هر انسانی مرتکب اشتباه می شود ؛اما فقط انسان های احمق اشتباه خود را تکرار می کنند.(سیسرون)
خوش آمدید - امروز : شنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
  • خرید کتاب از گوگل
  • چاپ کتاب PDF
  • خرید کتاب از آمازون
  • خرید کتاب زبان اصلی
  • دانلود کتاب خارجی
  • دانلود کتاب لاتین
  • A
    خانه » اخبار » اخبار جامعه و عمومی » چرا حوزویان جوان هم به دنبال سلبریتی شدن هستند؟!

    چرا حوزویان جوان هم به دنبال سلبریتی شدن هستند؟!

    به‌نظر می‌رسد در اینترنت برخی‌ از حوزویان جوان به دنبال سلبریتی شدن هستند، این مسئله از کجا ناشی می‌شود و چه پیامدهایی می‌تواند داشته باشد؟

    چرا حوزویان جوان هم به دنبال سلبریتی شدن هستند؟!

    به نظر می رسد در اینترنت بعضی از حوزویان جوان به دنبال سلبریتی شدن هستند، این مسئله از کجا ناشی می شود و چه پیامدهایی می تواند داشته باشد؟

    چگونگی بروز و ظهور سلبرتی ها و واکنش‌ها آن ها و همچنین گستره تاثیرگذاری شان

    سلبریتی ها یا صورت ها در تمام طول تاریخ در کنار اندیشمندان حضور داشته و حتی با آنها زندگی مسالمت آمیزی داشته اند. منتها از روزی که پای رسانه به میان آمد این سلبریتی ها بودند که دست بالا را گرفتند و جهت همه چیز تجویز کردند. از نوع پوشش و سبک زندگی گرفته تا نحوه مواجهه با اندیشه ها و اتفاقات روز. سلبریتی ها حتی نوع تصویر العمل ما به جریانات سیاسی و اجتماعی را هدایت کرده و جهت ما سیاست مدار هم تعیین می کنند. آنها به نوعی ابزار کاپیتالیسم و نئولیبرالیسم هستند تا به کمک آن ها بهره برداری از تکه بزرگتری از بازار سرمایه جهت سرمایه داران محقق شود و در این مسیر خودشان بی آنکه بدانند به گونه ای واکنش‌ها می کنند که سیستم سرمایه و قدرت می خواهد و جامعه و توده را هم با خود همراه می کنند. تقی آزاد ارمکی (جامعه شناس و استاد تمام جامعه شناسی دانشگاه تهران) به سوالاتی راجع به چگونگی بروز و ظهور سلبرتی ها و واکنش‌ها آن ها و همچنین گستره تاثیرگذاری شان در جریان یک کنش پاسخ داده است.

    عبارات مهم : ایرانی – فرهنگ
    مشروح این گفت وگو را در ذیل می خوانید:

    – به نظر می رسد سلبریتی ها در حال قورت دادن جامعه هستند. آنها با پررنگ کردن پرسشها و محتواهای سطحی و میان مایه جامعه را از تفکر و فرهنگ اصیل دور کرده اند. آیا آنها در جامعه تا این ضریب نفوذ دارند تا آنجا که در همه پرسشها حتی سیاست ورود کرده و هدایت توده را با کمترین دانش به دست می گیرند؟

    مگر سلبریتی ها جامعه را از کتاب و فرهنگ و اندیشه دور کرده اند که این مسئله را به گردن آن ها می اندازیم؟!

    چرا حوزویان جوان هم به دنبال سلبریتی شدن هستند؟!

    چه کسی می گوید افرادی که اشخاص مطرح و محبوب هستند و نقش صورت را به خود می گیرند، عامل فاصله گرفتن مردم از فرهنگ و علم و اخلاق هستند؟

    این ها در یک شرایط نابهنجار، خودی نشان می دهند نه اینکه خودشان این شرایط نابهنجار به وجود آمده باشند. درواقع این ها محصول شرایط نابهنجار اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی جامعه هستند و جهت همین هم نجات بخش جلوه می کنند. سلبریتی ها آمده اند که جامعه را نجات بدهند نه اینکه آن را منحط کنند.به همین دلایل باید به سراغ عوامل دیگری برویم و بپرسیم:

    چه کسانی در این کشور ضربه اساسی را به اخلاق عمومی و دین زده اند؟

    چه کسانی حوزه علم و اندیشه را از دانشمندان و منتقدان و متفکران تهی کرده و به جای آن ها شخصیت های بدلی تولید کرده اند؟

    به‌نظر می‌رسد در اینترنت برخی‌ از حوزویان جوان به دنبال سلبریتی شدن هستند، این مسئله از کجا ناشی می‌شود و چه پیامدهایی می‌تواند داشته باشد؟

    زیرا وجود همین شخصیت های بدلی، ظاهر هایی مانند سلبریتی ها را گسترش داده و می دهند.

