نباید از خسته بودن خود شرمنده باشی بلکه فقط باید سعی کنی خسته آور نباشی.
خوش آمدید - امروز : شنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
  • خرید کتاب از گوگل
  • چاپ کتاب PDF
  • خرید کتاب از آمازون
  • خرید کتاب زبان اصلی
  • دانلود کتاب خارجی
  • دانلود کتاب لاتین
  • A
    خانه » اخبار » اخبار جامعه و عمومی » قیمت چرخ ماشین یک آقازاده، معادل هزینه کار علمی یک متخصص است

    قیمت چرخ ماشین یک آقازاده، معادل هزینه کار علمی یک متخصص است

     امروز جایگاه متفکرها و متخصصین، در جامعه ما کجاست؟ آیا آقازاده‌ها باید این همه ثروت در اختیارشان باشد ولی متفکرین و متخصصین دست خالی و هیچ کاره باشند؟!

    قیمت چرخ ماشین یک آقازاده، معادل هزینه کار علمی یک متخصص است

    امروز جایگاه متفکرها و متخصصین، در جامعه ما کجاست؟ آیا آقازاده ها باید این همه ثروت در اختیارشان باشد ولی متفکرین و متخصصین دست خالی و هیچ کاره باشند؟!

    خودآگاهی طبقاتی علت اعتراضات بود

    یک چرخ ماشین آقازاده ای که شب با آن در خیابان ویراژ می دهد، می تواند کفاف هزینه یک کار علمی و پژوهشی آن متفکر و متخصص را بدهد. این است که اکنون مطالبات اجتماعی در حال اوج گیری است و تبدیل به تئوری خواهد شد و این تئوری ها به سمتی خواهد رفت که جامعه را از این وضع اسفناک نجات دهد.

    عبارات مهم : احمدی نژادها – احمدی نژاد
    دکتر ابراهیم فیاض اعتقاد است که ناآرامی های دی ماه سال جاری، ناشی از پرسشها متعددی از قبیل فقر و نابرابری است که متأسفانه پاسخ مناسبی از سوی دولتمردان به آنها داده نمی شود. استاد جامعه شناسی و انسان شناسی دانشگاه پایتخت کشور عزیزمان ایران اعتقاد است که بحث راجع به عدالت دوباره در کشور عزیزمان ایران جاری شده است و در حال تبدیل به اندیشه هست. وی می گوید در بسیاری از شهرها، گسل های معرفتی در حال اوج گرفتن هست. اکنون فاصله طبقاتی در قم از تمام شهرها زیاد شده است هست. به اعتقاد وی،همان قدر که عرفان اوج گرفته، فاصله طبقاتی زیاد شده؛ مثل مشهد. بنابراین نخستین اتفاقی که رخ می دهد اینکه طلبه ها به آن جریان عدالت طلب ملحق می شوند. در این شرایط ما به جایی می رسیم که یا عدالت به وجود می آید یا ارتداد! فیاض در ادامه می گوید سرمایه دارانی که در نظام هستند، کل عقلانیت را از بین برده و همین اسلام مداحی و عرفانی را تولید می کنند که پر است از مبالغه و افراطی گری!

    به نظر شما، آیا فاصله طبقاتی موجود در جامعه، در حوادث دی ماه امسال نقش داشت و اگر داشت، این نقش تا چه حد بود؟

    بدون تردید این آفت بزرگ اجتماعی، نقش پررنگی در این عنوان داشت. نه فقط «فاصله طبقاتی» که متأسفانه علاوه بر آن، «فاصله شهرستانی» نیز مزید بر علت شد. در اتفاقات اخیر دیدیم و شنیدیم که در واقع شهرستانی ها علیه پایتخت کشور عزیزمان ایران به صدا درآمدند. در حال حاضر شهرستان ها به شدت دچار بحران هستند، هیچ شغل و کاری در شهرستان ها نیست! در پایتخت کشور عزیزمان ایران نسبتاً اوضاع بهتر هست، ولی در شهرستان ها، واقعاً هیچ! حتی دریغ از کارهای جزئی روزانه و روزمزد! همین موارد جمع شد و فشار ناشی از آن منتهی به این حوادث شد.

