قربانی دیگری از اسید پاشی در تبریز , مریم

مریم در اسید سوخت

علیرضا وهاب زاده: کف خیابان روی زمین افتاده هست، از وحشت دستش را روی صورتش محکم نگاه می دارد، صورتش می سوزد، دست هایش بیشتر؛ ولی ضارب رهایش نمی کند و با کمال بی رحمی می خواهد جنایت خود را به آخر برساند، ظرف اسیدی که در دست دارد را بلند می کند و شروع می کند به ریختن اسید روی صورت مریم، همه را خالی می کند تمام یک لیتر را.

عبارات مهم : روز گذشته – خانواده
مریم در حالی که در جهنم اسید می سوزد، فقط تلاش می کند تا دستش را از روی صورتش کنار نزند، پوستش جلز و ولز می کند، می سوزد ولی کاری از دستش برنمی آید، وزن ضارب آنقدر زیاد است که توان کنار زدنش را ندارد، او هم با کمال بی رحمی و خونسردی جنایت خود را به آخر می رساند.

در این بین مرد نگهبان ساختمان مجاور محل جنایت که ظاهراً یک مرکز کوچک تفریحی است از پنجره طبقه بالا شاهد ماجراست، نگهبان با داد و فریاد تلاش می کند مردم را باخبر کند.

با فریادهای او ضارب دست و پایش را گم می کند و دست پاچه پا به فرار می گذارد آنقدر با عجله که کیف مدارک و وسایلش را جا می گذارد، کیفی که یک قمه هم از داخل آن کشف می شود، سلاحی که حکایت از برنامه ریزی و عمق خباثت این فرد را دارد.

مریم زنی که چند روز گذشته در تبریز قربانی حمله فرد اسیدپاش شد و از ناحیه صورت، گردن و دست ها به شدت آسیب دید.

این دومین اسیدپاشی طی یک ماه گذشته در تبریز هست، در مورد قبلی معصومه به وسیله خواستگار خود که از او جواب نه شنیده بود مورد حمله قرار داده شد و خواستگار شیطان صفت با ریختن اسید روی صورت، گردن و دست های او باعث آسیب جدی و جبران ناپذیری شد تا جایی که هنوز بینایی او برنگشته و تلاش های پزشکان نیز تا این لحظه بی نتیجه بوده است و صورت و پوستش نیز تا به حال سه عمل در پی داشته است.

دعوا زن و شوهری که منجر به جنایت شد

مریم قربانی تازه اسیدپاشی در تبریز شرح این جنایت را جهت خبرنگار سلامت خبرگزاری فارس، اینگونه تشریح کرد:

۱۱ سال است که با محمد ازدواج کردم، چند سال اول همه چیز خوب بود، ولی کم کم بهانه گیری و اخلاق های بدش را نشان داد، کم کم این خلق تند و خشم هایش شدت گرفت تا جایی که چندین بار به بهانه های متفاوت مرا مورد ضرب و شتم قرار داد کافی بود چیزی خلاف میل او باشد مثلاً صدای تلویزیون را زیاد کنم همین بهانه خوبی بود تا دعوا را شروع کند.

چندین بار به خاطر این رفتارش به منزل پدرم رفتم که هر بار با پادرمیانی فامیل و خواست پدرم به منزل برگشتم، ولی این رفتارش تمامی نداشت، در کارش هم به مسئله خورده بود و بدهی زیادی داشت، تا جایی که طلبکارانش برایش حکم جلب گرفته بودند و مدتی هم فراری بود، باز هم پدرم و اهل فامیل کمک کردند و توانستیم رضایت شاکی ها را بگیریم.

اما دوباره روز از نو و روزی از نو، اوضاع هیچ فرقی نکرد، بدتر شدکه بهتر نشد، از منزل بیرون می رفت کار هم نمی کرد در این اوضاع فرزند دار هم شدیم گفتم شاید اوضاع بهتر شود و دوباره هیچ اتفاقی نیفتاد او ذاتاً مسئله داشت و در رفتارش تعادل نداشت.

قربانی دیگری از اسید پاشی در تبریز , مریم

پمریم در حال انتقال از فرودگاه مهرآباد به بیمارستان

چندین بار تصمیم گرفتم طلاق بگیرم ولی باز وساطت خانواده و امیدی که می دادند مانع این کار شد و برگشتم سر منزل اول. من اهل زندگی بودم، نمی خواستم زندگی ام خراب شود و تمام تلاش ام را کردم که خانواده ام را حفظ کنم، ولی او اصلاً اهمیت نمی داد هر لحظه بهانه گیر بود و واکنش‌ها زشت خودش را داشت. تا جایی که مدت زیادی هم من را در منزل زندانی کرد و اجازه خروج از منزل را هم نمی د.

