستان پیگیری كردند و خانم نوری به تهران آمدند.
بازخوردهای تماشاگران «گاهی» در ایام جشنواره فیلم فجر چطور بود؟
راستش ما انتظار داشتیم موقع اكران برای اصحاب رسانه، تعدادی به این كار نظر مثبت داشته باشند و تعدادی نظر منفی. اصلا فكر نمیكردم مردم عادی هیجانی برای دیدن این فیلم داشته باشند.
من در صفحه اینستاگرامم هر شب گزارش جشنواره را میدادم و تقریبا در تمام اكرانهای مردمی «گاهی» شركت كردم. از مردم استقبال خیلی گرمی دیدم. حتی در سینما آزادی جمعیت به اندازهای بود كه ما تقاضای سانس فوقالعاده كردیم.
كه این درخواست شما عملی نشد.
در كمال تعجب و به دلیل یك سری مسائل حاشیهای دوستان تقاضای ما را رد كردند. با وجود اینكه برای فیلمهای دیگر این امكان فراهم شده بود. رئیس سینما آزادی بعدها در یك نامه رسانهای دلایل رد درخواست ما را بیان كردند ولی من باز هم قانع نشدم چون برای فیلمهای دیگر این شرایط فراهم شده بود و سانس فوقالعاده برایشان برگزار شد. استقبال مردم خیلی زیاد بود. در حدی كه من تعجب كردم.
به نظر شما دلیل این استقبال گرم چه بود؟
شاید به این خاطر كه هرچند این فیلم از لحاظ فرمی یك كار جدید محسوب میشود ولیكن در درامی كه در آن شكل میگیرد از نوع كلاسیك است و به یك تراژدی ختم میشود و داستان در تماشاچی عام كشش داستانی ایجاد میكند.
چون تماشاچی عام خیلی مجذوب فرم جدید نمیشود و بیشتر قصه را دنبال میكند. در اكرانی كه در كاخ میلاد هم داشتیم، اصحاب رسانه در سكوت و رضایت فیلم را تماشا كردند. چون معمولا این افراد با ترك سالن یا كف زدن اعتراض خود را به فیلم نشان میدهند ولی در اكران «گاهی» سالن تقریبا پر بود و فقط سی نفر سالن را ترك كرده بودند.
شما در اكرانهای مردمی در ایام جشنواره جشن امضای كتاب هم داشتید.
خیلی دوست داشتم خانم نوری و آقای عربنیا در این زمان تهران میبودند. چرا كه حضورشان در این بازه زمانی به تهییج تماشاگر كمك زیادی میكرد. متاسفانه در حال حاضر هردوی این عزیزان خارج از ایران هستند. من سعی میكردم جای خالی این عزیزان را پر كنم.
مثلا قبل از اكران «گاهی»جشن شعرخوانی و امضای كتاب برگزار میكردم. دوستانی كه به شعرهای من علاقه داشتند برای تماشای فیلم تشویق میشدند. تلاش میكردم بین ادبیات و سینما و جشن كتاب و سینمای ایران نوعی همآمیزی برقرار كنم.
فكر میكنید «گاهی» در اكران عمومی هم موفق باشد؟
واقعا قابل حدس نیست. چون اینكه چطور اكران بگیرد، خیلی مهم است. چون همین اكران در گروه هنر و تجربه هم مهم است كه در چه فصلی و چه زمانی صورت بگیرد. من از آقای پوركیان تهیهكننده كار نقل قول میكنم. براساس آخرین صحبتی كه در جشنواره با ایشان داشتم، گفتند برای اكران در گروه هنر و تجربه در ایام نوروز پیگیری میكنند.
ولی با همه اینها چون «گاهی» فیلمی است كه به حق در گروه هنر و تجربه اكران میشود یعنی واقعا تلفیقی از هنر و تجربه است و در گروه درستی اكران میشود، فكر میكنم اكران راضیكنندهای هم داشته باشد.
جشنواره امسال را به طور كلی از مدیریت و اجرا تا فیلمهایی كه در آن شركت داشتند، چگونه دیدید؟
من امسال با همه وجود درگیر اكران «گاهی» بودم و برخلاف سالهای گذشته موفق نشدم فیلمهای زیادی را ببینم. فقط یكی دو تا فیلمها را دیدم اما با نقدهایی كه خواندم و اخباری كه ازدوران تهیه فیلمها داشتم و در جریان داستانهایی كه فیلمنامهها روایت میكنند بودم، به نظرم جشنواره معدل خوبی داشت، اما غافلگیركننده نبود. یعنی ما هنوز در فضای همان جشنوارههای ۴ یا ۵ سال پیش هستیم.