    قیمت چرخ ماشین یک آقازاده، معادل هزینه کار علمی یک متخصص است

    با این وصف، شرایط اجتماعی ما از نظر همین فاصله طبقاتی و به زعم شما، با شدت بیشتر؛ یعنی فاصله شهرستانی با تهران، در چه مسیری در حرکت است؟

    در شرایط نابه سامان کنونی، نوعی خودآگاهی طبقاتی شکل گرفته است. تا دیروز فاصله طبقاتی وجود داشت ولی خودآگاهی به وجود نیامده بود. اکنون ولی خودآگاهی کاملاً در حال به وجود آمدن و بروز است و انتظارات و توقعات، خود را نشان می دهند. امروز وارد یک خیابان که می شوید، خودروهای بسیار شیک در کنار خودروهای بسیار فرسوده را می بینید؛ یکی ۲۰ میلیون تومانی و دیگری ۱۲۰ میلیونی. در همین تهران، وارد شهر که بشوی، فوراً فاصله طبقاتی را تمام و کمال احساس می کنی. در نتیجه خودآگاهی طبقاتی و سواد در جامعه به شدت رو به اوج هست. فاصله طبقاتی به صورت یک معضل جدی نمایان شده است و در حال ایجاد پرسشها دیگری است.

    جدا از این فاصله طبقاتی و فاصله شهرستانی، چه عوامل دیگری را در شکل گیری این خودآگاهی طبقاتی که به آن اشاره دارید، دخیل و مؤثر می دانید.

    رشد تفکر عمومی، در کنار این فاصله طبقاتی ازجمله عوامل مؤثر در شکل گیری خودآگاهی طبقاتی است. چیزی که تا دیروز هیچ معنایی نداشت، حالا به شدت معنادار می شود و چون معنا یافته هست، کنش ساز می شود. اکنون به نظر ناآرامی ها ساکت شده، در حالی که در واقع درحال تبدیل شدن به یک اندیشه هست. آنچه که می بینم، نوعی ساختارهای متفکر درحال شکل گیری است.

    الان می بینیم که تئوری سازی اجتماعی صورت گرفته و بحث عدالت، مجدداً جدی می شود. اخیراً شاهد شدت میزان مهاجرت به خارج از کشور هستیم، به این علت که بسیاری احساس کرده اند ساختارها دچار مسئله شده است و در کشور عزیزمان ایران ماندن، بی فایده است.

    نکته قابل تأمل اینکه، کشور عزیزمان ایران امروز قابل آینده نگری نبوده و بحران های اجتماعی در حال طی شدن است و همین بحران ها باعث ایجاد خودآگاهی طبقاتی شده است است و ظاهراً دولت هم راهی جهت برطرف کردن این مشکل، پیش رو ندارند. مصاحبه تلویزیونی مدیر جمهور و بعد هم آن نظرسنجی که خودشان اعلام کردند، نشان داد که تقریباً ۸۰درصد مردم پاسخ ها و راهکارهای مدیر جمهور را ضعیف می دانند و این یعنی به بن بست تئوریک و استراتژیک در دولت خورده ایم!

    در چنین شرایطی دولت باید چه کار کند؟

    نمی دانم! تقریباً هیچ کس نمی داند ولی آنچه محتمل به نظر می رسد این است که «دولت در دولت» درست خواهد شد؛ یعنی چندین دولت در سایه شکل خواهد گرفت. هر لحظه هم در چنین بحران هایی همین اتفاق افتاده است و این نخستین بار نیست که کشور عزیزمان ایران دچار چنین مشکلی می شود. دولت می آید و یک دولت در سایه درست می کند تا کشور را بگرداند!

    آیا عدم چرخش نخبگان را هم می توان ازجمله دلایل و عوامل بروز این ناآرامی ها برشمرد؟

    ببینید انقلاب براساس عدالت رخ داد و همه اقشار تلاش کردند در آن دخالت داشته باشند ولی در ادامه، جریان عدالت طلبی از سوی جریان بازار، متهم به التقاط شد! راست سنتی تقریباً کل جریان عدالت طلب سوسیالیست و غیرسوسیالیست، همه را متهم به التقاط کرد و با از بین بردن همه آنها، تلاش کرد خود بر همه چیز مسلط شود. حتی بعضی از بزرگان دینی هم به وسیله بازار متهم به التقاط شدند! به دنبال آن عدالت عملاً از بین رفت و عرفان جای آن را در جامعه گرفت.