    باید بررسی کنیم چرا در جامعه ای که داعیه دین و علم و اخلاق دارد و به لحاظ تاریخی هم اهل اندیشه و دانش بوده، کمترین تصمیاتش براساس عقلانیت و دین است؟

    کمترین تصمیم گیری ها و داوری ها در کشور ما داوری فنی و حرفه ای ست. در جامعه ما هیچ داوری فنی و حرفه ای گوش شنوا ندارد و کمترین نقدها و کارشناسی های فنی در سیستم مدیریتی وارد می شود و همین مقدار اندک را هم کسی نمی خواند. سیستم مدیریتی فعلی ما تنها براساس یکسری بایدها و نبایدها و آموزه ها عمل می کند و همین ها منشاء به هم ریختگی نظام اجتماعی ما شده است است.

    وقتی هم که ما یک جامعه به هم ریخته داریم، می تواند این به هم ریختگی تکرار شود و از دلش فروپاشی تمام عیار اتفاق بیفتد. جامعه ما به علت حیات مدرن و تنوع عرصه های موثر و تصمیم ساز میل به همگرایی بیشتری دارد تا انفکاک و واگرایی. حوزه های هنر، ورزش، سیاست، ادبیات و دین نیروهای متکثری دارند که بخش های رسمی و فنی و مدیریتی ارزش در جهت تخریب عمل کرده اند و آلترناتیوشان با رویکرد همگرایانه در متنی کنش نشان می دهد که امکان سامان اجتماعی و همگرایی وجود ندارد. این صورت ها و شخصیت های مهم در حوزه های متفاوت براساس ضرورتی تحت عنوان همگرایی به وجود آمده اند تا نجات بخش باشند. منتها چون ظرفیت کافی ندارند توانایی سامان دهی و همگرایی پیدا نمی کنند.

    – آیا می توان گفت پدیده ستاره سازی و سلبرتی سازی همان فرهنگ اسطوره سازی شرقی هاست؟ اگر نه، که قطعاً چنین نیست، اسطوره سنتی و سلبرتی مدرن چه تفاوتی با یکدیگر دارند؟

    نه این افراد هرگز به چنین ساحت و جایگاهی نمی رسند، چون هم خودشان آدم های کوچکی هستند و هم دغدغه هایشان کوچک است و البته متن و بستر موجود توانایی تبدیل کردن یا تبدیل شدن به اسطوره را هم ندارد. به همین علت این آدم ها زیاد شخصیت های بدلی هستند که در عالی ترین حالت شبه مهم، شبه دانشمند و شبه روشنفکر و … هستند. طبیعتا هم چون آدم های بدلی و نیم بندی هستند، کنش های نیم بند انجام می دهند. از آن طرف هم جامعه ای درست کردیم به هم ریخته که همزمان میل به نابسامانی و همگرایی در آن وجود دارد و چنین جامعه ای، احساساتی و هیجانی هست. جامعه هیجانی هم تنها اشخاص هیجانی و آن هایی که پاسخ ها و تصویر العمل هایی هیجانی نشان می دهند را می بیند و توجهی به آدم های مهم که پاسخ های فنی و دقیق و سخت می دهند، ندارد. در این میان نوعی همگرایی میان ساحت هیجانی جامعه و این افرادی که هیجان ساز هستند و از هیجان استفاده می کنند، به وجود می آید و این شخصیت ها طرفدار پیدا می کنند. طرفداران آن ها هم آدم هایی هیجانی، تند و سریع و مقطعی هستند که به دنبال دستاوردهای آنی هستند.

    سیستم مدیریتی فعلی ما تنها براساس یکسری بایدها و نبایدها و آموزه ها عمل می کند و همین ها منشاء به هم ریختگی نظام اجتماعی ما شده است هست. به همین علت به محض اینکه در حوزه هنر چنین ظاهر شخصیتی پیدا می شود، به اصطلاح یک واویلا به راه می افتد. منتها وایلایی محدود و کوتاه که سریع از بین می رود.

    نگاه کنید در همین سینما تاکنون چقدر صورت درست شده است و چقدر فروغ پیدا کرده اند ولی آخر یافته اند؟!

    نداریم فردی را که ۴۰ سال ممتد پرفروغ باقیمانده باشد و وجه سلبریتی بودنش هم همچنان ادامه داشته است. در فوتبال هم آدم هایی را نداریم که سه یا چهار دهه توانسته باشند بمانند و تعیین کننده باشند.

    چرا حوزویان جوان هم به دنبال سلبریتی شدن هستند؟!

