تنها راه تغییر یافتن یک تصمیم واقعی است.
خوش آمدید - امروز : شنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
  • خرید کتاب از گوگل
  • چاپ کتاب PDF
  • خرید کتاب از آمازون
  • خرید کتاب زبان اصلی
  • دانلود کتاب خارجی
  • دانلود کتاب لاتین
  • A
    خانه » اخبار » اخبار جامعه و عمومی » عکس+ گفت‌وگو با شرور معروف پایتخت و شاخ اینستا

    عکس+ گفت‌وگو با شرور معروف پایتخت و شاخ اینستا

    قدرت‌نمایی‌هایش در اینستاگرام، خالکوبی‌های عجیب روی بدنش، ١٤ بار حبس و چندین‌سال درگیری‌های خونین، آخر او را به یک قاتل تبدیل کرد.

    عکس+ گفت‌وگو با شرور معروف پایتخت و شاخ اینستا

    قدرت نمایی هایش در اینستاگرام، خالکوبی های عجیب روی بدنش، ١٤ بار حبس و چندین سال درگیری های خونین، آخر او را به یک قاتل تبدیل کرد.

    در حال گرفتن لایو اینستاگرام بودند که درگیری ایجاد شد و «وحید» دوستش را کشت

    قدرت نمایی هایش در اینستاگرام، خالکوبی های عجیب روی بدنش، ١٤ بار حبس و چندین سال درگیری های خونین، آخر او را به یک قاتل تبدیل کرد؛ شروری که از ١٧ سال پیش تا الان سلاح به دست با قلدری در محله های متفاوت پایتخت کشور عزیزمان ایران و کرج قدرت نمایی می کرد و به خاطر فیلم قلدری هایش به شاخ اینستا تبدیل شده است بود.

    عبارات مهم : اینستاگرام – خانواده
    همه او را به اسم عقاب کشور عزیزمان ایران می شناختند؛ کشتی گیری که هر لحظه به خاطر ناموس و دوستانش دعوا می کرد. کسی جرأت نداشت به خانواده و نزدیکانش نگاه چپ بیندازد ولی در آخر هم قاتل صمیمی ترین و عزیزترین دوستش شد. در یک دورهمی مجلل که دوستش جهت آزادی او در پنت هاوس یک برج در ولنجک پایتخت کشور عزیزمان ایران به پا کرده بود، درگیری خونینی راه انداخت. در حال گرفتن لایو اینستاگرام بودند که درگیری ایجاد شد. «وحید» دوستش را کشت و دو نفر دیگر را هم مجروح کرد. حالا دستبند به دست در پلیس آگاهی شاپور ایستاده و به سوالات خبرنگاران پاسخ می دهد.

    صورتش پر از جای قمه و چاقو هست. خالکوبی های عجیبی روی بدنش هک کرده؛ خالکوبی هایی مثل «بکش تا زنده بمانی»، «مرده شور منو تمیز و آرام بشور». لحن صحبتش نشان از کلافگی و خشم دارد. می گوید به خاطر کشتن دوست صمیمی اش ناراحت است.

    عکس+ گفت‌وگو با شرور معروف پایتخت و شاخ اینستا

    وحید که از شرورهای معروف پایتخت هست، ماجرای زندگی پرحاشیه اش را روایت می کند:

    -چند سال داری؟

    ٣٤ سال.

    -ازدواج کردی؟

    ٥ سالی می شود که ازدواج کرده ام. یک پسر ٤ ساله دارم.

    – چندبار تا حالا زندانی شدی؟

    ١٤ بار دستگیر شدم. این بار پانزدهم است که به جرم قتل دوستم به زندان می روم.

    قدرت‌نمایی‌هایش در اینستاگرام، خالکوبی‌های عجیب روی بدنش، ١٤ بار حبس و چندین‌سال درگیری‌های خونین، آخر او را به یک قاتل تبدیل کرد.

    – هربار به چه جرمی دستگیر می شدی؟

    من هیچ خلافی در زندگی ام نکرده ام به جز دعوا و درگیری؛ هر لحظه هم به خاطر درگیری و دعوا و حمل سلاح درگیر شده است ام. نه سارقم، نه کلاهبردار و نه زورگیر؛ روی مسأله ناموس هم خیلی حساسم. جهت همین اصلا مزاحم نوامیس نمی شدم.