     امروز جایگاه متفکرها و متخصصین، در جامعه ما کجاست؟ آیا آقازاده‌ها باید این همه ثروت در اختیارشان باشد ولی متفکرین و متخصصین دست خالی و هیچ کاره باشند؟!

    این جابه جایی که از آن سخن می گویید، عملاً چگونه می تواند چنین اثری داشته باشد و موجب چنین اتفاقاتی باشد؟

    عرفان به شدت سلسله مراتب ایجاد می کند، آیا که براساس «مراد و مرید» بنا قرار داده شده است است و برپایه آن، پایینی ها کاملاً تسلیم و آن بالایی ها، کاملاً و به شدت مسلط می شوند. بر همین اساس عرفان عمیقاً به فاصله طبقاتی شکل داد و بعد شد همین فاصله طبقاتی شدیدی که امروز در جامعه مشهود هست؛ مثل همان چیزی که در هند دیده می شود. فقیرترین آدم ها در هند زندگی می کنند و ثروتمندترین آدم ها نیز در هند! چرا؟ چون عرفان به جای عدالت نشسته است.

    با ادامه همین روند، در دهه اخیر، قدرت با ثروت مخلوط شده است هست؛ یعنی صاحبان ثروت با صاحبان قدرت عجین شده است و متأسفانه اشرافیت اجتماعی را شکل داده اند. نگاه کنید. چپ و راست، اصلاح طلب و اصولگرا، همه، به باعث ازدواج ها با یکدیگر نسبت فامیلی و سببی پیدا کرده و خانواده ‎هایشان با یکدیگر، شبکه های بسیار عظیمی ساخته اند که هم دارای ثروت و هم قدرت هستند! در این بین هر چه به محورهای مرکزی قدرت نزدیک تر می شوند، تکثر مشاغلشان هم زیادتر هست. مثلاً از ۳ – ۴ شغل شروع می شود تا ۲۰- ۳۰ و حتی ۴۰شغل که بسیاری اش نیز مشاغل مخفی است! جالب اینکه خیلی از این شغل ها هم شخصی هست، یعنی اینها اصولاً به بدنه دولت رسوخ کرده اند که بتوانند پول، سرمایه و نقدینگی را به بیزنس های شخصی خود تزریق کنند! متأسفانه یک ساختار عظیم اقتصاد شخصی دارند، ازجمله مدارس و مؤسسه های متعدد. مضاف بر آن، الان هم به دنبال ایجاد حالتی خاص در فضا و پرسشها فکری – علمی هستند.

    آقای دکتر، این مطالب را چگونه می توان به عنوان نخبگان و نبود آنها در تناوب مدیریتی پیوند زد؟

    ببینید انحطاطی که امروز در زمینه علمی شاهد آن هستیم، حاصل همین بخش ها و دانشگاه های شخصی هست؛ دانشگاه های سطح پایینی که به شدت بی سوادی را در جامعه نشر می دهند. امروز بی‎ سوادی و کار فکری نکردن، در واقع یک ایدئولوژی است و در برابر می بینیم که جهت فرزند های باسواد ایران، هیچ زمینه کاری وجود ندارد! همین بخش شخصی و همین سیستم دانشگاهی سطح پایین آمده و ISIنویسی را مطرح کرده است و نه کتاب نویسی را! دانشگاه های ما در حال حاضر به شدت دچار بحران هستند، حتی بحران کتاب های درسی. تمام کتاب ها شده است کتاب های خارجی، در حالی که پیشتر، ده ها کتاب تدریسی داشتیم الان یک کتاب تألیفی پیدا نمی کنید. متأسفانه دانشگاه ما در تمام رشته ها در مسیر انحطاط حرکت می کند. نمونه اش همین ISIنویسی که خود حکومت، از شورای انقلاب فرهنگی و دانشگاه ها بگیرید تا آموزش عالی، به شدت از آن پشتیبانی می کنند! جهت چه؟ فقط جهت اینکه یک عنوانی به دست بیاورند.

