خربزه‌ای که جان شاه را گرفت , داستانک

داستانک؛ خربزه ای که جان شاه را گرفت

عبارات مهم : دوران قاجار – داستانک

داستانهای کوتاه

خربزه‌ای که جان شاه را گرفت , داستانک

خوردن خربزه بدون اجازه شاه قاجار بهانه ای جهت تنبیه خاطیان شد. غافل از اینکه دست سرنوشت همین ترساندن آقامحمدخان را بهانه ای جهت قتل او قرار داد.

آقا محمدخان قاجار سرسلسله پادشاهان قجری است که زندگی اش با حوادث عجیب و جالبی گره خورده هست، او که با بر انداختن سلسله زندیه به قدرت رسید، آخر در جریان لشگر کشی بیرون راندن سپاه روس ها از کشور عزیزمان ایران کشته شد.

عبدالله مستوفی در کتاب شرح زندگانی من که یکی از منابع مهم در مطالعه دوران قاجاریه محسوب می شود، علت به قتل رسدن او را این گونه شرح می دهد:

«در ایام محاصره شوشا، مقداری خربزه جهت شاه آورده بودند که تحویل آبدار خود نموده و امر داده بود که هر وعده به عنوان نمونه نصف یک دانه از آن ها را که یک ظرف می شود در سفره غذای او بگذارند. خربزه ها سریعتر از حسابی که شاه داشته است تمام می شود.

شاه تاریخ روز آوردن خربزه ها و این که چند دانه آن به مصرف رسیده و چند دانه آن باید باقی باشد دقیقا تعیین می کند و از آبدار باقیمانده را مطالبه می نماید. آبدار هم نجات را در حقیقت گویی می پندارد و اعتراف می کند که با دو نفر از پیشخدمت ها آن ها را خورده اند.

شاه جهت همین جرم، امر به کشتن هر سه نفر می دهد. بعد از آن که به خاطر او می آورند که شب جمعه هست، اعدام آن ها را به صبح شنبه محول می نماید و چون محکومین به تجربه می دانستند که حکم شاه استیناف پذیر نیست، شب شنبه سه نفری وارد اتاق خواب او شده است کارش را می سازند و جواهرهای سلطنتی را برداشته فرار می کنند.»

منبع:bartarinha.ir

واژه های کلیدی: دوران قاجار | داستانک | داستانک | داستانهای خواندنی (۲)