فضای فیلمها اكثرا آپارتمانی است یا فیلمها قصههایی دارند كه اصلا مناسب روایت شدن در سینما نیست. یعنی شاید اگر این قصهها در یك فیلم كوتاه روایت شوند یا به یك تلهفیلم تبدیل شوند خیلی جذاب باشند ولی سینما یكسری جذابیتها دارد كه من از بین فیلمهایی كه تماشا كردم، این جذابیتها را در «بادیگارد» دیدم.
بعد از مدتها احساس كردم فیلمی را دیدم كه من را دوباره با جادوی سینما آشنا میكند. همهچیز در «بادیگارد»، سینما بود. همهچیز در «بادیگارد» اندازه است. برای دیدن این فیلم باید حتما به سینما بیایی و آن را روی پرده سینما ببینی ولی متاسفانه شصت تا هفتاد درصد فیلمها دچاراصطلاحی شده ند كه یكی از منتقدان ما ابداع كردهاند به نام سندروم فرهادی.
چندین سال است كه فیلمها در سینمای اجتماعی كه بهخصوص در نه سال گذشته بسیار قوت گرفته و تقریبا به سینمای اصلی ما تبدیل شده، همه یكسان شدهاند و به یك فضاهای تكرار شونده ارزان، تك لوكیشن و آپارتمانی تبدیل شدهاند. تنوع ژانر نمیبینیم. مثلا ده فیلم را میبینی و فكر میكنی همه آنها را یك نفر ساخته است. سینما یعنی اگر فیلمی را روی پرده نبینی، همهچیز را از دست بدهی.
الان فیلمهای زیادی ساخته میشود كه شما آن را به راحتی میتوانی مثل تلهفیلم در دستگاه تلویزیون منزلت ببینی. ما فیلمهای اشتباهی را برای سینما تولید میكنیم. این فیلمها كارهای درجه یكی هستند. ولی اكثرا به درد سینما نمیخورند. یكی از جاذبههای سینما جاذبههای تصویری است.
اگر قرار است فضای آپارتمانی ببینیم میتوانیم در صفحه لب تابمان هم ببینیم و نیازی نیست در صف بایستیم و بلیت سینما بگیریم. نكتهای هست كه میخواهم بگویم این است كه معدل بازیگری در سینمای ایران از تمام معدلهای ابعاد سینمای ایران بالاتر است. یعنی معدل بازیگری از كارگردانی بالاتر است یا معدل بازیگری از فیلمنامهنویسی صد پله بالاتر است.
در سه چهار سال گذشته شاهد موارد بسیاری از بازیهای شاهكار و همپا با سینمای جهان در سینمای ایران بودهایم ولی متاسفانه همان مشكل همیشگی یعنی ضعف فیلمنامه باعث میشود سینمای ایران نتواند معدل كلی خوبی داشته باشد.
شما جدیدا در تلویزیون هم سریال «پشتبام تهران» را داشتید كه امشب به پایان میرسد.
تلویزیون برای بازیگرانی كه بیشتر در سینما كار میكند، تجربه بسیار جالبی است. چون مدیوم سینما با تلویزیون فرق میكند. كار در تلویزیون سبك زندگی شما را به عنوان بازیگر تغییر میدهد.
مخاطب سینما یك مخاطب معینی است و فیلمی كه یك و نیم میلیارد تومان بفروشد را پانزده میلیون نفر دیدهاند ولی در ساعت كمبیننده تلویزیون، یك سریال به صورت میانگین پانزده میلیون بیننده دارد. این مساله برای آدمی مثل من كه دوست دارم زندگی آرامی داشته باشم و سرم در لاك خودم باشد، تجربه خیلی ترسناكی است.
چطور شد كه بازی در نقش هاله را پذیرفتید؟
من این قصه را خواندم و در ابتدا نمیدانستم كه «هاله» به شخصیت اصلی فیلم تبدیل میشود. آقای نعمتا… از دوستان قدیمی من هستند. ایشان در مقام نویسنده از من دعوت به كار كردند چون من با كارگردان و تهیهكنندهكار آشنایی نداشتم.