    الان دیگر درها جهت انجام هر کاری، به روی متفکران و نخبگان بسته شده است هست. حتی آنهایی هم که در دولت و دانشگاه ها هستند، کاملاً مستأصل شده است اند! در بعضی رشته ها اصلاً مقطع دکتری نداریم، مثلاً در رشته جمعیت شناسی، دو دوره جهت دکتری دانشجو نداشتیم، یعنی کسی نیامد! در چنین شرایطی، دانشگاه ها عملاً به سمت تعطیلی کشانده می شوند. به نظر من با همین ISIنویسی و اشرافیت به وجود آمده و البته «شارلاتانیسم»، دانشگاه ها تا چند سال آینده، دچار بحران شدید خواهند شد. عنوان فروپاشی نظام دانشگاهی ما، یک خطر بسیار جدی است. همه به خاطر داریم که حتی پای یکی از وزرا هم به ماجرای مقاله های تقلبی ISI باز شد و این یعنی رو به فروپاشی بودن دانشگاه ها! با اضمحلال دانشگاه ها، نخبگان هم از کشور عزیزمان ایران خواهند رفت. همین الان تقریباً زیاد اساتید دانشگاه ها، در حال خارج کردن فرزندانشان از کشور هستند. یعنی اگر طرف در کشور عزیزمان ایران لیسانس هم بگیرد، جهت فوق لیسانس قطعاً دیگر در کشور عزیزمان ایران نخواهد بود! در چند روز گذشته سه نفر از اساتید را دیدم که با بورس های خوب، عازم آمریکا و کانادا بودند.

    مهاجرت نخبگان به خارج چقدر اوضاع کشور را بدتر می کند و چه عواملی در آن دخیل هستند؟

    نمی دانم چه ارتباط پنهانی وجود دارد که عده ای اینجا «مهاجرفرست» شده است اند و عده ای در آنجا «مهاجرپذیر»! به نظرم همین اشرافیت صاحب قدرت است که این کارها را هدایت کرده و انجام می دهد. یکی از این افراد که خودش مظهر همین کار هست، سابقاً سال ها مدیر المپیاد علمی بود و همه فرزند های المپیاد علمی را به صورت کانالیزه فرستاد به آمریکا و اروپا! مریم میرزاخانی هم یکی از همان فرزند ها بود. مشخص است که یک جریان کاملاً هوشمندانه و شکل گرفته، در حال فروپاشی نظام فکری و دانشگاهی کشور عزیزمان ایران است و من با این ساختار موجود، اوضاعمان را اصلاً خوب نمی بینم.

    نقش فساد را تا چه حد در ناآرامی های اخیر، دخیل می دانید؟ جریانی که احمدی نژاد با به چالش کشیدن قوه قضاییه در مبارزه با فساد، به راه انداخت، در این بین تأثیرگذار بود یا خیر؟

    همان میزان نقشی که هاشمی رفسنجانی در ماجراهای ۸۸ داشت، به همان اندازه هم احمدی نژاد در ناآرامی های اخیر ایفا کرد! به نظر من در این رابطه، «جرزنی» هاشمی رفسنجانی و «جرزنی» احمدی نژاد، هر دو یکی هست، منتهی یکی در جبهه آن طرف بود و دیگری در جبهه این طرف و جهت همین، هر دو هر لحظه علیه هم بودند.

    من همان سال های اولی که احمدی نژاد سر کار آمده بود، در یکی از کلاس های جامعه شناسی دانشگاه امام صادق گفتم که اینها ازدواج های فامیلی می کنند. الان هم همچنان دارند درهم فرومی روند. یعنی آنها هم شبکه تشکیل داده و به واسطه آن تلاش کردند مشروعیت نظام را بزنند.

    آیا موفق هم شدند؟

    قوه قضاییه مظهر مشروعت و اقتدار نظام هست. آنها تلاش کردند به واسطه حمله به آن، مشروعیت نظام را بزنند که اصلاً هم موفق نبود. تاریخ فقط یک بار تکرار می شود؛ همان یک بار هم تراژدیک است و آن اتفاق تراژدیک همان سال ۸۸ رخ داد. ولی این بار شد یک اتفاق «کمیک» جهت همین هم خیلی زود، ظرف یک هفته، ناآرامی ها خوابید و فروکش کرد.

