ایستایی وجود ندارد ، هر چه هست جوشش و جاری بودن است.
خوش آمدید - امروز : یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
  • خرید کتاب از گوگل
  • چاپ کتاب PDF
  • خرید کتاب از آمازون
  • خرید کتاب زبان اصلی
  • دانلود کتاب خارجی
  • دانلود کتاب لاتین
  • A
    خانه » اخبار » اخبار جامعه و عمومی » نوزاد ۲۸ روزه‌‌ای که قرار بود ۳۰ میلیون تومان به فروش برسد

    نوزاد ۲۸ روزه‌‌ای که قرار بود ۳۰ میلیون تومان به فروش برسد

    دست‌های کوچکش در آغوش مادری گره خورده بود که می‌خواست او را جهت فراهم کردن پول پیش منزل بفروشد و به آرزوهایی که علت فرارش از منزل شده است بودند برسد.

    نوزاد 28 روزه‌‌ای که قرار بود 30 میلیون تومان به فروش برسد

    دست های کوچکش در آغوش مادری گره خورده بود که می خواست او را جهت فراهم کردن پول پیش منزل بفروشد و به آرزوهایی که علت فرارش از منزل شده است بودند برسد.

    چرا می خواهند فرزند هاشان را بفروشد؟

    دست های کوچکش در آغوش مادری گره خورده بود که می خواست او را جهت فراهم کردن پول پیش منزل بفروشد و به آرزوهایی که علت فرارش از منزل شده است بودند برسد.

    عبارات مهم : تخت بیمارستان – بیمارستان
    صدای گریه نوزاد تازه به دنیا آمده در سالن انتظار بیمارستان که می پیچد، هر لحظه حس خوبی را به آن ها که از دور و نزدیک آن صدا را می شنوند می بخشد.

    گاهی ولی ماجرا تفاوت می کند و مادر باردار آرمیده در تخت بیمارستان، جهت به دنیا آمدن نوزاد لحظه شماری می کند تا بعد از تولدش او را به دیگرانی که بسپارد که به قول خودش توانایی مالی جهت بزرگ کردن فرزند را دارند و البته بسیاری از این مادرها هم معتقدند که می توانند دوباره مادر شوند و شر این فرزند که از سرشان کم بشود، هم خودشان به نان و نوایی می رسند و با پولی که در ازای فروش نوزاد دریافت می کنند، مرهمی بر زخم های بی شمار زندگی ارزش می گذارند.

    این حکایت دردناک مادرانی است که به فروش نوزاد خود اقدام می کنند و با هر ترفندی تلاش دارند از شر فرزند خود خلاص شوند. در طول این سال ها در حوزه آسیب های اجتماعی با زنان و مادران معتاد زیادی آشنا شده است ام و بارها نیز ماجرای خرید و فروش نوزادان را از زبان آن ها شنیده ام.

    ماجرای نوزاد ۳۰۰ هزار تومانی

    سال ۹۳ زنی معتاد را به نام الناز در پارک شوش دیدم که وزنش از شدت مصرف موادمخدر به زور به ۴۰ کیلو می رسید و می گفت که تازه وضع حمل کرده است و منتظر مشتری بود که با او جهت نوزاد ۱۷ روزه اش بر سر ۳۰۰ هزار تومان به توافق رسیده بود.

    از الناز پرسیدم که آیا می خواهد فرزند اش را بفروشد و او گفت: «تو درد خماری نکشیده ای که بدانی از چه می گویم. من خودم هم نان خوردن ندارم و خرج موادم را هم که در نظر بگیری می بینی که عالی ترین کار فروش این فرزند است.»

    یادم است که در سال ۹۵ یک زن معتاد کارتن خواب فرزند اش را در کوچه اوراق چی ها به دنیا آورده بود و می گفت: «دخترم از مدت ها پیش مشتری های بسیاری هم داشته است ولی هنوز آنقدر دوستی و عاطفه دارم که اجازه ندهم درد خماری و یا لذت نشئگی کارم را به فروش پاره ای از تنم وادار کند.»

    اسم آن زن مهناز بود و نوزادش درست وسط آهن پاره های اوراقچی ها به دنیا آمد و رد خونی که بعد از تولدش بر زمین جاری شد هنوز جلوی چشمانم تازه هست. هنگامی که که او را به بیمارستان رساندم، تازه فهمیدم که زن بخت برگشته بی پناه به هپاتیت هم مبتلا بوده و نمی دانسته است.