    – به نظر می رسد امروز حتی حوزویان جوان علی رغم سنت های گذشته حوزه، به دیده شدن و تایید ازسوی دیگران فکر می کنند و به نوعی در اینترنت بعضی ارزش به دنبال سلبریتی شدن هستند، این مسئله از کجا ناشی می شود و چه پیامدهایی می تواند داشته باشد؟

    در حوزه دین هم آدم هایی وارد شده است اند که نه مجتهد هستند، نه فقیه اند و نه مورخ، منتها ناطق هستند و می توانند مناقشه ها را هیجانی مطرح کنند و راه حل های راحت و پاسخ های راحت پیدا کنند. حمله هایی که به مسائل جنسی، دین داری، سبک عزاداری و خیلی مباحث دیگر می شود از طرف این دسته از افراد مطرح می شود که در فضایی احساسی و هیجانی شکل گرفته و پاسخ دقیقی هم به پرسشها نمی دهند. همین ارائه پاسخ های راحت و بیان هیجانی باعث می شود که این افراد مخاطب عام پیدا کنند و به اصطلاح قیل و قالی به وجود بیاورند، ولی این قیل و قال نمی تواند جهت تاریخی و اجتماعی کشور عزیزمان ایران را بسازد و معرفی کند.

    مداحان را که از این دسته افراد در بین ارزش زیاد می بینیم، نگاه کنید. کدامشان توانسته اند جهت دهی فرهنگ و دین کشور عزیزمان ایران را بسازند؟!

    این ها زیاد فضا را احساسی و هیجانی می کنند و دین را هم از کانون مهم خودش خارج می کنند و تنها فضاهای مراسمی و آیینی را افزون می کنند تا فضای عقلانی را. البته همین مسئله هم اگر استمرار پیدا کند (هرچند امکان ادامه و حضور مستمر ندارد) از سوی فقها و مجتهدان با یک مقاومت روبرو می شود که البته چون فقها می دانند امکان ادامه طولانی مدت چنین فضایی وجود ندارد بعد مقاومتی هم شکل نمی گیرد.

    سلبریتی ها و مدل ها چه آسیبی جهت فرهنگ بشریت دارند؟ این صورت زدگی در جامعه چه تبعاتی به دنبال خواهد داشت؟

    بخشی از جامعه که میل به تصویر العمل هایی احساسی و هیجانی و فضای عمومی دارد، پیگیر این افراد بدلی هستند و مصرف کننده کالاهای آن ها در وقت محدود. به همین دلایل چفت و بستی میان بخشی از جامعه و این آدم ها پیدا شده است و شما صداهای زیادی را در جامعه احساس می کنید. ولی در حقیقت این صداها چیزی نمی گویند، کاری نمی کنند و ایده ای را مطرح نمی کنند و آلترناتیوی هم نیستند. جهت همین هم آن ها بیش از آنکه بتوانند عوض کردن ایجاد کرده و راه حل پیدا کنند فضا را دچار خمودگی می کنند. توصیه جالب اینکه مجموعه این آدم ها؛ آدم های متعارضی هستند و علیه همدیگر کار می کنند، نه اینکه منسجم باشند و بتوانند نیرویی جهت عوض کردن و تحول اجتماعی به وجود بیاورند.

    به‌نظر می‌رسد در اینترنت برخی‌ از حوزویان جوان به دنبال سلبریتی شدن هستند، این مسئله از کجا ناشی می‌شود و چه پیامدهایی می‌تواند داشته باشد؟

    شخصیت هایی که در دین هستند علیه سینمایی ها، سینمایی ها علیه فوتبالی ها، فوتبالی ها علیه ادبیات و …

    سلسله مراتبی هم در رسیدن به مقام سلبریتی وجود ندارد و اینطور نیست که طرف مراحلی را پله پله طی کرده باشد و بعد بتوانند یک فضای عمومی و اجتماعی ایجاد کند. جامعه کشور عزیزمان ایران جامعه ای نیست که به این افراد اجازه و وقت چنین کنشی را بدهد و از آن طرف هم فرهیختگان و اندیشمندان و صاحبان حرفه ها و مشاغل که به حاشیه رفته و سرکوب شده است اند، هنوز زنده هستند و مشغول بازی جدید. من اعتقاد دارم این افراد مشغول بازگشایی مسیر جدیدی جهت کنش اجتماعی هستد. به عنوان مثال دانشگاه در کشور عزیزمان ایران به طرق متفاوت مورد ستم واقع شده است است ولی اینطور نیست که دانشگاهیانی که کار دقیق علمی و آکادمیک انجام می دهند، مرده باشند. آن ها همچنان مشغول هستند و زمانی که این فعالیت ها کمی جنبه تاریخی پیدا کند، سر و صدا خواهد کرد. در بحث روشنفکران و اندیشمندان هم همین طور است.

    درست است که روشنفکری کشور عزیزمان ایران با حملات مداحان به حاشیه رفته ولی نابود نشده و در حال طی مسیر دیگری جهت رسیدن به گمشده ایرانی (اخلاق، خانواده ایرانی) هستند.وقتی به واسطه گذر تاریخ این فعالیت ها مطرح شد و مخاطب پیدا کرد، طیف بدلی امروز را به کنار می زند. جهت همین من؛ سلبریتی ها و این آدم های بدلی امروز را بد نمی دانم و آنقدرها هم هولناک و ترسناک نمی بینم شان.