    – گویا در اینستاگرام هم معروفی؟

    قبلا در پیج هایی که داشتم، فیلم هایم را منتشر می کردم. البته زیاد دوستانم این فیلم ها را در پیجم می گذاشتند ولی چند وقت پیش پلیس امنیت مرا بازداشت کرد. به خاطر همین فیلم ها تعهد دادم و آزاد شدم. بعد از آن دیگر هیچ فیلمی از خودم در اینستاگرام منتشر نکردم.

    – آیا آن قدر دعوا می کنی؟

    بیشتر دعواهای من هر لحظه سر مرام و معرفت بوده هست. کسی به دوستان یا ناموسم چپ نگاه می کرد، با او درگیر می شدم. من روی این پرسشها خیلی حساس هستم. هر لحظه هم به خاطر این عنوان دعوا می کردم و بعد از درگیری دستگیر می شدم. من اصلا آدم خشنی نیستم، اتفاقا خیلی معرفت دارم. هر لحظه هم به خاطر این معرفتم گیر افتادم.

    – نمی ترسیدی در این درگیری ها کشته شوی یا کسی را به قتل برسانی؟

    دیگر هنگامی که آدم درگیر می شود، به این چیزها فکر نمی کند.

    – تا به حال قتل نکردی؟

    یک بار با مردی میانسال درگیر شدم. به من فحش داده بود و من هم عصبانی شدم. در این درگیری او حالش بد شد و بعد از رفتن به بیمارستان جانش را از دست داد. مرا به جرم قتل دستگیر کردند ولی بعد مشخص شد که آن مرد بر اثر سکته قلبی جان باخته هست، جهت همین من هم از اتهام قتل تبرئه شدم.

    -اولین بار چه زمانی دعوا کردی و دستگیر شدی؟

    سال ٨٠ بود. من ١٨ سال داشتم. به خاطر دوستانم وارد یک درگیری ای شدم و یک نفر را مجروح کردم. نخستین بار همان وقت بود که دستگیر شدم.

    عکس+ گفت‌وگو با شرور معروف پایتخت و شاخ اینستا

    – همسرت هم در جریان کارهایی که می کردی، بود؟

    بله می دانست. من خیلی معروف بودم. همه به من می گفتند عقاب ایران.

    – مشکلی با این قضیه نداشت؟

    نه. همسرم هر لحظه می دانست که من مرد با معرفت و ناموس پرستی هستم، می دانست به خاطر این پرسشها است که دعوا می کنم، جهت همین مشکلی با این مسأله نداشت.

    – چطور با او آشنا شدی؟

    من عاشق همسرم شدم و چندین بار به خواستگاری اش رفتم تا در نهایت با او ازدواج کردم.

    – از ماجرای این قتل بگو.

    دوماهی بود که از زندان آزاده شده است بودم. حسین هنگامی که فهمید آزاد شده است ام، با من تماس گرفت و گفت که به منزل اش بروم. هنگامی که رفتم دو سه نفر دیگر از دوستانمان هم بودند. آنها مشروب می خوردند. من هم مشروب خوردم. بعد از آن حسین شروع کرد به فیلم گرفتن؛ می گفت دارد لایو اینستا می گیرد. از من خواست جلوی دوربین صحبت کنم ولی من گفتم که به خاطر تعهدم نمی خواهم از من فیلم بگیرد. او ناگهان فحش ناموس داد. من هم که روی این پرسشها حساس هستم، با هم درگیر شدیم و او و دو نفر دیگر را با چاقو زدم.

    قدرت‌نمایی‌هایش در اینستاگرام، خالکوبی‌های عجیب روی بدنش، ١٤ بار حبس و چندین‌سال درگیری‌های خونین، آخر او را به یک قاتل تبدیل کرد.

    – بعد چه کار کردی؟

    بلافاصله به منزل مان در کرج رفتم. به همسرم ماجرا را گفتم. وسایلم را برداشتم و فرار کردم. در مرز باکو بودم که ماموران مرا دستگیر کردند.

    – می خواستی به کجا بروی؟

    قصد داشتم به صورت قاچاقی به ترکیه بروم. یک نفر می خواست مرا از مرز رد کند که ماموران مرا در دل کوه پیدا و دستگیر کردند.