    پس به عقیده شما حوادث اخیر ادامه ای نخواهد داشت؟

    با آن شکل که در آن یک هفته دیدیم، ادامه نخواهد داشت، ساختار مهم ش ولی در حال شکل گیری هست. احمدی نژاد خواست با وقت طلبی در جریان ناآرامی های اخیر، نقش محوریت را برعهده بگیرد، ولی نتوانست و نمی تواند آیا که جامعه به شدت پیشرفته و متفکر شده است و در حال حرکت رو به جلو به سمت عدالت طلبی است.

    قیمت چرخ ماشین یک آقازاده، معادل هزینه کار علمی یک متخصص است

    آقای دکتر، عنوان عدم چرخش نخبگان به نظر همچنان جای بحث دارد، یک مقدار زیاد توضیح می دهید؟

    ببینید امروز جایگاه متفکرها و متخصصین، در جامعه ما کجاست؟ آیا آقازاده ها باید این همه ثروت در اختیارشان باشد ولی متفکرین و متخصصین دست خالی و هیچ کاره باشند؟! یک چرخ ماشین آقازاده ای که شب با آن در خیابان ویراژ می دهد، می تواند کفاف هزینه یک کار علمی و پژوهشی آن متفکر و متخصص را بدهد. این است که اکنون مطالبات اجتماعی در حال اوج گیری است و تبدیل به تئوری خواهد شد و این تئوری ها به سمتی خواهد رفت که جامعه را از این وضع اسفناک نجات دهد.

    خب راه چاره به نظر شماچیست؟ شما از منظر یک منتقد، مباحث را مطرح می کنید. راهکار پیشنهادی تان چیست؟

    باید پرسید در چنین شرایطی آیا نظام می خواهد تصمیم بگیرد که انقلابی در خود ایجاد کند یا خیر؟ اگر می خواهد باید آقایانی را که هر کدام ۳۰ -۴۰ شغل و مسؤولیت دارند، سریعاً برکنار و نخبگان را جایگزین آنها کند؛ نخبگانی که خیلی ارزش خط و ربط سیاسی ندارند و فقط می خواهند به عشق این کشور، به مملکت خویش خدمت کنند. اگر این کار را نکند، تردید نداشته باشید که نظام با بحران روبه رو شده است و امثال احمدی نژادها سوار بر موج خواهند شد.

    اگر به تاریخ برگردیم می بینیم که در مرحله گذر قاجار به پهلوی، رضا شاه تا سال ۱۳۱۳ همه کسانی را که می توانستند کمک حال سیستم باشند، به کار گرفت و به مسؤولیت گمارد و اتفاقاً با اقبال نخبگان، روحانیون و طلاب؛ مثل میرزا مهدی آشتیانی و میرزای نائینی همراه بود و این اقبال، در واقع اعتماد به رضاشاه را بسیار زیاد کرد. حتی خود مرحوم مدرس هم در دوره های اول، به شدت به رضا شاه اعتماد داشت.