شخصیت «هاله» برای من بسیار پیچیده و جذاب بود و از من بسیار دور بود و به همین دلیل بازی در این نقش بسیار سخت و ریسكی بود.
یك دفعه به خودم آمدم و دیدم یك سال كاری است كه من سر این كار هستم چون همانطور كه میدانید سال كاری ما از ابتدای پاییز تا انتهای زمستان است. پنج ماه و نیم در خدمت پروژه بودم.
بازتاب این سریال در بین مردم چطور بود؟
بازتاب كار در بین مردم برای من بسیار عجیب بود. خود من به دلیل مشغلههای زیادی كه دارم، فرصت تماشای برنامههای تلویزیونی را ندارم و فقط مشتری اخبار آن هستم. به همین دلیل تصور نمیكردم كه مردم به این میزان تلویزیون تماشا میكنند.
این میزان استقبال اصلا برایم قابل حدس نبود. تجربه خیلی جالب بود. پایان كار كمی برای من غمانگیز بود ولی به یمن لطف و عشق مردم آن اندوه و غمی كه برای من پیش آمده بود، از بین رفت و الان حال بهتری دارم.
چه اندوهی؟
یك ماه قبل از اینكه این كار بخواهد به پایان برسد ما دایما برای پایان آن در حال گفتوگو بودیم. یك بار آقای نویسنده یك پایانی را نوشتند كه ما آن را فیلمبرداری هم كردیم. ولی آنقدر همه بر روی این كار حساسیت داشتند، بعد از چند روز گفتیم كه این فرجام به درد این قصه نمیخورد. آقای نعمتا… هم رفتند و به پایان دیگری فكر كردند و حدود ۲۵ روز قبل از پایان زمان فیلمبرداری قسمتهای پایانی را نوشتند كه به نظر من یك درام سلامت و بسیار زیبا بود.
یازده روز به انتهای كار، من یك مشكل عمیق و شدید حقوقی با تهیهكننده این سریال سركارخانم زینب تقوایی پیدا كردم. این مشكل من از حدود دو ماه قبل شروع شده بود و حل نمیشد و چون به روزهای پایانی كار نزدیك میشدیم به اوج خودش رسیده بود و منجر به اختلافی یكی دو روزه بین من و تهیهكننده پیش آمد.
مدیر تولید كار یك قراری گذاشتند و مشكل من و تهیهكننده كار به صورت كامل حل شد و این مساله تمام شد. بعد از این ماجرا ده روز زمان باقی مانده بود و من سكانسهای زیادی برای بازی كردن داشتم.
در این ده روز من هرچقدر منتظر شدم كه برای ادامه كار با من تماس بگیرند، خبری نشد. هفت روز به این صورت گذشت. خیلی عجیب بود كه من هفت روز استراحت داشته باشم چون در پنج ماه كار دو روز هم استراحت نداشتم. به همین دلیل روز هشتم خودم به مدیر تولید زنگ زدم. چون قرارداد من فسخ نشده بود و هنوز با پروژه در قرارداد بودم.
بعدها فهمیدم آقای سعید نعمتا… نویسنده سریال بنا به مسالهای كه خودشان داشتند و من نفهمیدم چه چیزی باعث شد كه دوستان تصمیم گرفتند فرجام شخصیت هاله را فیلمبرداری نكنند. چون من خیلی همكاری خوبی با این گروه داشتم و اقای نعمتا… و خانواده محترمشان از دوستان قدیمی من هستند، واقعا متوجه نشدم چرا این مساله پیش آمد.
پس اینطوری پایان «پشتبام تهران» تغییر كرد.
بله. مهمترین سكانسهای پایانی سریال حذف شد. مساله حقوقی من حل شده بود و قرارداد هم فسخ نشده بود. دوستان تهیهكننده به طور كامل حقوق من را پرداخت كردند ولی آقای نعمتا… در یك اقدام احساساتگرایانه به متن خودشان یك خصومتی را ورزیدند.
مساله اصلا اندیشه فولادوند نیست. آقای نعمتا… نویسنده بسیار ماهری هستند و فرجامی كه برای كار تعریف كرده بودند، بسیار زیبا بود. متاسفانه متوجه شدم به جای همه سكانسهایی كه فیلمبرداری نشده، نریشن گذاشتهاند.
