یكدیگر را مسخره نكنید (اگر دین دارید)
خوش آمدید - امروز : یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
  • خرید کتاب از گوگل
  • چاپ کتاب PDF
  • خرید کتاب از آمازون
  • خرید کتاب زبان اصلی
  • دانلود کتاب خارجی
  • دانلود کتاب لاتین
  • A
    خانه » اخبار » اخبار جامعه و عمومی » برده‌داری در جنوبِ تهران

    برده‌داری در جنوبِ تهران

     قانون کار از اتباع غیرقانونی حمایت نمی‌کند و کارفرمایان هم از حقوق شهروندی آنها را محروم کرده‌اند. به همین علت کودکان زباله‌گرد نیروی کار ارزان محسوب می‌شوند و پیمانکاران شهرداری ترجیح می‌دهند آنها را نبینند.

    برده‌داری در جنوبِ تهران

    قانون کار از اتباع غیرقانونی حمایت نمی کند و کارفرمایان هم از حقوق شهروندی آنها را محروم کرده اند. به همین علت کودکان زباله گرد نیروی کار ارزان محسوب می شوند و پیمانکاران شهرداری ترجیح می دهند آنها را نبینند.

    مهمان نوازی از کودکان زباله گرد

    عبدالله ۱۸ سال و فتح الله ۱۶سالش بود. ولی نه صورت ی آنها و نه دست های پر پینه ارزش شبیه به ۱۶ -۱۸ساله ها بود. دنیای ۱۸سالگی عبدالله، نه کلاس کنکور داشت، نه دانشگاه و نه رویای های پر آب وتاب آینده. کارگران روزمرد مرکز بازیافت زباله بودند و دغدغه های روزانه شان، بیرون کشیدن نان خود و خانواده ارزش از میان انبوه زباله های پایتخت کشور عزیزمان ایران شده است بود. چشم های سبز فتح الله در میان صورت ی آفتاب سوخته و تیره اش برق می زد، با این حال پلک های افتاده اش از کابوس هایی که در بیداری هر روز می دید، روایت می کرد.

    عبارات مهم : حقوق شهروندی – شهرداری
    ۴ کیلومتر مانده بود تا به مرکز بازیافت برسیم ولی بوی تعفنی که در فضا بود، چیز دیگری می گفت. آفتاب تند ظهر تابستان و بوی تپه های زباله حتی از آن فاصله نفس کشیدن را سخت می کرد. هرچه نزدیک تر می شدیم شدت بو بالا می رفت و هجمه مگس ها آزاردهنده تر می شد. تمامی این ها و بی روح و بی رنگ بودن منطقه مسکونی کهریزک، پایتخت کشور عزیزمان ایران را برایت عجوزه ای می کند که آن بالا صورت اش را به رنگ و لعاب؛ بزک می کنند غافل از اینکه پایتخت کشور عزیزمان ایران این پایین هر ثانیه با درد و زحمت چه می زاید.

    مهمان نوازی از زباله گردها

    فتح الله نزدیک به دو ماه می شد که از قندهار به پایتخت کشور عزیزمان ایران آمده بود. هنوز نمی توانست فارسی را خوب صحبت کند. جهت همین عبدالله، زبانش شد. دو هم منزل ای که بیش از نیمی از روز را کارگران مرکز بازیافت زباله می شدند و مابقی روز نگهبان یک گلخانه در کهریزک بودند. نوبتی شب ها هم شیفت می دادند.

    عبدالله می گوید: دو هفته پیش نگهبان نمی گذاشت فتح الله به خاطر اینکه افغانستانی ست، وارد مرکز بازیافت شود. فقط فتح الله نبود. خیلی از فرزند ها را دستبند فلزی زدند. فرزند ها تمام روز در حیاط بودند. هرازگاهی از این کارها می کنند. بعضی وقت ها هم پلیس می آید و ما را به مجبور می کند به افغانستان برگردیم. ولی ما باز سه میلیون می دهیم و به کشور عزیزمان ایران برمی گردیم. آخر کشور ما چیزی جهت زندگی کردن ندارد.

    دو هفته پیش فتح الله را تصور کردم. دستبندهای فلزی که در غربت به دستش بسته شده است و مادر و پدری که نبودند تا حامی اش باشند. آن دستبندها و بوی زباله ها در فضای باز، با مغز استخوان و روح ۱۶ساله اش چه کرد ه اند؟

    عبدالله می گوید: ما از ساعت ۸ صبح تا ۶ عصر اینجا پلاستیک ها را جمع می کنیم. کوچکترین مان ۱۳ سال دارد. بعضی از فرزند ها به خاطر مریضی هایی که می گیرند، می میرند. من دو سال است که اینجا کار می کنم ولی باز بعضی وقت ها نگهبان نمی گذارد به داخل مرکز بازیافت بروم . من و فرزند های شبیه به من؛ از دیوار بالا می رویم و داخل می شویم.