    – پیش تر گستره فعالیت های صورت ها و سلبریتی ها نهایتا هنر و سبک زندگی و مقولات فانتزی مثل مد و .. بود، ولی امروز می بینیم که به عرصه های سیاست، جامعه و اقتصاد هم وارد شده است اند و کنش هایی را هم پی ریزی می کنند. آیا و چگونه سطح تاثیرگذاری سلبریتی ها از عرصه هنر و مقولات فانتری به کنش های سیاسی و اجتماعی زیاد کردن یافته است؟

    این ها کاری نمی کنند. باتوجه به گستره اینترنت و فضای واقعی در جامعه ایرانی باید انتظار این میزان از تخیل گرایی و مصرف این قیبل داده را داشته باشیم و بدانیم در این شرایط چنین جامعه سرپا و معلق و بلاتکلیفی حوزه سیاست و علم و دین هم از این داستان ها متاثر می شوند. منتها این به آن معنا نیست که آن ها کار بزرگی می کنند و اتفاق بزرگی رخ می دهد. در اوضاع موجود عوامل زیادی جهت بازگرداندن شرایط به شرایط واقعی وجود دارد و آن هم الزامات اجتماعی ما هست. جامعه ما هنوز درگیر معیشت و تنظیم خود با شرایط محیطی، منطقه و بین المللی هست. یعنی ثبات و وظیفه ما در نظام اجتماعی مشخص نیست و الزامات اجتماعی مختلفی هم داریم. این میزان از جمعیت فقیر و بیکار؛ اجازه مانور بالا نمی دهد و از همین افراد بدلی هم تنها صدا و قیل و قال می شنویم و خیلی بازی تمام عیاری از این سلبریتی ها نمی بینم و نمی شناسم.

    به عنوان مثال در ماجراهایی که جهت کشور مهم است از مسایل حوزه محیط زیست گرفته تا کودکان، زنان و … شاید اگر تصویر العمل بعضی سلبریتی ها نباشد، بخشی از مردم هنوز نسبت به این ماجرا آگاهی و حساسیت کمتری به خرج می دهند…

    در تمام دنیا چنین مواردی وجود دارد و ما نمی توانیم خودمان را از دنیا جدا کنیم. باید این دوره را طی کنیم و نمی توانیم سدی در برابر آن باشیم. درثانی جامعه ثابت و مستحکم و مقاوم و سامان یافته که نداریم تا مدعی شویم هر فردی در حوزه تخصص خودش اظهارنظر کند. علاوه بر این چنین افرادی و چنین نگاه هایی در تمام دنیا وجود دارند، جهت همین هم است که ترامپ در آمریکا به قدرت می رسد یا در فرانسه مکرون مدیر جمهور می شود یا حتی نخست وزیر انگلیس مگر از کجا و چگونه گزینش شده است است؟

    ما در دنیا تنها نیستیم منتها وحشت نا به جایی داریم که فکر می کنیم این آدم ها همه کار می کنند. درصورتی که سلبریتی ها بیش از آنکه کاری انجام بدهند قیل و قال می کنند. مگر ۷۰ سال نیست در حوزه فوتبال یا هنر و سینما و موسیقی چنین افرادی را می بینیم ولی چه اتفاق بزرگی به واسطه آن ها رقم خورده است؟! نمی گویم که سلبریتی ها در هیچ زمینه ای و در هیچ سطحی کاری از پیش نبرده اند و فعالیتی نداشته اند، ولی در حدی نبوده که بگوییم تاثیرگذاری جدی و هولناکی را رقم زده اند.

    نکته دیگر اینکه جامعه ما یک جامعه جوان هست. جوان؛ هیجان و عشق و طروات و تنوع نیاز دارد. در سیستم رسمی کشور اعم از سیاست، مدیریت و دین که جوان گرایی نداریم و این قشر نیاز دارد تا جایی صدایش شنیده شود. اگر نیروی جوانان را به لحاظ اقتصادی و اجتماعی سامان می دادیم، سلبریتی ها تا این حد تاثیرگذار نمی شدند. مسئله بلاتکلیفی و کارِ نکرده و سیاستِ بد هست. به عنوان مثال در مورد زنان هنگامی که صرفا یک جنبش اجتماعی هیجانی در این باره تولید کرده ایم ولی منطق مورد نیاز را نداریم و جامعه باز نیست که این جنبش در آن نتیجه بدهد، مشخص است که چنین افراد بدلی تعیین کننده می شوند. هنگامی که راه و مسیر کنش های اجتماعی و مدنی را بازنگذاشته ایم، نیروهایی بدلی هیجان درست می کنند حتی ممکن است کنش سیاسی هم انجام بدهند. باید مسئله را جای دیگری ببینیم نه خود این آدم ها.

    ولی ما می بینیم که سلبریتی ها به صرف شهرت و هوادار یا به عنوان نمونه تعداد فالوئر بالا در صفحات اینستاگرام و توییتر به فعال فلان حوزه اجتماعی که سال هاست مشغول کار است توهین می کند. مثل ماجرای آقای کیانیان که فعال محیط زیست از برنامه بیرون رانده می شود، آن هم با لحنی نادرست.

