فکر میکنید فقط ناصرالدین شاه حرمسرا داشته است؟ ما شخصی دیگر را می شناسیم به نام معمر قذافی، رهبر دیکتاتور کشور لیبی که بعد از انقلاب لیبی به دست انقلابیون لیبی کشته شد و جسدش جهت چندین روز جهت مردم به نمایش گذاشته شد.

قذافی تا سال ۱۹۷۷ مدیر کشور لیبی بودو در تاریخ ۲۸ مهرماه سال ۱۳۹۰ و بعد از ماه ها درگیری و فرار از دست شورشیان و انقلابیون لیبی در محل زادگاه خود سرت دستگیر شد.

عکس+ رابطه های جنسی مکرر قذافی با دختران زیبارو در این حرم سرا

بعد از فوت معمر قذافی شورای انتقالی لیبی بیان کرد که اندکی بعد به طور رسمی آزاد شدن سراسر لیبی را اعلام خواهد کرد. در ادامه درمورد حرمسرای قذافی زیاد می خوانید که به وسیله یکی از قربانیان به نام ثریا روایت شده است است.

حرمسرای قذافی از زبان یکی از قربانیان به نام ثریا

رابطه جنسی | تجاوز جنسی | پادشاه | دختران | تصویر | اخبار جامعه و سیاست | اخبار اجتماعی

چهره قذافی بعنوان دیکتاتوری عجیب و خودکامه که لیبی رابه کشوری عقب مانده با زیرساخت هاي خراب و سیاست و اقتصادی سراسر فساد مبدل کرده بود در پیش روی جهانیان آشنا شده است بود. ولی ظاهراً این صورت ساخته شده است پیش روی رسانه ها تمام شخصیت قذافی نبود. تصویر خوفناک تری از او نیز وجود داشت که تنها هنگامی که در پاییز سال ۲۰۱۲ سقوط کرد در پیش چشم جهانیان آشکار شد.

این تصویر تازه نمایانگر یک متجاوز ہود، کسیکه اعمال جنسی اش رابا سیاست آمیخت و هم وقت کوشید مطامع شخصی رابه پیش بردن اهداف سیاسی خود در داخل لیبی پیوند بزند.به گزارش پارس ناز ظاهراً این تصویر مکتوم جهت سال ها جزئی از ساختار حکومت قذافی بوده هست. او تعرض جنسی رابه ابزاری جهت استیلا بر دیگران مبدل کرده بودو این «دیگران» طیف وسیعی را مشمول بر می شد؛

از بردگان جنسی ساکن در حرمسرا تا رقبای سیاسی بالفعل و بالفعل و نیروهای شبه نظامی که در ماه هاي نهایی حکومتش علیه او مبارزه میکردند. کتاب «حرمسرای قذافی» نوشته آنیک کوژان، خبرنگاری که مدتی بعد از سقوط قذافی از سوی روزنامه لوموند به طرابلس رفته بود تا در رابطه با نقش زنان در انقلاب تحقیق کند. از این تصویر ترسناک پرده برمی دارد.

عکس+ رابطه های جنسی مکرر قذافی با دختران زیبارو در این حرم سرا

همه ی زنان قذافی از زبان راوی مهم حرمسرای قذافی زنی به نام ثریا

راوی مهم حرمسرای قذافی زنی به نام ثریا هست. او یکی از قربانیان قذافی است که در آستانه بیست و دو سالگی با کوله باری از خشم و ناراحتی، خبرنگار خارجی را پیدا می کند و حاضر میشود تمام انچه مکتوم مانده بودو دیگران تمایلی جهت سخن گفتن در رابطه با آنرا نداشتند جهت او تعریف کند.به گزارش پارس ناز کوژان روایت میکند که در مدت حضور خود در لیبی اگر چه توانسته بود به نقش زنان در انقلاب پی ببرد

رابطه جنسی | تجاوز جنسی | پادشاه | دختران | تصویر | اخبار جامعه و سیاست | اخبار اجتماعی

اما هرگاه در رابطه با شایعات موجود در اطراف قذافی مانند تجاوزات دسته جمعی که سپاهیان و مزدوران تحت امر او مرتکب شده است بودند پرسش می کرد با امتناع و سکوت جامعه و حتی زنان در بین نگاه هاي معنادار و آه هاي از سر استیصال آنان مواجه می شد. سایه «قائد اعظم» معمر قذافی حتی بعد از سقوط هم سنگین بودو شاید سنگین تر ازآن سایه سنتی بود

که در آن اشاره به اموری از این دست تابو محسوب می شد. ثریا نخستین زنی بود که داستان هولناکش را از حرمسرایی بازگو کرد که زیبارویان لیبی در آنجا به منظور خدمت به «قائد اعظم» گرد آورده شده است بودند. جاییکه جهت بعضی کعبه آمال بودو جهت بعضی دیگر قبرستان آرزوهای دور و دراز جوانی محسوب می شد. ثریا پانزده ساله بود که در دیدار قذافی از مدرسه اي که در آن درس میخواند، مورد پسند قرار گرفت.