    در یک پروسه زمانی تقریباً ۲۰ ساله، از ۱۲۸۵ تا ۱۳۰۴ یعنی از پیروزی مشروطه تا روی کارآمدن رضا شاه، شعور عمومی ایجاد شد، مردم به شدت متفکر شدند، خیلی چیزها در کشور عزیزمان ایران تولید و نخبگان زیاد شدند البته با توجه به شرایط آن دوران. در عین حال حکومت قاجاریه نمی توانست از این ظرفیت استفاده و نخبگان را جذب کند، چون هر کس جهت خودش پادشاهی بود. طرف در وقت قاجار ۵۴ مسؤولیت داشت؛ امثال عین الدوله ها و بقیه! اینجاست که حکومت قاجاریه فروپاشید و نخبگان به سمت رضا شاه کشیده شدند. او کشور را به دست گرفت، آن هم بدون جنگ و خونریزی. حکومت به آسانی به پهلوی انتقال یافته شد، تمام نخبگان مسؤولیت گرفتند، دانشگاه ها به وجود آمد و مؤسسات ایجاد شد تا سال های ۱۳۱۳ – ۱۳۱۴ که دیگر پهلوی دیکتاتوری را شروع کرد و بعد هم که ۶ سال زیاد دوام نیاورد. سال ۱۳۲۰ روزی که رضا شاه از کشور عزیزمان ایران خارج شد، در واقع مراسم خوش حالی و خوش حالی شروع شد. دوباره نخبگانی که حالا زیاد شده است بودند، در قضیه مصدق و حدفاصل سال های ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۰ وارد میدان و حرکتی نو را شروع کردند که جامعه را به سمت رشد اقتصادی و اجتماعی ببرد. این هم ادامه داشت تا سال ۱۳۳۲ که در پی کودتای ۲۸ مرداد، مصدق و نخبگان شکست خوردند. از آن پس، جامعه به محاق رفت تا سال ۱۳۴۲ که امام قیام کرد؛ قیامی که به ظاهر شکست خورد و منتهی به تبعید امام شد.

    پس از تبعید امام، تشکل هایی که از سال ۱۳۲۴ در قم به وجود آمده بود، کم کم در حوزه علمیه قم فعالیت خود را جدی تر کرده و تبدیل به جنبش شدند؛ جنبشی که در سال ۱۳۴۸ حتی خود شاه را نیز متوجه شدت قدرت جریان فکری اسلامیِ جامعه کرد. یک جریانی به نام جریان سیدحسین صدر درست شد که تلاش داشت یک پادشاهی اسلامیزه درست کند یا در واقع اسلامی کردن پادشاه! هنگامی که پادشاه اسلامی می شود، خود به خود زمینه انقلاب به وجود می آید. با پیروزی انقلاب نخبگان حوزه سر کار آمدند و تقریباً همه هم راضی بودند تا وقت بازسازی بعد از جنگ که متأسفانه آن تئوری «تعدیل اقتصادی» به وسیله هاشمی رفسنجانی اجرا شد. دوباره فاصله طبقاتی شروع به شکل گیری کرد؛ فاصله ای که تا امروز همچنان دچار آن هستیم.

    با توجه به مواردی بیان کردید، شرایط کلی جامعه امروز را چگونه می بینید و چه چشم اندازی را جهت آن متصور هستید؟

    در حال حاضر، موارد و جریاناتی مثل عدالت طلبی انقلاب و شریعتی و… دوباره در حال شکل گیری هست. الان مردم می گویند «خب انقلاب شد، چه شد؟! بعد این اشرافیت از کجا به وجود آمده است؟! این فاصله طبقاتی چیست؟». متأسفانه در حال حاضر بحران در دل شهرهای مذهبی هست؛ شهرهایی مثل قم و مشهد. مردم می پرسند «عدالت طلبی چه شد؟»

    اگر مرحوم محمدتقی شریعتی، پدر دکتر علی شریعتی یک زمانی امکانی جهت پرورش داشت، اکنون همان امکان در مشهد نیست. در مشهد هیچ کانون مذهبی و فکری وجود ندارد، حتی در قم… در قم هم به جز اطراف حرم، هیچ مسجد آباد و آبرومندی نمی بینید! مؤسسه متفکرانه که بخواهد به مردم کمک کند، نیست!

    الان در بسیاری از شهرها، گسل های معرفتی در حال اوج گرفتن هست. من از ۳-۴ سال پیش هم گفتم که خود قم و خود طلبه ها، سریعتر از سایرین به این جریانات اصلاح طلبی نزدیک خواهند شد. اکنون فاصله طبقاتی در قم از تمام شهرها زیاد هست. همان قدر که عرفان اوج گرفته، فاصله طبقاتی زیاد شده؛ مثل مشهد. الان حاشیه نشین های مشهد یک سوم جمعیت شهر را تشکیل می دهند، یعنی یک میلیون نفر جمعیت حاشیه نشین دارد. از دو سوم باقیمانده هم باز، دو سوم فقیر هستند. نهایتاً معدودی از مردم، قشر میانگین و نسبتاً پولدار هستند. قم که وضع بسیار بدتری دارد! فقر بیداد می کند. خود طلبه ها به شدت فقیر هستند. طلبه به من می گوید که ماه به ماه می گذرد و من یک پفک نمی توانم جهت فرزند ام بخرم!