    باز این مسئله نتیجه نابسامانی اجتماعی در کشور عزیزمان ایران است. هنگامی که جامعه ایرانی حزب ندارد سلبریتی ها بازی حزبی می کنند و نقش حزب پیدا می کنند. در این شرایط آیا دیگران نباید جهت خودشان رهبر بسازند و از طریق رهبرانشان بازی کنند. به نظرم سلبریتی که به عنوان نمونه وارد حوزه محیط زیست می شود به نوعی کار خوبی هم انجام می دهد و یک عنوان روی زمین مانده را مهم می کند و توجهات را به عنوان مذکور جلب می کند.

    چرا حوزویان جوان هم به دنبال سلبریتی شدن هستند؟!

    چرا فعالان محیط زیست ما تاکنون کار جدی و قابل تاملی صورت نداده اند؟

    چرا از خودشان شخصیت درجه یک و معیار نساخته اند که حرفشان تعیین کننده باشد؟

    وقتی چنین خلاء هایی وجود دارد چنین افراد بدلی هم از دلش بیرون می آید. در حوزه علم و روشنفکری و دین هم داستان همین هست. کسانی موافق و مخالف علم هستند در این کشور که مغز آدم سوت می کشد. در بحث دین هم عینا همین مسئله را داریم.

    چرا مجتهدان از دین دفاع نمی کنند که بعضی مداحان داعیه ارایه تئوری جهت دین و دفاع از آن را داشته باشند؟!

    وقتی راه و مسیر کنش های اجتماعی و مدنی را باز نگذاشته ایم، نیروهایی بدلی هیجان درست می کنند و حتی ممکن است کنش سیاسی هم انجام بدهند.اگر با تقسیم بندی خادم و خائن هم به این سلبریتی ها نگاه کنیم، آن ها خائن نیستند ولی خادمان خوبی هم نیستند. نگاه خائن و وقت طلب و دزد فرهنگ بودن به سلبریتی ها را درست نمی دانم، آن ها خدم خوبی نیستند و بدلی محسوب می شوند. نتیجه فعالیت آن ها و احساسی کردن فضا هم راه به جایی نمی برد و نتیجه ای نخواهد داشت.

    – اساسا می توان از دست رفتن عقلانیت در جامعه ایرانی را ناشی از همین جولان سلبریتی ها در عرصه های متفاوت سیاسی و اجتماعی و فرهنگی دانست؟

    این ها عقلانیت را در جامعه از بین نبرده اند، از بین بردن عقلانیت در کشور از سوی افراد دیگری اتفاق افتاده و سلبریتی ها محصول و معلول این فضای فاقد عقلانیت هستند.

    – این خوش بینی شما نسبت به وجود سلبریتی ها و نوع تاثیرگذاری هایشان از کجا ناشی می شود، هنگامی که حتی می بینیم آنها در عوض کردن آینده یک انتخابات نیز می توانند نقش ایفا کنند؟

    این بازی ها محدود است و به زودی فروکش می کند. جامعه باید این بازی را ادامه بدهد تا به ضرورت تشکیل حزب برسد. هنگامی که بازی دموکراسی و رای گیری در کشور اهمیت پیدا کند، مجبور می شویم خرید و فروش رای را سامان دهی کنیم. در حال حاضر ما چنین مدیریتی نداریم و مجبوریم چنین افرادی را واسطه قرار بدهیم و سلبریتی ها را به میدان بیاوریم. آقای رئیسی با امیر تتلو دیدار می کند و آقای روحانی سالار عقیلی را با خود به مشهد می برد. یعنی این ها تنها یک ابزار هستند و خودشان هم در این میان منفعت می برند. دیروز علیرضا افتخاری و محمدرضا شجریان بود و امروز این دو نفر و فردا افرادی دیگر. تا هنگامی که حزب نداریم اصلا این قبیل اتفاقات عجیب نیست.

    چه کسی اجازه نمی دهد در کشور حزب تشکیل شود؟

    سیاست مدارها که خودشان میل به به داشتن حزب دارند. این مباحث را فراموش کرده ایم و به سلبریتی ها دشنام می دهیم. ما چاره ای نداریم جز اینکه به عقلانیت تن بدهیم.

    در سایر کشورها هم سلبریتی وجود دارد و فعالیت هایی هم دارند ولی آنجا همه بازی به دست سلبریتی ها نیست و هر کس در حوزه خودش نقش بازی می کند و وارد حوزه سیاسی و … نمی شود.