    – همسرت هنگامی که متوجه شد دست به قتل زده ای، چه کار کرد؟

    کلی گریه کرد و از من خواست که خودم را معرفی کنم ولی من به حرف هایش اهمیتی ندادم و فرار کردم.

    – چقدر به قاچاقچی انسان پول دادی تا تو را از مرز رد کند؟

    دوستم قرار بود ٢ تا ٣ میلیون تومان به او پول بدهد.

    عکس+ گفت‌وگو با شرور معروف پایتخت و شاخ اینستا

    – آخرین بار به چه جرمی در زندان بودی؟

    آخرین بار به خاطر درگیری در زندان بودم.

    – با شلیک گلوله دستگیر شده است بودی؟

    من هر بار که می خواستم دستگیر شوم، چون تسلیم نمی شدم، با شلیک گلوله گیر می افتادم. پاهایم ١٨ تیر خورده هست. درست نمی توانم راه بروم. گاهی وقت ها با عصا راه می روم.

    – خانواده مقتول را می شناسی؟

    بله. من چندین سال با مقتول رفت وآمد داشتم و خانواده اش را می شناختم. برادرهایش نور چشمانم هستند. جهت خانواده اش احترام زیادی قائلم. حسین عالی ترین دوستم بود. خیلی ناراحتم که او را کشته ام. من اصلا قاتل نبودم، حتی دشمنانم را هم با قدرت نمایی می ترساندم، ولی دست به قتل نمی زدم. چه برسد به این که دوستم را بکشم.

    – فکر می کنی بتوانی از آنها رضایت بگیری؟

    امیدوارم رضایت بدهند. من یک پسر کوچک دارم، نمی خواهم بدون پدر بزرگ شود.

    – مقتول آن دورهمی را به خاطر آزادی تو به پا کرده بود؟

    دقیقا نمی دانم. هنگامی که با من تماس گرفت، نگفت که دورهمی گرفته هست. فقط گفت به منزل اش بروم. من اگر می دانستم که در آنجا مشروب می خورند، اصلا نمی رفتم.

    – مگر خودت مشروب نمی خوردی؟

    یک سالی می شد که مشروب خوردن را ترک کرده بودم.

    – اعتیاد نداشتی؟

    هیچ وقت اعتیاد نداشتم. فقط مشروب می خوردم که آن را هم ترک کرده بودم، ولی در دورهمی منزل مقتول دوباره مشروب خوردم. ما آن شب هر دو مست بودیم.

    – اگر پسرت راه تو را پیش بگیرد چه کار می کنی؟

    اصلا دوست ندارم مثل من بشود. من آرزو دارم پسرم دکتر شود و آینده روشنی داشته باشد. دلم نمی خواهد مثل من پر از حاشیه و دردسر باشد.

    – خواهر و برادر هم داری؟

    فقط یک خواهر داشتم که چند سال پیش بر اثر یک بیماری جان خود را از دست داد.

    – منبع درآمدت چه بود؟

    من کشتی گیر هستم. چندین فن خوب کشتی بلدم که در کلوب آنها را آموزش می دادم. داروهای بدنسازی هم می فروختم. منبع درآمدم فقط همین ها بود.

    – در کشتی مقامی هم داشتی؟

    یک بار مدال جوانان دریافت کرده بودم.

    گردآوری: گروه خبر سیمرغ
    seemorgh.com/news
    منبع: shahrvand-newspaper.ir

    واژه های کلیدی: اینستاگرام | خانواده | خالکوبی | زندانی | زندان | ایران | خبر | اجتماعی

    اخبار

    آرشیو

    گالری عکس

    آرشیو

    اس ام اس های تازه

    آرشیو

    آهنگ های پیشواز

    آرشیو
  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • دانلود فایل های زبان اصلی بیماری های مغز و اعصاب
  • کتاب های پزشکی مولکولی اورجینال
  • چاپ کتاب اورجینال
  • دانلود فایل های زبان اصلی خودرو
  • منابع اورجینال رباتیک
  • دانلود فایل های زبان اصلی ریاضی فیزیک
  • کتاب های الکترونیک اورجینال
  • هاردکپی کتاب های سخت افزار
  • خرید کتاب زبان اصلی فیزیک
  • خرید کتاب خارجی