رسانهای شدن این مساله برای شما حاشیه نداشت؟
من وكیل خصومت آقای نعمتا… با متن خودشان نیستم ولی مجبور بودم این موضوع را رسانهای كنم. كار من ادبیات است و هیچكس از من نمیپذیرد كه درامی را بازی كنم كه این میزان كشش داستانی دارد و شخصیت من ناقص بماند.
مساله حضور من نیست و نقد من یك مساله تخصصی است. این درام یك درام سلامت بود و متاسفانه در نهایت این اتفاق افتاد.
كسی برای این مساله پا پیش نگذاشت تا ماجرا را حل و فصل كند؟
خیلی از مدیران ومسئولان تلویزیون وارد ماجرا شدند و خیلی هم به من لطف داشتند ولی دیر شده بود. زمانی همه متوجه این موضوع شدند و كه فیلمبرداری رو به اتمام بود و نمیشد كار كرد. به همین دلیل من مقداری آزرده شدم. بهویژه كه به آقای نعمتا… اعتماد خیلی زیادی داشتم وگرنه من برای متنی كه تعریف نشده باشد كه قرارداد نمیبندم.
من برای این سریال زحمت خیلی زیادی كشیده بودم و همانطور كه میدانید سالانه در جشنواره سه یا چهار فیلم دارم و امسال فقط «گاهی» را داشتم. چون تمام سال با عشق مشغول بازی در «پشتبام تهران» بودم.
شما به تازگی به پروژه «مرداد» پیوستهاید. نقش شما در این كار چطور است؟
راستش بر اساس قرارداد حق ندارم خبری را از پروژه منتشر كنیم. ولی در همین حد به شما بگویم كه كار فوقالعاده است و یكی از بهترین فیلمنامههایی است كه من در دو سه سال گذشته خواندهام و اینكه جناب آقای كامیار، كارگردان كار یك حقوقدان هستند و نگاهی كه به زندگی انسانها در جامعه و معضلات اجتماعی دارند، برای من بسیار جذاب است.
علاوه بر این نقش من در این كار بسیار ریسكی است و برایش هیجان دارم و اگر درست دربیاید، میتواند محصول تمام تجربیاتی باشد كه در این یازده سال در سینما به دست آوردهام.
-
محسن افشانی بازیگر سینما تلویزیون به خاطر حمل سلاح در پیج اینستاگرام خودش ب
-
ماجرای تیراندازی در فرودگاه مهرآباد/ آیا داعش در این حمله دست داشته است؟
-
بررسی گروگانگیری در بیمارستان به علت عدم پرداخت هزینه
-
علت فراموش کردن ۲۵ مسافر هواپیما توسط خلبان+پیام عذرخواهی
-
وضعیت خسارت و تعطیلی مدارس بر اثر سیل در آذربایجان شرقی+عکس
اخبار
آرشیو-
چذابه امروز وضعیت مرزهای عراق آخرین وضعیت مرزهای خوزستان شلمچه مهران
آخرین وضعیت مرزهای عراق شلمچه باز و چذابه موقتا بسته شد / تلاش برای رفع مشکل ادامه دارد استاندار خوزستان: پایانه مرزی شلمچه برای تردد زائران اربعین حسینی باز است همچنین مرز چذابه به صورت موقت از سوی کشور عراق بست...
-
ندیم امیری ؛ بازیکن افغانتبار تیم ملی فوتبال آلمان کیست و چطور به این تیم دعوت شد؟
-
سود نجومی که بانک ها از وام مردم به جیب میزنند!
-
خانواده میترا استاد نجفی را بخشیدند!
-
والیبال بازی کردن گلزار و علی کریمی در باشگاه
گالری عکس
آرشیو-
کافه اینستا با فریبا نادری زن ستاره مشهور ایرانی
اینستاگرام فریبا نادری | بازیگر معروف | فریبا نادری | اینستاگرام | بازیگر | تصویر | آخرین | اینستا کافه اینستا با فریبا نادری دراین قسمت از کافه اینستا مروری داریم بـه آخرین فعالیت هـای زن فری...
-
مدگردی با سحر قریشی | جالب ترین استایل های سحر قریشی
-
متن های تبریک تولد+ عکس نوشته خاص تولدت مبارک عشقم
-
عکس نوشته و جملات سنگین و معنا دار | سخنان بزرگان
-
سوپر استارها در کنسرت مهران مدیری | خواندن ترانه سوغاتی مرحوم هایده