    سلبریتی در غرب به واسطه اقتصاد سرمایه داری استمرار دارد و فعالیت می کند و این یعنی بالاخره یک عقلانیتی پشت ماجرا وجود دارد، حالا عقلانیت مدرن چپاولگرانه سرمایه داری. در جامعه ما فقدان عقلانیت را شاهد هستیم. در دنیای سرمایه داری براساس منطق زیاد کردن تولید ثروت و مصرف به سلبریتی ها وقت حضور و بروز می دهند اینجا جهت فروپاشی ثروت و تولید و مصرف. مثل اینکه دو نفر سوار اتومبیل بشوند یکی به سمت جلو دیگری به عقب حرکت کنند، هر دو اتومبیل انرژی مصرف می کند و آدم را هم جا به جا می کند و آلودگی هم دارد ولی دو مسیر متفاوت را می روند.

    در کشور ما در عنوان سلبریتی ها معکوس حرکت می کنیم و چون فضای جامعه از عقلانیت خالی هست، آدم های مهم هر حوزه را دیگر اصلا نمی بینیم. در کشورهای توسعه یافته و غربی بنا به منطق سرمایه مدارانه سلبریتی هم وجود دارد و در عین حال افراد اصل و اورجینال هم در عرصه های متفاوت دیده می شوند. درثانی سلبریتی غربی تنها در حوزه های مختص به حرفه خودش بروز و ظهور پیدا می کنند ولی اینجا همه جا به جا می شوند.

    باید حوصله کرد تا این مسئله هم به شکست بینجامد مثل همه تلاش های دیگر، ما در کشور عزیزمان ایران که دولت و سیاست و دین را در کشور شکست داده ایم و حالا نوبت شکست فرهنگ و فرهنگ عمومی هست. از این مرحله نترسیم و اجازه بدهیم این اتفاق بیفتد چون مجبور می شویم که از فردا همه اعم از رضا کیانیان، مهران مدیری، علی دایی، محمود کریمی در حوزه خودشان و سر جای خودشان بنشینند، نه اینکه بازی کل بکنند. اگر همه حوزه ها را به شکست برسانیم شاید و امیدوارم به یک عقلانیتی فکر کنیم. البته در این فضا عقلانیت از اضطرار می آید نه انتخاب. واقعیت هم این است که ما وقت گزینش عقلانیت را از دست داده ایم و نهایتا به اضطرار به عقلانیت می رسیم و تن می دهیم. مثل دموکراسی که در کشور عزیزمان ایران از اضطرار به آن تن داده ایم نهایتا اضطرار باعث می شود به عقلانیت هم تن بدهیم.

    – یعنی اینکه حتی بعضی عزل و راه اندازی ها هم در کشور تحت تاثیر قیل و قال های سلبریتی محور اتفاق می افتد چندان جای نگرانی ندارد و نمی توانیم بگوییم سلبرتی ها همه بازی را در کشور ما به دست گرفته اند؟

    نه اتفاقا بازی مهم را نیروهای پنهان صورت داده اند و این سلبریتی ها گول خورده اند و بدل بازی می کنند. جریان عمده را نیروهایی که پنهان هستند و به حاشیه کشیده شده است اند، به پیش می برند. سیاست کشور را سیاست مداران کشور و افزادی مانند هاشمی رفسنجانی، خاتمی و روحانی و افراد در راس قدرت می سازند ولی در تند یا کند شدن و عمومی کردن سیاست های آنها سلبریتی ها موثر هستند. سلبریتی ها قدرت برساخت ندارند فقط می توانند در یک هیجان قرار بگیرند و دوز هیجان اتفاقات را بالا ببرند. اگر سیاست مدارانی که نام بردم از بازی سیاسی دست بردارند، کنش سیاسی حتی در دوره انتخابات هم اتفاق نمی افتد تا این سلبریتی ها هیجان آن را زیاد کنند. در دانش هم همین است اندیشمندان و روشنفکران در حاشیه فعالیت می کنند. سلبریتی ها هر لحظه لحظه آخر و در قیل و قال های نهایی سر می رسند.

    – حالا سلبریتی ها در فروپاشی جامعه چه نقشی ایفا می کنند؟ آیا می توانند منشاء فروپاشی شوند؟

    بله سلبریتی ها می توانند منشاء فروپاشی بشوند، چون ساحت کنش را تغیر می دهند و از ساحت عقلانی خارج می کنند. اگر اشخاص ملی که همه روی آن توافق داشته باشند در میان سلبریتی ها پیدا شود، به نظرم این ها از نظام سیاسی عبور خواهند کرد و فروپاشی فرهنگی و اجتماعی اتفاق می افتد. کمااینکه بسیاری از انقلاب های رادیکالی که در دنیا اتفاق افتاده به خاطر اشخاص این چنینی بوده هست. بله این خطر وجود دارد ولی آیا سلبریتی ها می توانند دو یا سه صورت ملی معرفی کنند؟ به نظرم امکان چنین اتفاقی وجود ندارد، چراکه هم بین خودشان اختلافاتی وجود دارد و هم اساسا مشروعیت انتقال از این حوزه به آن حوزه را ندارند. به عبارت دیگر سلبریتی ها انقلاب ساز نیستند و تنها فضا را هیجانی تر و مبهم تر می کنند.

