گنج هائی که در قلب هستند ، قابل سرقت نیستند.
خوش آمدید - امروز : یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
  • خرید کتاب از گوگل
  • چاپ کتاب PDF
  • خرید کتاب از آمازون
  • خرید کتاب زبان اصلی
  • دانلود کتاب خارجی
  • دانلود کتاب لاتین
  • A
    خانه » تفریح و سرگرمی » معما و تست هوش » داستان کوتاه ادعای خدایی

    داستان کوتاه ادعای خدایی

    داستان کوتاه | داستان کوتاه | مروارید | داستان | چگونه | فرعون | انگور | داستان

    داستان کوتاه ادعای خدایی

    داستان کوتاه ادعای خدایی

    عبارات مهم : داستان کوتاه – داستان کوتاه

    داستانهای خواندنی

    داستان کوتاه ادعای خدایی

    می گویند ابلیس، زمانی نزد فرعون آمد در حالیکه فرعون خوشه ای انگور در دست داشت و می خورد.ابلیس به او گفت: هیچکس می تواندکه این خوشهء انگور را به مروارید خوش آب و رنگ مبدل سازد؟ فرعون گفت: نه.

    ابلیس با جادوگری و سحر، آن خوشهء انگور را به دانه های مروارید خوشاب تبدیل کرد.

    فرعون تعجب کرد و گفت:

    آفرین بر تو که استاد و ماهری. ابلیس سیلی ای بر گردن او زد و گفت: مرا با این استادی به بندگی قبول نکردند، تو با این حماقت چگونه دعوی خدایی می کنی؟

    منبع:dastanak.com

    واژه های کلیدی: داستان کوتاه | داستان کوتاه | مروارید | داستان | چگونه | فرعون | انگور | داستان

    اخبار

    آرشیو

    گالری عکس

    آرشیو

    اس ام اس های تازه

    آرشیو

    آهنگ های پیشواز

    آرشیو
  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • کتاب های پزشکی مولکولی اورجینال
  • خرید کتاب زبان اصلی فیزیک
  • خرید کتاب خارجی pdf
  • خرید کتاب های زبان اصلی علم شیمی
  • کتاب اورجینال
  • خرید منابع پزشکی اورجینال
  • منابع اورجینال پزشکی بالینی
  • چاپ کتاب آمازون
  • خرید کتاب کاغذی از آمازون
  • افست کتاب لاتین