    زیر گوش شهرداری تهران، نوجوانانِ اتباع به وسیله پیمانکاران به کار گرفته می شوند. این درحالی ست که قانون کار کشور عزیزمان ایران اتباع غیرقانونی را در محیط کار پوشش نمی دهد. حداقل قانون قابل اجرا حق شهروندی هست. با این حال این نوجوانان از حداقل حقوق شهروندی هم محرومند.

    شرایط کاری کودکان زباله گرد با توجه به سن و سالشان، عدم تهیه ی وسایل بهداشتی مورد نیاز از طرف پیمانکار، ساعت کاری بیش ازحد معمول و از همه مهم تر واکنش‌ها نامناسب با کودکان زباله گرد مشغول در مراکز بازیافت، بی شباهت به برده داری های سده های ۱۷ تا ۱۹ آمریکا نیست.

    کارفرما به کارگران روزانه ۳۶ هزار تومان دستمزد در ازای ۱۰ ساعت کار سخت می دهد. به بهانه ی روزمزد بودن و نداشتن کارت هویت با کارگران قرارداد نمی بندد. جهت همین هیچ کس آنجا حتی با وجود داشتن کار سخت بیمه نمی شود. نداشتن بیمه های درمانی درحالی ست که کارگران بازیافت روزانه ممکن است بر اثر گاز گرفتن حیوانات موزی مانند موش به کزار یا به علت «خراش های پوستی» با سرنگ های خونی به ایدز مبتلا شوند. کارگران حاضر در مرکز بازیافت به علت شرایط زندگی نامساعد هر روزِ هفته کار می کنند. این شرایط کاری، بدن های کوچک کودکان زباله گرد را تحلیل می برد.

    عبدالله می گوید: کارفرما به ما هر ماه یک دستکش می دهد ولی ماسک نمی دهد. اگر دستکش پاره شود، تا ماه بعد دستکش نداریم. یک روزهایی به ما می گویند بو می دهی، کفشت پاره هست، فرزند ای، ریش داری. با این ها بهانه می آورند تا نگذارند داخل شوم.

    برده‌داری در جنوبِ تهران

    پاسکاری زندگی زباله گردها در بین شرکت ها

    این مراکز زیر نظر شهرداری است ولی شهرداری خودش به طور مستقیم وارد عمل نمی شود و آن را به دست پیمانکار سپرده هست. به همین علت مسوولیتی هم در برابر کودکان زباله گرد و شرایطی که بر آن ها تحمیل می شود، نمی پذیرد و زندگی پردرد این کودکان در بین شهرداری و پیمانکاران مدام دست به دست می شود. با تمام شواهدی که حاکی از بیماری های سخت و حتی فوت بعضی از این کودکان به علت کار در این محیط هاست. از سوی دیگر وزارت بهداشت به اوضاع بهداشت و سلامتشان پیگیری نمی کند..

    محیط های بازیافت زباله جهت این کودکان تجربیات روزانه ی پرخشم و خشونتی را ایجاد می کند؛ کودکان و نوجوانانی که در سن رشد و هویت یابی هستند. این «محیط رشدی» گاهی آن ها را در کنار خطرهای زیستی و بهداشتی یا به افسردگی و اضطراب مبتلا می کند و گاه تمام خشونت تجربه شده است به صورت های گوناگون دربزرگسالی آن ها به جامعه بازمی گردد. جامعه ای که با یک برچسب بزهکار و اوباش، کار را خاتمه می دهد.

    زیر چشم فرزند ها هاله ی سیاه؛ خط انداخته بود. کابوس های شبانه عبدالله و فتح الله یک شبه تعبیر شده است بود. در جنگ های افغانستان یک کودک در جان هر دو نفرشان کشته شده است بود. حالا هر دو مردی بالغ بودند که از دنیای بزرگترها، وحشت و زحمت دمادم را بر پیشانی نشان داشتند.

    گردآوری: گروه خبر سیمرغ
    seemorgh.com/news
    منبع: ilna.ir

    واژه های کلیدی: حقوق شهروندی | شهرداری | بازیافت | کودکان | نگهبان | قانونی | روزانه | کارگران | عبدالله | قانون | فرزند

    اخبار

    آرشیو

    گالری عکس

    آرشیو

    اس ام اس های تازه

    آرشیو

    آهنگ های پیشواز

    آرشیو
  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • کتاب های الکترونیک اورجینال
  • کتاب اورجینال
  • چاپ کتاب اورجینال
  • خرید کتاب زبان اصلی فیزیک کوانتومی
  • هاردکپی کتاب های سخت افزار
  • چاپ کتاب لاتین
  • خرید کتاب خارجی
  • دانلود فایل های زبان اصلی بیماری های مغز و اعصاب
  • خرید کتاب کاغذی از آمازون
  • کتب چشم پزشکی زبان اصلی