    این ها قدرت مطلق نیستند که بتوانند هر کاری را رقم بزنند. جهت همین هم است که نهایتا تمامشان موافق و مدافع یک عنوان و جریان و مخالف عنوان و جریان دیگری می شوند. اول مجوزهایی را از یکسری افراد دریافت می کنند و بعد به جریان وارد می شوند. به بیان بهتر اول به کسانی بله می گویند و به عده دیگر دشنام می دهند و بعد وارد ماجرا می شوند. بعد این ها توانایی شکل دهی به یک حرکت را ندارند و مجبورند آلت دست یکی از دو جناج قرار بگیرند.

    – اصلاً شهرت سلبریتی ها خودساخته است یا دگرساخته؟

    کسب شهرت اتفاق است و در مناسبات درمی آید. یک فردی هنرپیشه موفق، منتقد مهم و فوتبالیست معروفی می شود. فردی که حتی در مخیله اش هم چنین جایگاهی را متصور نبوده هست. این مهم و مشهور شدن ناشی از یک اتفاق و بر حسب مناسبات اجتماعی ما است ولی هنگامی که طرف به شهرت و محبویتی رسید و به اصطلاح بالا آمد، گروه ها برایش نوع بازی را تعریف می کنند و وارد معامله با دیگران می شوند. اتفاقی که در انتخابات ۹۵ افتاد سر زدن به این آدم ها و تشویقشان جهت ورود به بازی که اگر وارد داستان شوید، فلان منافع را کسب خواهید کرد را مورد تامل قرار بدهید. سلبریتی ها زمانی مهم تر جلوه کردند که دیگران از آن ها درخواست ورود به بازی را کردند، نه اینکه خودشان به صورت مدنی به ساخت یک فضای مدنی اقدام کرده باشند و کنش اجتماعی را رقم بزنند. این ها به اتفاق به وجود آمدند، خودشان هم نمی دانستند که آدم مهمی هستند و گروه های دیگر از آن ها جهت ورود به جریانات و کنش ها درخواست کرده اند.

    حسین رضازاده را ببینید که چگونه در این فضا آمد و رفت؟

    فردی که می توانست یک قهرمان ملی باقی بماند ولی جهت کسب یکسری منافع وارد بازی خاصی شد که نهایتا خرابش کرد. خیلی دیگر از ورزشکاران و بازیگران و صورت های معروف و … هم به همین صورت مورد استفاده قرار گرفتند و هنگامی که تمام شدند به حال خودشان رها شدند.

    – با این تفاسیر آیا کنش هایی که سلبریتی ها صورت می دهند با اخلاق همخوانی دارد؟

    نه اصلا کنش های چنین سلبریتی هایی با اخلاق همخوانی ندارد و دغدغه ارزش هم اخلاق نیست. بعضی هاشان البته صدایشان بوی اخلاق و فرهنگ می دهد که همین افراد هم در بین کلیت جریان سلبریتی محور غریبه می شوند. مثلا پرویز پرستویی کسی است که در حاشیه واقع شده است است و نسبت به دیگرانی که چنین ملاحظاتی را ندارند، کمتر وارد گود می شود. اصولا آن هایی که اخلاقی تر هستند به سرعت از دور حلقه سلبریتی ها کنار گذاشته می شوند و به نظر می رسد ماندن در این حلقه نوعی به اصطلاح پدرسوختگی و بی اخلاقی نیاز دارد.

    – آیا می توان سلبریتی سازی را یک صنعت دانست و آیا مسیر صنعتی شدن ساخت سلبرتی در ایران؛ همان شیوه غربی این اتفاق است؟

    بله در کشور عزیزمان ایران هم جریان سلبریتی ها به سمت صنعتی شدن در حرکت هست. بیلبوردها و تبلیغات برندها را نگاه کنید. همه جا یک سلبریتی در حال فروش یک کالا از یک برند مشخص هست. این صنعتی شدن هم کاملا به شیوه غرب است و در آن خرید و فروش و معامله وجود دارد. طرف در ازای دریافت پول می آید و تصویر می گیرد و تبلیغ کالا و حزب می کند. تتلو پول و امتیاز گرفته که با فلان آقا دیدار می کند. در فرآیند معامله و منفعت است که سلبریتی ها ادامه حیات می دهند.

    – در مسیر ساخت سلبریتی و بازی هایی که آنها در عرصه های متفاوت سیاست، فرهنگ و جامعه و حتی اقتصاد صورت می دهند و منافعی هم پشت این داستان ها وجود دارد، جامعه توده و قدرت هرکدام چه سهمی دارند؟

    قدرت از سلبریتی ها استفاده خودش را می برد و در ازایش منفعتی را برایشان مهیا می کند و به آن ها استفاده هم می رساند. منتها توده، عمق فاجعه را نمی شناسد و تا آخر هم نخواهد شناخت. توده اصلا مسئله و دغدغه آشنایی پشت پرده سلبریتی ها را ندارد. توده درگیر ضروریات زندگی ست و در عین حال به دنبال هیجان و کیف هم هست. کیف و هیجان توده هم در همین بازی سلبریتی ها و قدرت به وجود می آید.