تا بالاخره یک روز تصمیم جدی گرفتم تا طلاق بگیرم، از آنجایی که حق طلاق هم با خودم بود به منزل پدرم رفتم چند مدتی گذشت و مدام تماس و ترساندن و گاهی هم التماس ولی من هیچ وقت باورم نمی شد که بتواند تهدیدهایش را عملی کند و یا اینکه مرد زندگی باشد و بتوان با او زیر یک سقف زندگی کرد.

خلاصه یک روز با من قرار گذاشت تا با هم صحبت کنیم، به یک کافه در تبریز رفتیم همه چیز خوب بود، مدام تکرار می کرد که نمی خواهد من را از دست بدهد و نباید از او جدا شوم، من هم به او گفتم که کار نمی کند و خرج زندگی را از کجا باید بیاورد و اگر کار کند و زندگی را بچرخاند و رفتارش هم با من درست کند من که چیز زیادی از او نمی خواهم. همین ها جهت من کافی است و به زندگی برمی گردم.

فکرش را هم نمی کردم اسید داشته باشد

مریم تعریف می کند که در راه بازگشت در حال قدم زدن در یک کوچه خلوت بودیم که ناگهان یک ظرف از داخل کیفش در آورد گفت می دانی این چیست، گفتم نه، اول گفت بنزین گرفتم جهت پاک کردن رنگ، فکر می کردم ممکن است آب باشد اصلاً در ذهن من هم چیزی مثل اسید نبود.

دوباره شروع کرد دیوانه وار حرف هایش را تکرار کردن و من همان پاسخ ها را دادم که اگر اصلاح شوی من که چیز زیادی نمی خواهم برمی گردم ولی ناگهان احساس سوزش زیادی کردم. مایعی که داخل ظرف را روی صورت من ریخته بود از سوزش و صدای پوستم متوجه شدم اسید هست. پا به فرار گذاشتم دنبالم می دوید و از پشت مرا گرفت و به کف خیابان پرت کرد، من تنها کاری که توانستم کنم این بود که دستم را محکم روی صورتم نگه دارم و او بی رحمانه تمام اسید را تا قطره آخر ریخت. می سوختم ولی فریاد هم نمی توانستم بزنم آنقدر سنگین بود که توان کنار زدن و فرار کردن را نداشتم. فقط صدای فریاد مردم را شنیدم و بلافاصله از حال رفتم.

اهالی بلافاصله چند بسته آب آوردند و تا آنجایی که می شد صورت و دستهایم را شستند همین کار باعث شد صورتم آسیب کمتری ببیند از طرفی دست هایم به علت اینکه در تماس مستقیم با اسید بود با شدت بیشتری سوخت و الان در اوضاع خوبی نیستم.

اسید پاش فراری است!

این قربانی اسیدپاشی با اشاره به اینکه همسرش توانسته از صحنه این جنایت فرار کند گفت: بعد از این کار هم پا به فرار گذاشت، ظاهراً به پایتخت کشور عزیزمان ایران رفته امیدوارم که پلیس سریعتر او را دستگیر کند آیا که من و خانواده ام امنیت جانی نداریم مخصوصاً الان که آب از سرش گذشته.

بلافاصله بعد از انتشار خبر اولیه مبنی بر این اتفاق، عنوان در کمپین نذر مهربانی مطرح شد.

پس از پیگیری های انجام شده است و با تلاش های دکتر زهرا نظری و دکتر مصطفی ده مرده ای، مریم امروز جهت ادامه درمان به پایتخت کشور عزیزمان ایران انتقال یافته شد.

به گفته نظری یک تیم تخصصی جهت درمان معصومه فراهم شده است است و تمامی امکانات پزشکی و درمانی جهت ادامه روند درمانش به عالی ترین شکل فراهم است.

خوشبختانه در دقایق اول این حادثه، صورت مریم با آب فراوان شسته و همین عنوان باعث کمتر شدن عمق سوختگی شده است است ولی به هر حال اسید آسیبی که باید را می رسانده و تا سالها این بیمار نیاز به درمان و جراحی خواهد داشت.

گردآوری: گروه خبر سیمرغ
seemorgh.com/news
منبع: frasnews.com

در یک ما‌هه گذشته این دومین اسید پاشی در تبریز هست، این‌بار «مریم» قربانی اختلاف خانوادگی در اسید سوخت.

واژه های کلیدی: روز گذشته | خانواده | اسیدپاشی | زندگی | جنایت | تبریز | قربانی | درمانی