    نوزاد ۲۸ روزه‌‌ای که قرار بود ۳۰ میلیون تومان به فروش برسد

    پدرم همه چیز را در پول می بیند و ۴ بار ازدواج کرده است

    دست های کوچکش در آغوش مادری گره خورده بود که می خواست او را جهت فراهم کردن پول پیش منزل بفروشد و به آرزوهایی که علت فرارش از منزل شده است بودند، برسد. ماجرای نوزادی که قرار بود به وسیله مادرش ۳۰ میلیون تومان به فروش برسد، از این قرار است:

    فرشته زن جوان ۲۰ ساله ای است که در ۱۸ سالگی بعد از طلاق از همسر اول خود که ۴ ماه عقد کرده او بوده، به منزل پدر بازگشته و لاابالی گری و هوسرانی پدر و زخم زبان ها و طعنه های نامادری او را آخر به فرار از منزل وادار می کند.

    فرار از خانه، پای فرشته، دختر شهرستانی را به شهر پر آسیب پایتخت کشور عزیزمان ایران باز می کند و او بعد از ورود به پایتخت با پسری به نام امید آشنا می شود که پیشنهاد دوستی اش را نیز رد نکرده و به آن پسر اعتماد کرده و به صیغه یک ساله او درآمده است.

    این دختر جوان می گوید: «پس از حضور در شهر پایتخت کشور عزیزمان ایران با ۲۰ میلیون تومان پولی که با خود به همراه داشتم منزل ای در بزرگراه نواب اجاره کردم و مدتی که از دوستی ام با امید گذشت، او را به منزل ام راه دادم. زیاد همدیگر را بیرون از منزل می دیدیم و در چند مورد هم امید به منزل من می آمد. بعد از مدتی که از آشنایی مان گذشت، متوجه عنوان بارداری ام شدم و گفت: قرار ما این نبود و بدون هیچ حرفی مرا ترک کرد.»

    فرشته می گوید: «به علت اینکه مبتلا به کیست بودم و احتمال می دادم دردهای شکمی ام مربوط به این مسئله باشد، به دکتر مراجعه نکردم و هنگامی که هم که به دکتر رفتم، به من گفتند که حدود ۶ ماه از حاملگی ام می گذرد. امید رفت و من ماندم و فرزندی در شکمم که هیچ حسی به او نداشتم. از همان موقع که متوجه بارداری ام شدم و با رفتن امید، به فکر فروش فرزند بعد از به دنیا آمدن او به خانواده ای که فرزند دار نمی شدند افتادم.»

    او می گوید: «دلم نمی خواست که فرزند ام مثل من درگیر پرسشها زندگی شود و اوضاع بد اقتصادی ام بعد از فرار از منزل اجازه نمی داد که از او پیش خودم نگهداری کنم. رفتن امید خاطرات تلخ روزهای هوسبازی پدرم را به یادم می آورد و چشمم که به شکم بالا آمده ام می افتاد، زیاد از خودم و از زندگی بدم می آمد. در این روزها با فرد دیگری به نام محمود آشنا شدم، محمود هم شرط ماندن با من را رد کردن این فرزند و فروختن او عنوان کرد.»

    این زن جوان می گوید: «پدرم چون پولدار هست، به خودش حق می دهد هر کاری که دوست دارد انجام بدهد و هیچ کسی هم با او مخالفت نمی کرد.پدرم تا پیش از فرار من از منزل ۴ بار ازدواج کرده بود و من تنها فرزند زن دوم او بودم و از ۳ زن پدرم ۱۱ خواهر و برادر دیگر هم دارم؛ به علت اذیت و آزارهای گاه و بیگاه ۳ نامادری فرار را بر همه چیز ترجیح دادم.»

    فرشته در خصوص به دنیا آمدن نوزاد در بیمارستان اکبرآبادی پایتخت کشور عزیزمان ایران اینطور می گوید: «یک روز قبل از وضع حمل به شهر چالوس رفتم تا با یکی از مشتریان فرزند ام که اهل شهرهای شمالی کشور است دیدار کنم، ولی درد وضع حمل آنجا پیش از پیدا کردن خانواده فوق به سراغم آمد. با تماس یکی از اهالی حاضر در بزرگراه چالوس با اورژانس، اورژانس هوایی هلال احمر مرا به بیمارستان شهید باهنر عظیمیه شهر کرج در استان البرز انتقال یافته کرد.»