    توده که نمی تواند فیلم و تئاتر و کنسرت خوب ببیند یا مسافرت درجه یک برود ولی می تواند جهت سلبریتی کف بزند و جیغ بکشد. در واقع محل لذت و کیف توده همین تماشای سلبریتی ها و هیجاناتی است که به وجود می آورند. در این میان توده کیف می برد و سلبریتی کیف.

    توده با شخصیت سلبریتی تخیلش را بازسازی می کند و به آمال و آروزهایش دست پیدا می کند. توده ایده آل ذهنی و انتزاعی اش را در سلبریتی ها می بیند. کجا فرد عامی می تواند زندگی و زرق و برق را تجربه کند بعد تنها سلبرتی را می بیند و در تخیلش لذت می برد.

    سلبریتی متعلق به جامعه میانگین تا مرفه است بعد می توان گفت اگر جامعه ای در فقر مطلق فرو برود و شدت تبعیض و شکاف از یک حدی گذر کند، سلبریتی ها دیگر مخاطبی نخواهند داشت؟

    اتفاقا جامعه دچار فقر مطلق زیاد به سلبریتی نیاز دارد. هند را نگاه کنید. هند بیشترین تولید فیلم های عشقی و غیرواقعی را دارد که به عنوان نمونه یک هنرپیشه ۴۰ نفر را می زند؛ عاشق فلان دختر/ پسر پولدار می شود. این ها میل به عوض کردن طبقاتی و داشتن و قدرت هست. سینمای هند صنعت هست، جامعه هند هم فقیر است و آمال و آرزوهایش را در فیلم های فانتری بالیودی می بیند. در جامعه کشور عزیزمان ایران هم فقرا به حرف های اجتماعی و سیاسی سلبریتی عمل می کنند. البته دو مسئله بقای سلبریتی جهت هر لحظه و کنش سلبریتی را باید جدا از یکدیگر ببینیم. زیست سلبریتی و بروز ظهور یافتنش از وجه کنش جدا هست. عمل و کنش سلبریتی عمومی است و جهت جامعه ای ست که در آروزی آروزها زیست می کند.

    – سالهاست که رسانه ها هم درگیر سلبریتی ها شده است و به بازی آن ها دامن می زنند. فکر می کنید چه مقدار از این دامن زدن به سلبریتی بازی، آگاهانه و چه بخشی از آن از سر اجبار یا جهت جمع کردن مخاطب است؟

    رسانه ها آگاهانه با سلبرتی ها همسو شده است اند چون امکان پرداختن به واقعیت را ندارندو از واقعیت دور شده است اند. رادیو و تلویزیون که صبح تا شب فقط شعار می دهند. مطبوعات و رسانه های دیگر هم مجالی جهت گفتن از واقعیت محض را ندارند. به همین علت مجبور هستند بازی سلبرتی را دنبال کنند تا دست کم یک واقعیت انتزاغی و وهمی را ارئه کنند. درصورتی که مطبوعات و حوزه نقد اجتماعی باید جامعه را به واقعیت نزدیک کند. البته مطبوعات و حوزه اطلاع رسانی ما چاره ای هم جز این ندارند چون نه می توانند و نه تصمیم گرفته اند که به واقعیت بپردازند. جهت همین است که به عنوان نمونه تا یک صورت فاسد و خائن و دزد پیدا می شود، همه مطبوعات به او می پردازند. الزاما هم سلبریتی ها و چهر ه های مطبوعات و رسانه ها هم اشخاص خوبی نیستند. حتی اخبار۲۰:۳۰ هم به دنبال کشف چنین موضوعاتی است و از آنها صورت می سازد. برخی گمان می کنند ۲۰:۳۰ نقد دولت را دنبال می کند درصورتی که کارکرد مهم اش فروپاشی حوزه سیاست و نظام سیاسی هست، آنهم با پیدا کردن، برجسته کردن سلبریتی های دزد و خائن و غیراخلاقی و قیل و قال کردن بر سر آنها.

    گردآوری:گروه خبر سیمرغ
    seemorgh.com/news
    منبع: ilna.ir


    واژه های کلیدی: ایرانی | فرهنگ | سیاسی | سیاست | ایران | ایرانی | خبر | اجتماعی

    اخبار

    آرشیو

    گالری عکس

    آرشیو

    اس ام اس های تازه

    آرشیو

    آهنگ های پیشواز

    آرشیو
  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • هاردکپی کتاب های سخت افزار
  • افست کتاب لاتین
  • چاپ کتاب اورجینال
  • هاردکپی کتاب های دندانپزشکی
  • خرید کتاب زبان اصلی فیزیک کوانتومی
  • چاپ کتاب آمازون
  • خرید کتاب خارجی pdf
  • دانلود فایل های زبان اصلی بیماری های مغز و اعصاب
  • کتب چشم پزشکی زبان اصلی
  • خرید منابع پزشکی اورجینال