عکس+ رابطه های جنسی مکرر قذافی با دختران زیبارو در این حرم سرا

و هم چون بسیاری دیگر از دختران لیبی به اقامتگاه برج و بارودار رهبر لیبی موسوم به «باب العزیزیه» برده شد. انچه ثریا و متعاقب او شماری دیگر از دختران زندانی در باب العزیزیه بازگو میکنند، داستان مردی است که از حیث جنسی بیمار و منحرف است و با خشونت به دختران نوجوان تجاوز می کند.

حضور زنان در «باب العزیزیه» جهت برآورده شدن مطامع رهبر لیبی

زنانی که جهت یک ساعت، یک هفته یا مدتی زیاد ربوده می شدند تا مطامع رهبر لیبی برآورده شود. سخن گفتن از چنین وضعیتی در جامعه اي بسته جهت زنان راحت نبود. مردم لیبی و حتی قربانیان قذافی مایل بودند اینبخش از جنایات قذافی رابه مثابه یک راز کوچک کثیف به گور ببرند. فشار اجتماعی و طرد شدن از جامعه اي که آنان ناگزیر از زندگی در آن بودند، این زنان را تشویق به سکوت می کرد.

البته بودند دراین میان زنانی که ظاهراً با رضایت در «باب العزیزیه» حضور داشتند ودر روایت دیگر زنان به خاص ثریا به آن ها و احوال معنوی که داشتند، اشاراتی شده است هست. زنان دیگری که سقوط قذاقی زندگی آنان را دگرگون کرد، «آمازون ها» بودند این جمعیت محافظان مؤنث قذافی بودند که در انظار عموم با او ظاهر می شدند، نام آن ها برگرفته از یک قبیله از زنان جنگجو در اسطوره هاي یونان باستان است.

که هیچ مردی را در جمع خود راه نمی دادند. این زنان در شرایط بعد انقلاب هیچ جایگاهی در ساختار حکومت پیدا نکردند و علی رغم تبلیغات قذافی، بطور کامل در حاشیه قرار گرفتند. مطابق حرف هاي شماری از این زنان، آنان در حقیقت هیچ وظیفه نظامی اي نداشتند و تنها در خدمت عکسهای تبلیغاتی قذافی بودند.

حرمسرای قذافی

گروه دیگری از زنان که قذافی جهت پیش بردن اهدافش به آنان نظر داشت، همسران و دختران رؤسای کشور های خارجی بود. وی گمان می کرد جهت آن که بتواند شاه شاهان آفریقا شود باید همسران و دختران رؤسای جمهور کشور های آفریقایی را تصاحب کند. البته تعداد زیادی از این زنان نیز در ملاقات شخصی با قذافی بی پروا بودند و به سرعت به این نتیجه رسیدند که از این مسیر میتوانند به هر انچه خواهانش بودند، دست پیدا کنند.

و جهت شرکت هاي خیریه و پروژه هاي عمرانی که در دست داشتند، پول هاي هنگفتی را از او دریافت از میکردند. قائد اعظم اینکار رابا سخاوت تمام انجام می داد. ضیافت هاي بزرگی به افتخار این زنان برگزار می شد و هدایا و جواهرات لوکس به آنان تقدیم می شد. یکی از این زنان، دختر مدیر جمهور نیجریه بود که در تعداد زیادی از سفر های خارجی و اجلاس هاي بین المللی نیز وی را همراهی می کرد.

داستان هاي بسیاری در مورد این زنان در لیبی وجوددارد که طی عده اي از این گفت و گوها به آن ها اشاره شده است هست. با این همه ی هنوز در لیبی جهت سخن گفتن از این وجه شخصیت قذافی آمادگی وجود ندارد. همه ی چیز به صورت شایعاتی درِگوشی مطرح می شود و افراد کمی حاضر هستند دراین رابطه شهادت بدهند.

لیبی بعد از چهل و دو سال از شر حکومت دیکتاتوری قذافی رهایی یافت.

حرمسرا و اتاق های جنسی سرهنگ قذافی

حرمسرا و اتاق هاي جنسی سرهنگ قذافی کشف شد. سرهنگ قذافی که عاشق هوس رانی و شهوت پرستی بود در طول زندگی خود با زنان و دختران زیادی وارد رابطه جنسی شد ودر کاخ خود تعداد زیادی حرمسرا و اتاق جنسی داشت. هزاران دختر و پسر نوجوان در اتاق هاي جنسی قذافی، دیکتاتور سابق لیبی تحت شکنجه ها و اذیت آزارهای جنسی قرار گرفته و از انها بعنوان «برده هاي جنسی» بهرهگیری میشد.