    فرشته در ادامه اظهار کرد: «به محض ورودم به بیمارستان باهنر به علت نداشتن اوراق هویتی و عدم تحویل نوزاد به خودم و همچنین با تصور اینکه هزینه وضع حملم در آنجا زیاد شود، با درخواست و رضایت شخصی خودم به بیمارستان اکبرآبادی شهر پایتخت کشور عزیزمان ایران انتقال یافته شدم تا بتوانم بعد از تولد بچه، او را از بیمارستان مرخص کنم و به خانواده ای که قرار بود فردی به نام (م.د) برایم پیدا کند، بفروشم و پولش را بگیرم و از این بی سر و سامانی دربیایم. شنیده بودم که در بیمارستان اکبرآبادی به اوراق هویتی خیلی اهمیت نمی دهند و با این فکر که می توانم به آسانی او را از بیمارستان خارج کنم به بیمارستان اکبرآبادی انتقال یافته شدم. فرزند ام در ساعت ۱۵:۴۵ دقیقه بعدازظهر ۱۶ خرداد ماه امسال در بیمارستان اکبرآبادی با زایمان طبیعی به دنیا آمد و بعد از یک روز بستری بودن از بیمارستان مرخص شدم، ولی مسئولان بیمارستان به من گفتند باید اوراق هویتی ارائه کنم تا بتوانم دخترم را تحویل بگیرم.»

    فرشته در ادامه گفت: «ب امید تماس گرفتم و گفتم که یک صیغه نامه بیاورد که تاریخ آن تا چند روز بعد از تولد فرزندم معتبر باشد. امید جهت آوردن صیغه نامه و اوراق هویتی خودش به بیمارستان آمد و خودم هم به دنبال گواهی اوراق هویتی ام به ثبت احوال رفتم و بعد از چند ساعت دوندگی با ارائه مدارک فوق فرزند را از بیمارستان گرفتم. در حال حاضر پرسشها زیادی دارم و با فروش ۳۰ تا ۴۰ میلیون تومانی فرزند شاید بتوانم بخشی از مشکلاتم را حل کنم. در این مدت که در پایتخت کشور عزیزمان ایران بوده ام با فردی آشنا شده است ام که می گوید با ۵ میلیون تومان در روز پنجشنبه یا جمعه که مدیر بیمارستان نیست، گواهی تولد را به نام پدر و مادر خریدار فرزند صادر می کند.»

    انتقال نوزاد به شیرخوارگاه

    یک منبع آگاه اظهار داشت: یک مادر جوان ۲۰ ساله که قصد فروش نوزاد دختر یک ماهه خود را داشت، طبق قرار قبلی، ظهر پنجشنبه چهاردهم تیر ماه در پارک شهر حضور یافت.

    این منبع آگاه تصریح کرد: مادر و نوزاد و واسطه های خرید و فروش نوزاد که در پارک حاضر شده است بودند، بعد از دقایقی به وسیله پلیس دستگیر و به کلانتری انتقال یافته شدند.

    این مقام آگاه همچنین اضافه کرد: فردی که نقش واسطه مادر نوزاد و زوج خریدار را داشت، فردی سابقه دار است و بعد از دستگیری و دیدار بدنی وی، ۱۵ گرم کوکائین از او کشف و روانه بازداشتگاه شد.

    بر اساس گفته این مقام آگاه، فرد واسطه سابقه دار، به زوجی که قصد خرید نوزاد را داشتند، تعهد داده بود تا با دریافت ۵ میلیون تومان وجه نقد از آن ها، در یکی از بیمارستان های شخصی شهر پایتخت کشور عزیزمان ایران گواهی تولد را به نام زوج خریدار متقاضی فرزند صادر کند که با هوشیاری به موقع عوامل پلیس موفق به انجام این کار نشد؛ تلاش جهت شناسایی رابطین احتمالی وی در بیمارستان ادامه دارد.

    گفتنی هست؛ نوزاد ۲۸ روزه بعد از انتقال به کلانتری، با حکم قاضی به عوامل اورژانس اجتماعی تحویل و به یکی از شیرخوارگاه های شهر پایتخت کشور عزیزمان ایران انتقال یافته شد تا وظیفه مادر وی که قصد فروش نوزاد با همکاری دلال سابقه دار را داشت، بعد از برگزاری دادگاه مشخص شود.