    با این وضع باید منتظر چه اتفاقی بود؟

    اولین اتفاقی که رخ می دهد اینکه طلبه ها به آن جریان عدالت طلب ملحق می شوند. این عنوان خیلی جدی است ولی مردها عنوان را راحت گرفته اند. در این شرایط ما به جایی می رسیم که یا عدالت به وجود می آید یا ارتداد! شکل های ارتداد را در همین شورش های اخیر دیدیم که «قرآن و اسلام فدای ایران!». این ارتداد است دیگر! یک دوره ای داشتیم که گرسنگی شدت یافتن شده است بود. خب غذا به حدی جهت جامعه تأمین شد. همان که جامعه ای غذایش تأمین شد و شکمش سیر و از نظر اقتصادی وضعش خوب شد، وارد جریان جنسی شده است و ما را به انقلاب جنسی نزدیک کردند. بعد از انقلاب جنسی، ما وارد انقلاب دینی و ارتباطی می شویم. در این میان سؤالی که مطرح می شود این است که آیا موفق می شوند عدالت اقتصادی و عدالت جنسی ایجاد کنند یا نه؟ که نتیجه اش ارتداد است.

    یکی از مسائلی که ما در این گذر از انقلاب جنسی به انقلاب دینی و ارتباطی داریم، افسردگی زنان و خودکشی آنان است که الان در حال شروع شدن هست. الان زنان از آنجا که تصور می کنند در نقش اجتماعی ارزش شکست خورده اند، دچار تضادهای نقشی اجتماعی و افسردگی می شوند که این خود، عامل خودکشی هست. مدیر بهزیستی گفت نمی توانیم آمار خودکشی را اعلام کنیم چون تا اعلام کنیم، سریع خودکشی ها اوج می گیرد. این خیلی معنا دارد. اگر خودکشی تسری پیدا کند، می رسیم به نیهیلیسم.

     امروز جایگاه متفکرها و متخصصین، در جامعه ما کجاست؟ آیا آقازاده‌ها باید این همه ثروت در اختیارشان باشد ولی متفکرین و متخصصین دست خالی و هیچ کاره باشند؟!

    کمی عقب تر برمی گردیم. اتفاقات اخیر مکمل رخدادها و حوادث سال ۸۸ بود یا چیزی متفاوت و بی ارتباط با آن؟

    سال ۸۸، جنگ، جنگ دو گروه نخبه بود؛ احمدی نژاد و هاشمی رفسنجانی، بقیه آتش بیار معرکه بودند. به همین علت قشرهای بالای اجتماع وارد شدند. البته آنجا احمدی نژاد خودش را به سرعت کنار کشید. سال ۸۸ ماجرا را شروع کرد و نخستین کسی که مخفی شد خودش بود! دیگر اثری از او نمی بینید، با اینکه آن حرف ها را به هاشمی رفسنجانی، ناطق نوری، میرحسین موسوی و زن میرحسین موسوی زد، آشوب به پا کرد و خود، آغازگر فتنه بود. آن سال احمدی نژاد شروع کننده فتنه بود. اعتقاد دارم جنگ مهم بین احمدی نژاد و هاشمی رفسنجانی بود. بعد هم مردم عادی آمدند وسط و قشر نخبه را جمع و جور کردند و در ادامه هم که ماجرای ۹ دی رخ داد.

    این بار ولی جدال دو قشر نخبه نبود. هاشمی که از دنیا رفته بود و احمدی نژاد این بار با حمله به لاریجانی ها و قوه قضاییه و همچنین نوشتن نامه به رهبری، مثل نامه ای که سال ۸۸ هاشمی به رهبری نوشت، آمد که جای او را بگیرد و به دنبال یک فتنه تازه بود که خب شکست خورد.