قذافی دارای حرمسراهایی بوده است که در محل سکونت هاي وی قرار داشته و مشمول بر اتاق ها یا آپارتمان هاي کوچک بوده هست. زنان حاضر دراین حرمسرا موظف بوده اند که با لباس نیمه لخت در نزد قذافی حضور پیدا کنند و هر ساعت از شبانه روز باید آماده به خدمت می بوده اند. این زنان مورد تجاوز قرار میگرفتند، کتک میخوردند و به تحقیرآمیزترین روشها مورد سوءاستفاده جنسی واقع می شدند.

قذافی روزانه جهت فرو نشاندن آتش شهوت خود به چندین دختر جوان نیاز داشت ولی تنها به زنان بسنده نمی کرد بلکه گاهی در حضور دختران به پسران جوان هم تجاوز می کرد. قربانبان تجاوز جنسی قذافی به خاطر وحشت از کشته شدن به دست خانواده ها و بستگان خود، از انها بریده بودند و علاوه بر این میخواستند شرافت خانواده هاي ارزش لکه دار نشود.

قذافی هر زنی راکه دوست داشت، گزینش و به محل اقامتش انتقال یافته می کرد.نیروهای ارتش و پلیس لیبی، زنان رابه زور از دانشگاهها یا آرایشگاه ها به باب العزیزیه انتقال یافته می کردند تا زیر نظر پرستاران خارجی یعنی گالینا ، ایلینا یا کلودیا تحت آزمایش خون قرار بگیرند.بخش دیگری از زنان مورد پسند قذافی، ترانه خوانان شرقی، مدلهای لباس و همسران سران کشور های همسایه بودند که در هنگام سفر به لیبی با کیف هاي پر از دلار مواجه میشدند.

مکان هاي معاشرت زنان، محل مهم جهت گزینش زنان و دختران جهت قذافی بودند. زندان ها هم از جمله این مکان ها بودند. یکی از محافظان زن قذافی ماموریت داشت تا با عکسبرداری از زنان زیبارو در زندان، آن ها را جهت گزینش به قذافی ارائه کند. آرایشگاه هاي خانمانه و تالارهای عروسی هم مکان هاي مورد علاقه قذافی بودند.

محافظان زن قذافی هر لحظه و به صورت متوالی از این مکان ها دیدار میکردند تا طعمه هاي دیکتاتور بزرگ را شکار کنند. قذافی عاشق حضور در مراسم خوش حالی هاي عروسی بود لیکن زنان زیباترین لباسهای خودرا دراین مراسم میپوشیدند. اگر نمی توانست در عروسی ها حاضر شود افرادی را می فرستاد تا تصویر و فیلم بگیرند.

ودر آخرهم نگاهی به حرمسراهای دربار کشور عزیزمان ایران در وقت قدیم + تصویر ناصرالدین شاه و ۶ زنش

تنها چیزی كه در حرمسرا حائز اهمیت بود، این بود كه از ورود هر گونه موجود نرینه به داخل و اطراف آن پیشگیری به عمل آید، خواه این موجود نرینه یک گربه باشد یا یك گنجشگ یا كبوتر! آن پسر فرزند هاي سیاه و سپید حبشی كه اینک بعد از گذشت تقریبی سه سال از اقامتشان در دربار، زبان پارسی و البته كمی هم تركی به علاوه خواندن قرآن و ادعیه مذهبی را یاد گرفته، مقدار محدودی نیز به پارسی می توانستند بنویسند.

به صورت یک گردان از قصی القلب ترین افراد نوع بشر در آمده و به خاطر ناتوانی در رسیدن به انچه تمام همسن و سالانشان به آن می توانستند دست یابند، دارای یک عقده درونی حقیقتاً خطرناک شده است بودند. به نوشته بهارستان مجلس آنان تنها به این می اندیشیدند كه به ولینعمت خود كه اكنون میدانستند وی شاه کشور عزیزمان ایران هست، بی كم وكاست خدمت كرده هر اتفاقی كه ناموس سلطنت را بی آبرو كند از میان بردارند.

ناصرالدین شاه و زنانش در اندرونی

اگر كمی به عقب و به عصر صفوی باز گردیم شاید با خواندن یادداشتهای «كمپفر» كه در دربار پادشاه صفوی طبیب بوده بتوانیم اوضاع سخت و سفت حرمسرا را تصور نماییم. وی اشاره می كند كه در حیاط اندرونی تقریبا پنج اطاق مربوط به زنان شاه وجوددارد كه در برابر هر دری یكی از خواجه هاي سفید پوست شاه ایستاده است.