    دلال سابقه دار و ادعای صدور گواهی تولد ۵ میلیون تومانی در بیمارستان خصوصی

    فرشته مادر دختر فرزند شماره فردی به نام (م.د) که مدعی است در چند بیمارستان رابط دارد را فرستاد و با او تماس گرفتم.

    م.د گفت: باید ۵ میلیون تومان به شماره حسابی که برایم می فرستد واریز کنم و البته مدارک مورد نیاز صدور گواهی تولد مثل اوراق هویتی زوجی که میخواهند فرزند را از فرشته بخرند را نیز برایش ارسال کنم.

    این فرد همچنین اضافه کرد: بعد از واریز وجه درخواستی باید منتظر بمانیم تا در فرصتی مناسب، دوست وی بتواند در روز پنجشنبه یا جمعه که مدیر بیمارستان حضور ندارد، اطلاعات مورد نیاز را در سیستم های بیمارستان ثبت کرده و گواهی تولد نوزاد مورد نظر را به نام زوجی که معرفی شده است اند، صادر کند که خوشبختانه موفق نشد و طی عملیات اجرایی پلیس دستگیر و تحویل مقامات قضایی شد.

    خرید و فروش نوزادان، نیازمند یک راه چاره اساسی

    متاسفانه خرید و فروش نوزادان در جامعه امروز عنوان قابل انکاری نیست و مسئولان باید به جای رد و یا تکذیب آن، راه چاره ای اساسی در نجات کودکان معصوم و جلوگیری از وقوع چنین جرائمی بیندیشند.

    مسئله خرید و فروش نوزادان شاید با نگاه سطحی و برخورد احساساتی بعضی از افراد اینگونه باشد که به عنوان نمونه نوزادی در یک خانواده خوب حضور می یابد و سرنوشتی خوب برایش رقم می خورد، ولی ماجرا در واقعیت چیز دیگری است.

    در اغلب موارد خرید و فروش نوزادان، این طفل معصوم های بی گناه را با اهدافی چون سوءاستفاده جهت باندهای تکدی گری، قاچاق به سایر کشورها و مواردی از این دست، خرید و فروش می کنند.

    معضل خرید و فروش نوزادان و تخلفات مرتبط با آن، مثل صدور گواهی تولد غیرقانونی در بیمارستان های جنوب شهر زیاد به چشم می خورد و بعضی از مسئولان این بیمارستان ها علت آن را زنان بی هویت می دانند. در چنین مواقعی امکان وقوع جرم خرید و فروش نوزادان زیاد مشاهده می شود و البته این معضل تنها به زنان معتاد و کارتن خواب هم مربوط نمی شود.

    مجازات سختگیرانه جهت عوامل خرید و فروش نوزادان شاید راه چاره ای مناسب در کم کردن وقوع آسیب هایی این چنینی باشد و البته تسهیل زیاد در روند فرزند خواندگی هم عنوان دیگری است که باید در اولویت برنامه ها و اهداف شرکت بهزیستی کشور قرار بگیرد.

    دست‌های کوچکش در آغوش مادری گره خورده بود که می‌خواست او را جهت فراهم کردن پول پیش منزل بفروشد و به آرزوهایی که علت فرارش از منزل شده است بودند برسد.

    گردآوری: گروه خبر سیمرغ
    seemorgh.com/news
    منبع: yjc.ir

    واژه های کلیدی: تخت بیمارستان | بیمارستان | فروش نوزاد | نوزاد | معتاد | فرشته | فرزند | ایران | میلیون | انتقال

    اخبار

    آرشیو

    گالری عکس

    آرشیو

    اس ام اس های تازه

    آرشیو

    آهنگ های پیشواز

    آرشیو
  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • منابع اورجینال پزشکی بالینی
  • هاردکپی کتاب های دندانپزشکی
  • خرید کتاب زبان اصلی فیزیک کوانتومی
  • جعبه هدیه کتاب
  • خرید کتاب مکانیک زبان اصلی
  • کتاب های الکترونیک اورجینال
  • منابع اورجینال رباتیک
  • خرید منابع پزشکی اورجینال
  • هاردکپی کتاب های سرمایه گذاری
  • چاپ کتاب لاتین