    با توضیحاتی که دادید به نظر تفاوت وجود دارد بین آنچه که در ناآرامی های ۸۸ دنبال می شد و آنچه که در اتفاقات اخیر مطالبه شد. به بیان روشن تر به نظر شما اکنون مردم به دنبال چه هستند؟

    امروز قشر اجتماعی میانگین به شدت به دنبال تحولات اجتماعی هست. امیدوارم که مسؤولان نظام این را درک کنند که اگر عدالت به معنای واقعی نیاید، حتماً ارتداد خواهد آمد. قصه ارتداد خیلی مفصل هست. دیگر اصل عقاید مورد حمله واقع می شود و به شدت هم عمومی خواهد بود.

    برای برون رفت از شرایط کنونی، عوض کردن آن و ممانعت از بروز چنین حوادث و اتفاقات چه باید کرد؟

    ببینید عرفان با اقتصاد تجاری جور است نه اقتصاد تولیدی و صنعتی. مسئله این است که ما در حال حاضر از عدالت خارج شده است و به جایش عرفان نشانده ایم. در علوم انسانی هم آمدیم روان شناسی را وسط کشیدیم. عرفان به اضافه روان شناسی شد علوم انسانی دینی که در جامعه رخ داد و با نیهیلیسمی که در اقتصاد تجاری هر لحظه حاکم می شود، ترکیب شدند. نتیجه این ترکیب اینی شد که می بینید. تولید نیست و هنگامی که هم که تولید نباشد، دیگر علم نمی خواهیم. پول نفت می رود و کالا می آید. تمام تولیدکننده های داخلی در حال ورشکسته شدن هستند آیا که اقتصاد مخفی، این گونه اقتضا می کند. قبل از انقلاب کالای آمریکایی و بعدش آلمانی و ژاپنی وارد می شد و خوب به یاد دارم به کالای ژاپنی می گفتیم بنجل! الان، بعد از انقلاب، صد پله آمده پایین تر، شده است چینی و تایلندی و ویتنامی و… پول نفت می رود و اینها وارد می شود.

    آن سرمایه دارانی که در نظام هستند، کل عقلانیت را از بین برده و همین اسلام مداحی و عرفانی را تولید می کنند که پر است از مبالغه و افراطی گری! البته جنگ بین مسلمانان را هم باید به آن اضافه کرد که بعضی افراطیون آغازگر آن بودند و نتیجه اش هم شد همین داعش. الان در جامعه اسلام این عنوان فراگیر شده است و هر روز یک آتشی یک جا به پا می شود. عقلای مسلمانان رفته اند کنار و یک مشت افراطیون بی سواد حاکم هستند مثل احمدی نژاد. نگاه کنید، احمدی نژاد حتی می خواهد در پرسشها مذهبی جانشین رهبری بشود. در نتیجه آنچه که شما می بینید همین است که عرفان به شدت در حال شکل دهی اقتصاد تجاری هست. فرقه ها در حال جنگ با یکدیگر هستند. از تولید و صنعت خبری نیست. هنگامی که هم از تولید و صنعت خبری نباشد، دیگر نیازی به علم نیست! دانشگاه مورد نیاز نداریم! متفکران هم باید بروند به دانشگاه های آمریکا و اروپا.


    گردآوری: گروه خبر سیمرغ
    seemorgh.com/news
    منبع: ilna.ir

    قیمت چرخ ماشین یک آقازاده، معادل هزینه کار علمی یک متخصص است

    واژه های کلیدی: احمدی نژادها | احمدی نژاد | احمدی نژاد | دانشگاه | انقلاب | دانشگاه | انقلابی | ایران

    اخبار

    آرشیو

    گالری عکس

    آرشیو

    اس ام اس های تازه

    آرشیو

    آهنگ های پیشواز

    آرشیو
  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • خرید منابع پزشکی اورجینال
  • هاردکپی کتاب های سخت افزار
  • خرید کتاب کاغذی از آمازون
  • چاپ کتاب آمازون
  • افست کتاب لاتین
  • کتب چشم پزشکی زبان اصلی
  • خرید کتاب خارجی
  • کتاب اورجینال
  • دانلود فایل های زبان اصلی بیماری های مغز و اعصاب
  • خرید کتاب های زبان اصلی علم شیمی