وی بر این بازرسی می كرد كه بانوی داخل اطاق خیالاتی به سرش نزند ودر موقع احضار جهت شرفیابی به تمام موازین آرایش و پیرایش خویش را رعایت و انها را موبه مو اجرا نموده باشد. این گروه مجازند تمام سوراخهای حرمسرا را سرک بكشند و هم چون یك خفاش هر یک از اهل حرم را غافلگیر نمایند و به اعمال هر كس به چشم خرده گیری و دقت با وسواس بنگرند و تجسس در كار همه ی را پیشینه مهم خود پندارند.

شاید نخستین سؤالی كه به ذهن خطور می كند این باشد كه این افراد با دیدن این صحنه كه یک فرد این همه ی همسر دارد و ایشان از داشتن یک زوجه مناسب هم محرومند چه حالی پیدا می كرد و چگونه می توانستند دراین محیط كار كنند، این حرف به اعتقاد من آنجا درست می نمود كه میان شاه و زنانش اُنس و الفتی باشد. خواجه هاي پادشاه عبدالعزیز عثمانی خوب به خاطر می آورند كه روزی پادشاه به تعداد زیادی از همسرانش ظن برد و بطور دیوانه وار دستور کشتن ایشان را صادر كرد.

شبانگاه خواجه ها، بانوان مستضعف را چون مرغان بی پناه، دست و پا بستند ودر داخل گونی انداخته به كناره بوسفور بردند و با بستن سنگی بزرگ به گونیها و غلطانیدن آن به داخل خلیج پیكرهای آن پری رویان رابه امواج دریا سپردند ودر یک شب حدود ۲۰۰ زن را در خلیج غرق كرده، به توپ قاپی بازگشتند. آری این عمل وحشیانه شاید دل خواجه ها را نیز به درد می آورد و خدا را سپاس گفتند كه ایشان مانند پادشاه اینقدر خوی وحشی گری ندارند.

اما بشنوید از اعتماد شاه به ایشان كه خود جای بسی شگفتی دارد كه شاهی كه به خودش اعتماد و اطمینانی ندارد، چگونه بر مشتی خواجه اینقدر خاطر جمع كرده كه آبرویش رابه امانت نزد ایشان قرار داده هست. شاه میدانست كه خواجه ها زیركند و باهوش، امین هستند و خویشتندار ودر وفاداری ایشان سرسوزنی نمی توان تشكیک كرد.

بهمین باعث همواره معلمان و مربیان شاهزادگان را از میان خواجگان گزین می كردند، و اداره و تربیت شاهزادگان را یک خواجه عهده دار بود، چنانكه خود شاه نیز از دست پروردگان خواجه هاي پدرش بود! در عصر صفوی، خواجه ها گذشته از پیگیری به امور تربیتی، ادارۀ امور قسمتی از دربار به نام گزینش ولیعهد را بر عهده داشتند. این خواجه ها در حقیقت اداره امور مملكت را برنامه ریزی می كردند.

به گزارش پارس ناز و از میان فرزندان ذكور پادشاه كسی را كه لایق تر باشد بعنوان جانشین معرفی مینمودند و همین افراد بودند كه بعد از فوت شاه طرح بر تخت نشستن همان شاهزاده را بدون كم وكاست اجرا می كردند. در آن عصر خزانه شاهی نیز در دست یكی از خواجه هاي پادشاه بود. شاید علت این همه ی خاطرجمعی این بود كه ایشان را از كودكی خریداری كرده ودر حرمسرا به كار می گماردند.

در آن محیط نه از نگاه پدری خبر بودو نه از آغوش پر مهر مادری، هیچكدام یكدیگر را نمی آشنا و اصلاً اسم ولایت و كشوری را كه در آن بدنیا آمده بودند نمی دانستند. اینان چون نه خانواده اي داشتند كه به فكر آن باشند و نه فرزندانی كه آینده ایشان را درنظر قرار دهند هرگز فكر دزدی و تحصیل مال نداشته و از هر گونه دست اندازی به حرمخانه و خزانه دور بودند.

و این امر باعث شده است بود كه در شورای حكومت و سلطنت، خواجه صندوقخانه خزانه شاهی بعنوان یک فرد منصبدار و با كیاست مشهور و مشهور باشد ودر جلسات نقش اساسی را بر عهده گیرد و بتواند بی هیچ پرده پوشی به حساب و كتاب درباریان طماع و مال مفت خور پیگیری نماید. ولی آنچه برایم زیاد از هر چیزی جالبتر درنظر افتاد تربیت ولیعهد به وسیله ایشان بود كه برایتان انشاء الله شرح خواهم داد.