کارتان را آغاز کنید، توانایی انجامش بدنبال می آید. (کوروش کبیر)
خوش آمدید - امروز : یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
  • خرید کتاب از گوگل
  • چاپ کتاب PDF
  • خرید کتاب از آمازون
  • خرید کتاب زبان اصلی
  • دانلود کتاب خارجی
  • دانلود کتاب لاتین
  • A
    خانه » تفریح و سرگرمی » معما و تست هوش » داستان کوتاه پسر فرزند درمانده

    داستان کوتاه پسر فرزند درمانده

    داستان کوتاه | داستان کوتاه | نویسنده | داستان | مهربانی | فرزند | آخرین | داستانهای خواندنی

    داستان کوتاه پسر فرزند درمانده

    داستان کوتاه پسر فرزند درمانده

    عبارات مهم : داستان کوتاه – داستان کوتاه

    داستان های کوتاه و خواندنی

    داستان کوتاه پسر فرزند درمانده

    آقای کوینر از پسر فرزند ای که زار زار گریه می کرد علت غم و غصه اش را پرسید.
    پسر فرزند گفت: من دو سکه جهت رفتن به سینما جمع کرده بودم، ولی پسرکی آمد و یکی از آن ها را از دست ام قاپید و به پسری که دورتر دیده می شد اشاره کرد.

    داستان کوتاه پسر فرزند درمانده

    آقای کوینر پرسید: مگر با داد و فریاد مردم را به کمک نخواستی؟
    پسر فرزند با هق هق شدیدتری گفت: چرا.

    آقای کوینر در حالی که با مهربانی او را نوازش می کرد دوباره پرسید: کسی صدایت را نشنید؟
    پسر فرزند هق هق کنان گفت: نه.

    آقای کوینر پرسید : نمی توانی بلندتر فریاد بزنی ؟
    پسر فرزند با امیدواری گفت: نه.

    آن گاه آقای کوینر لبخندی زد و بعد گفت: بعد حالا آن یکی سکه را هم بده بیاد و آخرین سکه را از دست فرزند گرفت و بی واهمه به راهش ادامه داد.

    داستان کوتاه | داستان کوتاه | نویسنده | داستان | مهربانی | فرزند | آخرین | داستانهای خواندنی

    نویسنده: برتولت برشت

    واژه های کلیدی: داستان کوتاه | داستان کوتاه | نویسنده | داستان | مهربانی | فرزند | آخرین | داستانهای خواندنی

    اخبار

    آرشیو

    گالری عکس

    آرشیو

    اس ام اس های تازه

    آرشیو

    آهنگ های پیشواز

    آرشیو
  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • خرید کتاب خارجی pdf
  • جعبه هدیه کتاب
  • خرید منابع پزشکی اورجینال
  • خرید کتاب های زبان اصلی علم شیمی
  • چاپ کتاب آمازون
  • کتب خلبانی زبان اصلی
  • چاپ کتاب لاتین
  • خرید کتاب زبان اصلی فیزیک
  • خرید کتاب خارجی
  • دانلود فایل های زبان اصلی بیماری های مغز و اعصاب